مدیریت افراد؛ مؤلفههای کلیدی و مهارتهای ضروری مدیریت منابع انسانی
استراتژیهای مدیریت منابع انسانی، میتوانند تجارب بد، متوسط، خوب و عالی را برای کارکنان رقم بزنند. بهروزرسانیهای جدید در عملکرد سیستمها و فرایندهای منابع انسانی (Human Resources) یا بهاختصار HR، ماهیت، وسعت و دامنه مدیریت افراد (People Management) را تغییر دادهاند؛ با وجود این، هنوز ایدهها و اهداف محوری مدیریت افراد، باعث میشوند که کارکنان بهشکل راحتتر، توانمندتر و تأثیرگذارتری کار کنند.
مدیریت افراد چیست؟
مدیریت افراد، مجموعه کارهایی است که صفر تا صد فرایندهای جذب (talent acquisition)، بهینهسازی (talent optimization) و حفظ استعدادها (talent retention) را در بر میگیرد؛ در کنار آنها، پشتیبانی پیوستهای برای کسبوکار فراهم کرده و راهنمای همیشگی کارکنان سازمان است.
مدیریت افراد، که زیرمجموعه مدیریت منابع انسانی است؛ جنبههایی شامل نحوه کار، رفتار، مشارکت و رشد افراد در محیط کار را پوشش میدهد. این سیستمها برای مدیریت افرادی به کار گرفته میشوند که بر کارآمدی کل سازمان تأثیر میگذارند؛ بنابراین باید در عین توجه به تصویر کلی و بزرگتر، به تکتک افراد مجموعه نیز توجه کنند.
مثالهایی از وظایف جزئی که پشتیبان ستونهای اصلی در ساختمان مدیریت افراد هستند: برندسازی کارفرما، استخدام ، جبران خدمت، مدیریت عملکرد، توسعه سازمانی، امنیت، بهزیستی، مزایا، انگیزه و مشارکت کارکنان، ارتباطات، اداره و آموزش؛ این جنبههای مدیریت افراد، میتوانند فرهنگ سازمانی ای را برای جذب و حفظ استعدادهای مناسب، شکل دهند.
مؤلفههای کلیدی مدیریت افراد، جهتیابی تغییرات اکوسیستم محیط کار
مدیریت افراد، اصطلاح جامع و فراگیری است که ۵ مؤلفه کلیدی را در خود جای میدهد. این مؤلفهها میتوانند با هم و بهشکلی مؤثر، محیط گیرایی را برای کارکنان ایجاد کنند که مشوق مشارکت آنها باشد و از این طریق، بهترین استعدادها را حفظ کنند و بهبود بخشند.
۵ مؤلفه کلیدی مدیریت افراد
۵ جنبه کلیدی، یا ۵ سی (5 Cs)، از مدیریت افراد عبارتاند از:
۱. خلق (Create): استخدام نیروی کاری که آینده بهتری برای سازمان بسازد
اگر مدیریت منابع انسانی را نوعی سیستم فرایند خطی در نظر بگیریم، در نتیجه با جذب بهتربن استعدادها و ساخت گروهی کارآمد شروع میشود. آگاهی از اهداف هر گروه و هر عضو، کلید موفقیت است. برای ایجاد گروهها باید ابزارهای مناسب آن را انتخاب کنید. این فرایند با انتخاب پلتفرم مناسب برای استخدام ، ساخت برند کارفرمایی که افراد مشتاق کارکردن با آن باشند و فراهمکردن تجربهای گیرا برای متقاضی، شروع میشود. وقتی مناسبترین استعدادها را انتخاب کردید، باید به سراغ آموزش آنها بروید و کمکشان کنید تا مجموعه مهارتهای خود را برای هماهنگی با نیازهای درحالتغییر سازمان، بهبود و گسترش دهند. سرمایهگذاری روی رشد و توسعه افراد، وفاداری و تعهد بیشتری در آنها به وجود میآورد. ایجاد ساختار گروهی مناسب نیز شامل مشخصکردن فرایندها، محدودیتها و چارچوب، عملکرد قدرتمندی است. این اقدامات، به شما کمک میکنند تا نقشه راهی برای رسیدن به موفقیت شغلی و برنامهای عملکردی برای پیروزی تهیه کنید.
