خودشناسی چیست؟ هر آن‌چه لازم است درباره‌ی خودشناسی بدانید

سحر دلخواهی

«من چه کسی هستم؟» یک سوال ساده و در عین حال عمیق؛ اما یک سؤال دیگر این است: «چرا من به روشی خاص عمل می‌کنم؟» اگر تا به حال چنین سؤالاتی در مورد خودشناسی از خود پرسیده‌اید، تنها نیستید. وقتی خودمان را نمی‌شناسیم یا به روشی عمل ‌می‌کنیم که آن را نمی‌فهمیم یا به آن علاقه‌ای نداریم، ممکن است نشانه‌ای باشد برای ایجاد برخی تغییرات. اما چگونه تغییر می‌کنیم و چه چیزی نیاز به تغییر دارد؟ بیایید بررسی کنیم که مفهوم خودشناسی چیست، پرورش خودشناسی چگونه باعث بهبود فرد می‌شود و مزایای خودشناسی چیست.

خودشناسی چیست؟

خودشناسی مفهوم گسترده‌ای است که درکل به آگاهی از احساسات، ویژگی‌ها، انگیزه‌ها و توانایی‌های شخص اشاره دارد.

مهم است که بدانید خودشناسی نوعی دانش ثابت و منفعل نیست، بلکه خودشناسی به اندازه‌ی خودتان پویا و دائما در حال تغییر است. همان‌طور که شما در طول زندگی خود یاد می‌گیرید و رشد می‌کنید، توانایی شما در خودشناسی و آگاهی از این‌که چه کسی هستید نیز دائما تغییر می‌کند. خودشناسی برای رشد شخصی، تصمیم‌ گیری و ارزیابی دقیق ضروری است، همچنین خود شناسی به ما کمک می‌کند تا تجربیات خود را حس کنیم.

خودشناسی ابزاری اساسی برای کمک به روند تغییر است. تغییر سخت است و به اراده و شجاعت نیاز دارد. ما انسان‌ها بخش بزرگی از زندگی خود را صرف جلوگیری از رنج ناشی از تغییر می‌کنیم. انیشتین در این باره معتقد است: «چند نفر در عادت‌های روزمره‌ی خود به دام می‌افتند: آدم‌های بی‌حس، افراد ترسیده و جمعیت بی‌تفاوت. ما برای داشتن زندگی بهتر باید نحوه‌ی زندگی خود را انتخاب کنیم.»

جهل، ترس و بی‌تفاوتی انگیزه‌ای برای به دست آوردن خودشناسی یا ایجاد تغییرات مثبت فراهم نمی‌کند. در مقابل، خودارزیابی منجر به خودشناسی می‌شود که اولین قدم لازم برای شروع پیاده‌سازی تغییرات مثبت است.

شافنر (Schaffner)

درست است که خود شناسی و یادگیری درمورد خود ذاتا مسیر روشنگرانه‌ای است، اما لزوما مسیر ساده‌ای نیست. ذهن ما به طرز ماهرانه‌ای مکانیسم‌هایی را به کار می‌گیرد تا افکار و احساسات ناخوشایند یا اضطراب‌آور را از حیطه‌ی آگاهی‌مان دور نگاه دارد. این مکانیسم‌ها‌، از جمله مکانیسم فراموشی عمدی یا سرکوب ناخودآگاه، می‌تواند ما را از تفکر لازم برای رسیدن به خودشناسی باز دارد.

این امر به این دلیل است که ما تمایل بیش‌تری برای حفظ یک تصویر درونی خاص از خود داریم تا این‌که بدانیم واقعا چه کسی هستیم. نتیجه هم‌ این است که اغلب ما فاقد خودشناسی هستیم و از مزیت‌های خودشناسی در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود مطلع نیستیم.

مفهوم خوداثربخشی، یکی از مفاهیم مرتبط با خودشناسی است. با معرفی روانشناس آلبرت باندورا (Albert Bandura) در سال ۱۹۷۷، خودکارآمدی به عنوان اعتقاد فرد به توانایی خود در موفقیت در وضعیتی خاص تعریف شد. سطح بالای خودکارآمدی فرد با دستیابی به اهداف، کاهش استرس و مراقبت بهتر از خود مرتبط است.

ارتباط خودشناسی و خود واقعی چیست؟

پاسخ طبیعی و مشهور به این سؤال این است که خودشناسی، دانشِ چیزی است که برخی اوقات «خود واقعی» شما نامیده می‌شود. این همان چیزی است که از آن به عنوان «خودشناسی» یاد می‌کنیم.

خودشناسی تعاریف متعددی دارد و ما معتقدیم که خود واقعی شما همان «شما»ی واقعی است و شخصیت، ارزش‌ها، خواسته‌ها، احساسات و اعتقادات واقعی شما را شامل می‌شود. این همان چیزی است که به‌واقع به آن شباهت دارید، جدا از این‌که شما یا دیگران چه اعتقادی نسبت به خودتان دارید. خود واقعی آن چیزی نیست که دیگران باور دارند، بلکه دقیقا همان خود واقعی شماست. خودشناسی جست‌وجوی خود واقعی شماست.

این طرز تفکر بر این باور است که چیزی به نام «خود واقعی» وجود دارد و برخی از مردم آن را زیر سؤال برده‌اند. اگر این مسئله را برای لحظه‌ای کنار بگذاریم، تفکر عادی درباره‌ی خودشناسی بر این فرض است که رسیدن به خودشناسی آسان نیست. داشتن آگاهی از خود واقعی موفقیتی «شناختی» یا «فکری» است و به تلاش و زمان نیاز دارد. اگر خودشناسی را سخت و طاقت‌فرسا بدانید، این سؤالات مطرح می‌شوند که «هدف از خودشناسی چیست، چه فایده‌ای دارد و نداشتن آن چه آسیب‌هایی را در پی دارد؟»

خودشناسی بسیار باارزش است. برخی معتقدند که خودشناسی ارزش‌مند است، زیرا با داشتن آن خوشحال‌تر خواهید بود، اما این حقیقت هم وجود دارد که شاید حقایقی درمورد شما وجود داشته‌باشند که ندانستن آن‌ها بهتر باشد و در صورت آگاه نبودن از آن‌ها شادتر باشید؛ در آن صورت، برای توضیح ارزش خودشناسی باید موضوعات دیگری را بررسی کنیم.

برای داشتن زندگی معنادار به خودشناسی نیاز دارید و برای این‌که «واقعی» زندگی کنید و با خودتان صادق باشید، به خودشناسی نیاز دارید.

سقراط 

مهم نیست که چنین توضیحاتی درمورد ارزش خودشناسی درست است یا خیر؛ خودشناسی برای هر فیلسوفی سؤالی عالی است.

در ادامه، عباراتی وجود دارند که درک آن‌ها در زمینه‌ی خود‌شناسی مفید است:

  • احساسی که نسبت به والدین و کودکی‌ خود دارید؛
  • دلایلی که باعث می‌شوند عصبانی شوید؛
  • راهکارهایی که برای تصمیم گیری از آن‌ها استفاده می‌کنید؛
  • چه مواقعی رابطه داشتن با شما دشوار و چه زمانی آسان است؟
  • روش مشخصی که از طریق آن به استرس پاسخ می‌دهید؛
  • چگونه از پس انتقاد برمی‌آیید؟
  • انجام چه کاری برای شما بهترین است؟
  • چه خصوصیاتی در دیگران شما را جذب می‌کند؟
  • چه چیزهایی شما را هیجان‌زده می‌کنند؟
  • چگونه می‌توانید از زمانتان استفاده‌ی معناداری کنید؟

این موارد فقط چند مورد اساسی هستند که همه‌ی افراد باید آن‌ها را در‌مورد خودشان متوجه شوند. برای من پاسخ دادن به این سؤالات به زمان طولانی، تفکر بلندمدت و قرار گرفتن در معرض شرایط و روابط مختلف احتیاج داشت و فقط من نیستم که به این‌ها احتیاج دارم. بسیاری از ما تلاش می‌کنیم تا به سؤالات مربوط به روان‌شناسی خودمان پاسخ دهیم، اما چرا خود‌شناسی دشوار است؟ در ادامه به این پرسش، پاسخ داده‌ایم.