ATS ابزاری حرفهای برای تسهیل فرایند جذب و استخدام
برای آشنایی با ATS کاربوم روی دکمه زیر کلیک کنید:
۲. درک (Comprehend): شناخت بهتر حال و آینده
لازمه مدیریت مؤثر افراد، ایجاد شناخت و درک درست از افراد تشکیلدهنده سازمان، مانند شناخت شخصیت، انگیزهها و اهداف شخصی و کاری آنها است. با همدلی ، گوشدادن موثر و رویکرد «اولویت من شما هستید»، میتوان به درک مشترک و عمیقتری از افراد و گروهها رسید. درک این این نکته ضروری است که افراد متفاوتاند و خصوصیات و زمینههای مهارتی مختلفی دارند. تکنیک قدیمی «مدیریت با سرزدن به همه»، طی سالها تغییرات بسیاری کرده است و اگرچه امروزه روشهای تکنولوژیکی جدیدی برای بررسی اطلاعات و دادهکاوی وجود دارد، گذراندن وقت با افراد به کسب بینش عمیقتری منجر میشود.
۳. تعامل (Communicate): گشودن درها برای ارتباط مؤثر
نحوه تعامل و ارتباط اعضای گروه، بر نحوه کار فردی شما تأثیر میگذارد. کانالهای باز ارتباط و بازخورد، ابزار کارآمدی برای مدیریت بهتر افراد فراهم میکند. قالب و فرهنگ ارتباطی رایج در سازمان نیز عنصر کلیدی در نحوه برداشت کارکنان از تصویر کلی و بزرگتری است که خود جزئی از آن هستند. اگر قبول کنیم که تعاملات و ارتباطات آنقدر مهماند که نحوه احساس کارکنان درباره کار و در محیط کار را کنترل میکنند، پس حتما معیاری کلیدی برای مدیریت مؤثر افراد محسوب میشوند. امروزه، سازمانها باید کانالهای ارتباطی و بازخورددهی مناسبی را برای کارکنان خود فراهم کنند تا آنها بتوانند همیشه و بهشکل مؤثر و بینقصی به تعامل با هم بپردازند.
۴. همکاری (Collaborate): همکاری هوشمندانهتر، سریعتر و قویتر
در مدیریت افراد یا مدیریت منابع انسانی، باید در نظر داشته باشیم که کارها بدون اشتراک اطلاعات به سرانجام نمیرسند، حتی وقتی پای کار فردی اعضای گروه در میان باشد. موفقیت و شکست تابع عملکرد گروهی هستند. با وجود مجموعه وسیعی از ابزارها برای مدیریت همکاری، سازمانها و مدیران میتوانند مطمئن باشند که اشتراک و واگذاری وظایف، بهترین نتایج ممکن را در پی دارند. برای بالابردن ارزش فرایند کار و زندگی کارکنان، در کنار چندبرابرکردن کارایی گروه، باید مسئولیتهایی را به عهده افراد قرار دهیم که میدانیم از پس آنها برمیآیند و با همکاری گروهی میتوانند درمورد آن به نتایجی عالی برسند. کار با مؤلفههای انسانی و غیرانسانی در محل کار، به کارکنان کمک میکند تا نقش خود و دیگران را در تکالیف جزئی و تصویر بزرگتر سازمان درک کنند.
۵. مواجهه (Confront): بهینهسازی تفاوتهای سالم
انسانها متفاوت هستند و برای ایجاد فضایی پر از احترام، وفاداری و تعهد در سازمان، باید مدیریت افراد بر بهینهسازی این تفاوتها متمرکز شود. منظور از «مواجهه» در اینجا تقابل و ستیزه نیست، بلکه رودرروشدن، بهرسمیتشناختن، و بهکارگرفتن این تفاوتها، بهشیوه مثبت است. وجود تنوع در نسلها، افکار، اولویتهای کاری و اقدامات در اعضای گروه، کمک میکند تا آنها مسائل را بهشیوه متفاوتی درک کرده و در سازمان، تنوع رویکرد شکل بگیرد؛ اما این تنوع، تنشهایی حتمی در پی دارد. نمای بیرونی چنین تعارضی میتواند آشکار و فعال یا پنهان و منفعل باشد. حل درگیریهایی از این دست، جزء مهمی از مدیریت افراد است، زیرا این به انتخاب مدیر بستگی دارد که اختلافات به نفرتپراکنی و ایجاد جوی منفی منجر شوند یا گروه را محکمتر کنند.