خودشناسی در روانشناسی به چه معناست؟

خودشناسی در روانشناسی اطلاعات واقعی و صادقانه‌ای است که فرد درمورد خود دارد. خودشناسی شامل اطلاعاتی در مورد وضعیت عاطفی، ویژگی‌های شخصیتی‌، روابط، الگوهای رفتاری، عقاید، اعتقادات، ارزش‌ها، نیازها، اهداف، ترجیحات و هویت اجتماعی ماست. خود شناسی از فرایندهای خودکاوی و اجتماعی حاصل می‌شود.

مورین و ریسی ( Morin & Racy)

با این حال خودشناسی صرفاً از درون‌نگری به دست نمی‌آید. به گفته براون (Brown)، پنج منبع به خودشناسی کمک می‌کنند. در ادامه این منابع را ذکر می‌کنیم.

  • دنیای فیزیکی: این منبع خودشناسی مجموعه‌ای از اطلاعات محدود به اطلاعات فیزیکی مانند قد، وزن ، رنگ چشم و اطلاعاتی از این قبیل است؛
  • مقایسه‌های اجتماعی: این منبع خودشناسی هنگام مقایسه‌ی خود با دیگران اتفاق می‌افتد. زیرشاخه‌ها شامل مقایسه‌های روبه‌بالا و روبه‌پایین است که در آن به ترتیب، خودمان را با کسی بهتر و بدتر مقایسه می‌کنیم؛
  • ارزیابی‌های منعکس‌شده از دیگران: این منبع خود شناسی از ارزیابی دیگران از ما ناشی می‌شود. این مفهوم در واقع این واقعیت را نشان می‌دهد که ما خودمان را از چشم دیگران نیز می‌بینیم؛
  • درون نگری: این منبع خودشناسی از طریق مشاهده‌ی درونی افکار، احساسات، انگیزه‌ها و خواسته‌ها حاصل می‌شود. درون‌نگری تا مقدار زیادی با خودشناسی هم‌بستگی دارد؛
  • خودانگاره: خود انگاره یک منبع دیگر خودشناسی است و به این معناست که ما از طریق مشاهده و بررسی رفتارمان درباره‌ی خودمان اطلاعاتی به دست می‌آوریم.

شافنر (Schaffner) دو منبع دیگر برای خودشناسی ذکر می‌کند:

  • رویکردهای شناختی رفتاری (CBT-style approaches): منبع دیگر خودشناسی از تجزیه‌وتحلیل منطقی فرایندهای تفکر منفی ما از طریق رویکردهایی از جمله درمان رفتاری شناختی (CBT) سرچشمه می‌گیرد؛
  • تکنیک‌های مبتنی بر ذهن‌آگاهی (Mindfulness techniques): تکنیک‌های مبتنی بر ذهن‌آگاهی به ما کمک می‌کنند تا مهارت‌های هوش هیجانی خود را ارزیابی و تقویت کنیم و از این طریق به خودشناسی دست بیابیم.

به طور خلاصه خودشناسی از طریق ترکیبی از دنیای فیزیکی، اجتماعی و روانی به دست می‌آید.

خود شناسی با هویت فردی و خودپنداره چه ارتباطی دارد؟

به گفته‌ی شلدون استریکر (Sheldon Stryker)، هویت بخشی از خود شخص است که هنگام تعامل با دیگران فراخوانده می‌شود. تعداد هویت‌های مرتبط با یک شخص با نقش‌هایی که فرد در آن شرکت می‌کند‌، مانند کودک، والدین، ​​کارمند، دوست و همسر مرتبط است. برتری هویتی به چگونگی سازماندهی فرد از نظر سلسله مراتبی اشاره می‌کند، زیرا هر هویتی دارای معنا یا وضعیت یکسانی نیست.

خودپنداره تصویری است که ما درمورد خودمان ایجاد می‌کنیم و برخلاف خودشناسی ممکن است مبتنی بر واقعیت باشد یا نباشد. خودپنداره بر اساس باورهایی که فرد درباره خود دارد شکل می‌گیرد، در حالی که خودشناسی از منابع مختلف اطلاعات، از جمله شواهد خارجی حاصل می‌شود. عدم وجود وضوح، ثبات و سازگاری در خودپنداره با عزت نفس پایین، خودکاوی مزمن، روان‌رنجوری بالا، توافق‌پذیری پایین و نیز وجدان کم همراه است. 

مورین و ریسی

۶ نظریه درمورد خودشناسی چیست؟

کانون ارزیابی - ۶ نظریه درمورد خودشناسی چیست؟

مدل‌ها و نظریه‌های مختلف به دنبال توضیح خودشناسی هستند. در ادامه مفاهیم ذکرشده توضیح می‌دهند که خودشناسی چگونه به دست می‌آید.

  1. مدل مشاهده‌ی بدون واسطه (The unmediated observation model)مدل خودشناسی مشاهده‌ی بدون واسطه از مهم‌ترین نظریه‌پردازش دکارت است که بیان می‌کند ما از طریق افکار بی‌واسطه‌ی خود و مستقل از ورودی یا منابع خارجی، به خودشناسی می‌رسیم. این مدل به طور معمول برای مقایسه سایر مدل‌های فلسفی استفاده می‌شود؛
  2. مدل شفافیت (The transparency model): مدل شفافیت، یکی دیگر از نظریه‌های مربوط به خودشناسی است. مدل شفافیت شامل تصمیم‌گیری و تفکر عقلانی برای رسیدن به نتیجه‌گیری درمورد وضعیت جهان است. با استفاده از این مدل ما نه تنها درباره اعتقادات خود، بلکه درخصوص هرگونه نگرشی دانش کسب می‌کنیم. یکی از جذابیت‌های مدل شفافیت، ارتباط نزدیک بین خود شناسی و عاملیت فردی است؛
  3. ساخت‌گرایی اجتماعی (Social constructionism): به عقیده‌ی گرگن (Gergen)، ساخت‌گرایی اجتماعی راهی برای رسیدن به خودشناسی است، همچنین به درک خود و دنیای اطراف از طریق استفاده از زبان برای ایجاد یک واقعیت مشترک کمک می‌کند. سازندگان این تئوری بر این باورند که معنی در رابطه با دیگران ایجاد می‌شود؛
  4. خود آیینه‌‌سان (The looking-glass self): خود آیینه‌سان، یکی دیگر از نظریه‌های خودشناسی است و توسط جامعه شناس چارلز هورتون کولی (Charles Horton Cooley) مطرح شده است. او ادعا می‌کند که مفهوم ما از خود از طریق تعامل با دیگران ایجاد می‌شود. در این تئوری که درباره‌ی رسیدن خودشناسی است، گفته شده ظاهر ما از طریق شخص دیگر منعکس می‌شود. سپس ما فرضیه‌ای در مورد قضاوت آن‌ها از خودمان مطرح و هیجانی را ناشی از آن قضاوت، تجربه می‌کنیم؛
  5. خود روایی (Narrative self): خود روایی، یکی دیگر از نظریه‌های خودشناسی است و برای استدلال درون‌نگرانه و بازسازی حافظه‌ی اتوبیوگرافی‌تان ضرورت دارد. این نظریه‌ی مربوط به خودشناسی شامل دو شاخه تفکر است. حالت پارادایم، که برای ایجاد توضیح منطقی از واقعیت از توضیحات منطقی استفاده می‌کند. حالت روایت، که از تفسیرهای معنی‌دار از خودمان استفاده می کند تا توضیحی منسجم از هویت ما ارائه دهد. این روایات، رویدادهای گذشته، حال و آینده را در یک سکانس منسجم ترکیب می‌کنند؛
  6. نظریه‌ی خودشناختی (Self-perception theory): این نظریه‌ی خود‌شناسی که توسط داریل بم (Daryl bem) پیشنهاد شده‌است نشان می‌دهد که افراد با مشاهده‌ی رفتار و استنباط آن، به خودشناسی می‌رسند و درمورد خود می‌آموزند.