۵ مهارت برتر مدیریت افراد
شاید همیشه نتوانیم تفاوت بین یک مدیر خوب و یک مدیر عالی را شفاف بیان کنیم. با وجود این، همه ما توانایی شگفتانگیزی در شناسایی انواع مختلف مدیران منابع انسانی داریم. چطور؟ چون محرکها و مهارتهای کلیدی در مدیریت افراد وجود دارد که میتوانیم بهراحتی وجود آنها را در مدیران تشخیص دهیم.
در این بخش نگاه گذرایی میکنیم به مهارتهای کلیدی مدیریت افراد که آنها را در مسیر موفقیت هدایت میکنند.
- برقراری اعتماد: مهارت ایجاد و مدیریت اعتماد ، مهارتی ضروری برای تشکیل تیم یا گروه است. مدیران توانمندساز (enablers)، مدیرانی هستند که به دیگران حس اعتماد میدهند؛ به اعضای گروه خود این احساس را منتقل میکنند که هوای آنها را دارند (نهتنها در مواقع دلخواه، بلکه همیشه) و به آنها اجازه میدهند تا خطرها را با اهداف محسوس و معقولی کشف و بررسی کنند. مهارت برقراری اعتماد، استراتژی بلندمدتی است که میتواند فرهنگ صداقت و شفافیت را در سازمان پایهگذاری کند.
- همدلی: همدلی، مهارتی است که مدیران بدون آن نمیتوانند در برنامهریزی کارها، تقسیم وظایف، ارتباطات یا فراهمکردن بازخورد، موفق عمل کنند. همدلی، توانایی خود را بهجای دیگری گذاشتن، دیدن جهان از دیدگاه آنها و درک انگیزهها، ترسها، چالشها و نقاط قوت آنها است. گوشدادن فعال، به ما اجازه میدهد تا به نقابهای اجتماعی و حرفهای افراد نگاه گذرایی داشته باشیم و از این طریق، مسیر را برای همدلی بیشتر هموار کنیم.
- انگیزهبخشی: مدیریت افراد، به انگیزهبخشی مؤثری نیازمند است. برای رسیدن به این حالت، باید مسیر گوشدادن فعال و همدلانه، سپس درک انگیزههای فردی را طی کنیم. این مهارت، نقطه اوج درک عمیق احساسات خود و دیگران و توانایی بهکارگیری درست آن برای رسیدن به تصمیمات بهتر، فرایندهای شادیبخشتر و ارتباطات محکمتر است.
- قدردانی: توانایی قدردانی درست، مهارتی است که نیاز به تمرین دارد. یک جنبه مهم از مدیریت منابع انسانی، تشویقکردن و پاداشدادن به کاری است که عالی انجام شده است. این کار بر نحوه درک افراد از کارهای خود و اثرات آنها و نحوه ارزیابی و واکنش به موفقیتها در سازمان تأثیر میگذارد. فرایند قدردانی (نهتنها پاداشهای مالی و تعطیلات مجانی، بلکه حتی یک «متشکرم» ساده) میتواند به ایجاد فرهنگ تشکر در محیط کار منجر شود که تجربه کارکنان را تحتتأثیر قرار میدهد.
- جستجوی دانش: در دنیایی که دادهها و اطلاعات حکمرانی میکنند، دانش، قدرت است. دسترسی به دادههای درست، بهاندازه تصمیم چگونگی استفاده از آنها اهمیت دارد. استفاده از دادهها و ساخت پایگاه دانش و اطلاعات بر اساس آنها، به تصمیم گیری درست، کسب بینش و درک عمیقتر افراد و فرایندها کمک میکند.
منبع: hrtechnologist.com
شما این جلسه از دوره منابع انسانی را مطالعه کردهاید.
برای ثبت این جلسه و مطالعه کامل دوره، وارد شوید.
دیدگاه