چرا خود‌شناسی دشوار است؟

چرا خود‌شناسی دشوار است؟

۱. بیش‌تر کارهایی که انجام می‌دهیم، ناخودآگاه هستند

وقتی در مقدمه‌ی مطلب گفتم که ما در فراموش کردن خودمان سخت‌گیر هستیم، منظورم همین بود. این‌که مغز در هر لحظه از احساسات، نیات و رفتارهای ما هوشیار باشد، زحمت بسیار بیش‌تری را می‌طلبد؛ به عبارت دیگر، بودن در حالت نا‌خود‌آگاه بسیار آسان‌تر است و این همان کاری است که همه‌ی ما در نیمی از زندگی‌ خود انجام می‌دهیم.

۲. ما با انگیزه‌های اصلی خود هدایت می‌شویم

در ارتباط با اولین نکته، خواسته‌های اولیه‌‌ای که داریم به ما القا می‌کنند که راحت باشیم و احساس لذت کنیم. چیزی که برای خود‌شناسی نیز بسیار مهم است، توجه به این نکته است که ما از دیدن هرچیزی در ارتباط با خود، که به طور مبهمی ناپسند است، اجتناب می‌کنیم؛ در واقع، ترجیح می‌دهیم اصلا با آن موضوع مواجه نشویم.

آرزوها و احساساتی در ناخودآگاه ما وجود دارند که دیدگاهی را که درباره‌ی خودمان داریم، به چالش می‌کشند؛ برای مثال، اگر خیلی دقیق بنگریم، ممکن است متوجه شویم که در مشاغل یا روابطی هستیم که برای ما نامناسب‌اند.

ما اصولا در برابر فهمیدن بیش‌از‌حد درباره‌ی خودمان مقاومت می‌کنیم، زیرا این درک صلح کوتاه‌مدتی را که به آن معتاد شده‌ایم، درهم می‌شکند.

۳. ما برای درون‌‌کاوی ارزش قائل نیستیم

در فرهنگ ما همه‌ی افراد بیش از خودشناسی و درون‌بینی، به موفقیت و پیشرفت علاقه‌مند هستند. در حقیقت، موفقیت مستلزم درون‌نگری است، اما اغلب افراد بدون درون‌نگری و از راه‌های دیگری موفقیت را کسب می‌کنند. این‌گونه است که در نهایت افراد با وجود موفقیت‌هایشان، احساس «خالی شدن» می‌کنند. وقتی همیشه دلمان می‌خواهد پیشرفت کنیم، تهی شدن هرگز تحمل‌پذیر نیست.

۴. ما با افکارمان شناخته می‌شویم

ما با افکارمان شناخته می‌شویم، اما مسلما همه‌ی اعمال ما حاصل افکارمان نیستند؛ دقیق‌تر این‌که ما مجموع ذهن، بدن و احساسات خود هستیم.

اگر معتقد باشیم که فقط حاصل افکارمان هستیم، نمی‌توانیم به خود‌شناسی برسیم، زیرا  در این صورت فقط از روش بسیار محدودی برای شناخت استفاده می‌کنیم. تا زمانی‌ که فقط خود را بر اساس مشاهده کردن افکارمان بشناسیم یا تعریف کنیم، به‌راحتی به دیدگاه عمیق‌تری نخواهیم رسید و به مشکل برمی‌خوریم؛

هم‌چنین، وقتی بیش‌ازحد با افکارمان شناسایی می‌شویم، ارتباط موثر با دیگران دشوارتر می‌شود، زیرا نمی‌توانیم مدت طولانی از دیدگاه خود فاصله بگیریم تا دیدگاه‌های آن‌ها را ببینیم.

۵. ما در شناخت احساسات خود وسواس داریم

ما علاوه بر توجه بیش‌از‌حد به افکارمان، در مطالعه و شناخت احساسات خود نیز بسیار وسواس داریم! (این در صورتی است که ما آن‌ها را انکار نمی‌کنیم.)

اما احساسات ما بیش از آن‌چه فکر می‌کنیم، نیستند. افکار و احساسات سرنخ‌هایی را از طبیعت اساسی ما ارائه می‌دهند، اما تصویر کاملی را در اختیارمان نمی‌گذارند.

به این فکر کنید: «جهانی با افرادی که بر اساس احساساتشان عمل می‌کنند، کاملا مثل یک کابوس خواهد بود.» همان طور که دنیایی که فقط بر اساس تفکر منطقی ساخته شده‌است، کابوس است.

خود‌شناسی سبب می‌شود که شناخت درستی نسبت به احساسات خود داشته‌باشیم؛ یعنی وقتی بر اثر کمبود آب بدن، خستگی و خواب ارزیابی درستی از خودمان نداریم، متوجه شویم، بهتر عمل کنیم و حقایق را تحریف نکنیم.

چرا بیشتر افراد به دنبال خودشناسی نیستند؟

۱. کاوش در جنبه‌های ناشناخته‌مان خطرناک است چون احتمال دارد اطلاعاتی را رو کند که با اعتقادات فعلی ما مغایرت دارد.

۲. به عقیده‌ی هو سیین، فرهنگ ما بیش‌تر از درون‌نگری به موفقیت و پیشرفت علاقه دارد. 

۳. بوکوفسکی معتقد است مفاهیم مختلفی که به یک‌دیگر شباهت زیادی دارند، توجه افراد را از اصل مسیر خودشناسی منحرف می‌کنند و مانع خودشناسی می‌شوند. مفاهیمی مانند خود‌آگاهی، خودپنداره و هویت فردی، مفهوم خودشناسی را کم‌‌اهمیت‌تر جلوه‌ می‌دهند.

بیایید برخی از این اصطلاحات را تجزیه‌وتحلیل کنیم تا بیشتر با مفهوم خودشناسی آشنا شویم.

خودشناسی چه اهمیتی دارد؟

چرا خودشناسی مهم است؟ - خود شناسی

اکنون توضیح می‌دهیم چرا خودشناسی مهم است. دانشجویان تحصیلات تکمیلی با مجموعه‌های منحصربه‌فردی از نقاط قوت و چالش‌های خود به دانشگاه پا می‌گذارند. داشتن آگاهی کافی از نقاط قوت و چالش‌های خاص خود که بخشی از خودشناسی است، به شما امکان می‌دهد تا برای موفقیت، آمادگی‌ کافی داشته‌ باشید و تغییرات لازم را ایجاد کنید. در ادامه با مثالی دقیق‌تر توضیح می‌دهیم علت اهمیت خودشناسی چیست.

به عنوان مثال دانستن این که شما در یک مکان آرام و بدون حواس‌پرتی بیش‌ترین بازدهی را دارید به شما کمک می‌کند تا زمان و مکان کارهایی را که به توجه بیش‌تری نیاز دارند، بهتر انتخاب کنید. داشتن آگاهی از رفتارهای ناسازگارانه یا فرایندهای تفکر مشکل‌ساز در شما اولین گام برای تصمیم‌گیری سالم‌تر است. چون شما نمی‌توانید آن‌چه را که نمی‌دانید در خود تغییر دهید.

علاوه بر این، خودشناسی منجر به کسب دانش درمورد ارزش‌ها و مهارت‌های‌تان می‌شود و به شما کمک می‌کند تا اهدافی را که برای شما معنادار هستند، دنبال کنید و زندگی خود را غنی از چیزهایی کنید که بیش‌تر دوست دارید. در ادامه مزیت خودشناسی و خودآگاهی برای رهبران را شرح می‌دهیم.

در بستر حرفه‌ای، خودآگاهی و خودکارآمدی از خصوصیات ارزشمند و از عوامل مهم رشد فردی و رهبری هستند و به رهبران این امکان را می‌دهند تا خود و سازمان خود را توانمندتر کنند. زمانی که درمورد مهم‌ترین توانایی رهبران از آن‌ها سؤال شد، ۷۵ نفر از شورای مشورتی تجاری استنفورد به اتفاق آرا خودآگاهی را مهم‌ترین توانایی خود ذکر کردند. علاوه بر این بین خودآگاهی و بهره‌وری در محیط کار، ارتباط قابل توجهی وجود دارد.

طبق نتایج حاصل از فراتحلیلِ بیش از سه هزار کارمند نشان داد کارکنانی که روزانه از نقاط قوت خود کمک می‌گیرند، ۳۸٪ بهره‌ وری بالاتر و ۴۴٪ بیش‌تر وفاداری مشتری و نرخ حفظ کارکنان را تجربه می‌کردند. بنابراین پرورش آگاهی از نقاط قوت می‌تواند به شما این امکان را دهد که در بستر حرفه‌ای از آن‌ها استفاده، و بدین ترتیب ضعف‌های مکمل آن‌ها را جبران کنید.

فقدان خود‌شناسی چه تاثیراتی دارد؟

۵ تأثیر فقدان خود‌شناسی چیست؟

خود‌شناسی راهی را به سوی خوشبختی و رضایت بیش‌تر به ما ارائه می‌دهد. همان طور که «آلن دو باتن» (Alain de Botton)، نویسنده، می‌گوید:

فقدان خود‌شناسی شما را در برابر تصادفات و خواسته‌های اشتباه قرار می‌دهد.

در ادامه، ۵ اثر فقدان خود‌شناسی را بیان کرده‌ایم:

۱. احساس ناامنی و اضطراب می‌کنیم یا به‌راحتی تحت‌تأثیر شرایط قرار می‌گیریم

تا زمانی که دانش خود را توسعه ندهیم، همیشه احساس ناامنی خواهیم کرد، زیرا بدون داشتن مجموعه‌ای از ارزش‌های داخلی برای زندگی، دائما در معرض ارزیابی خود در برابر ارزش‌های دیگران قرار می‌گیریم؛

هم‌چنین، بدون خودشناسی به‌راحتی تحت‌تأثیر حوادثی قرار می‌گیریم که منفی به نظر می‌رسند و از کوچک‌ترین چیزها احساس اضطراب خواهیم کرد.

درست است که این موارد از علائم عدم مدیریت ذهن نیز هستند و علاوه بر این به عدم آگاهی از چیزی کاملا اساسی که همه‌چیز را در بر می‌گیرد اشاره می‌کنند، اما دانستن این‌که برای چه چیزی ارزش قائل هستیم و چه چیزی را تحمل نخواهیم کرد، در کاهش ناامنی و هم‌چنین ترس از دست دادن فرصت‌ها (FOMO) بسیار کمک می‌کنند.

۲. در ترک عادات ناخواسته مشکل خواهیم داشت

علت آن به طور قطع مشخص نیست، اما پشت بسیاری از رفتارهای بی‌اختیار یا اعتیاد‌آور، کمبود خود‌آگاهی نهفته است.

روان‌شناسان می‌گویند که اعتیاد به دلیل الگوی اولیه‌ی دور‌ریختن احساسات، هنگامی شکل می‌گیرد که به تمرین پذیرش آن‌ها نیاز داریم.

۳. روابطی همراه با دل‌واپسی و چالش بی‌مورد خواهید داشت

گفته شده‌است که بدون شناخت خود نمی‌توانیم به یافتن شریک زندگی مناسب امیدوار باشیم، اما من در این مورد خیلی مطمئن نیستم. اغلب، مشاهده کرده‌ام که مهارتی ذاتی داریم که می‌توانیم کسانی را پیدا کنیم که از ما تعریف می‌کنند، بدون این‌که به طور دقیق بدانیم چرا!

فکر می‌کنم مسئله‌ی بزرگ‌تر این است که وقتی خود‌آگاهی نداریم، چه اتفاقی در روابط و دوستی ما رخ می‌دهند. احتمالا بزرگ‌ترین اشتباه این است که وقتی خصوصیات و احساسات نفی‌شده‌‌مان (سرکوب‌شده) را به دیگران نشان می‌دهیم، خود را نمی‌بینیم. اگر مثل تصویری نباشیم که ارائه می‌دهیم، مثل یک کابوس می‌شویم.

اگر در عشق انتخاب‌های نادرستی انجام دهیم، خود‌شناسی می‌تواند به ما کمک کند تا این عادت را ترک کنیم. ما تمایل داریم الگوهای ناسالم را از کودکی تکرار کنیم و با افرادی مشارکت کنیم که با روش‌های آشنا ما را ناامید خواهند کرد.

از طریق توسعه‌ی خودشناسی است که به این الگو پایان می‌دهیم.

۴. کارهای نامناسبی را برمی‌گزینیم یا جاه‌طلبی‌های غلط را دنبال کنیم

وقتی ۱۸ساله هستیم و می‌خواهیم متوجه شویم که با باقی زندگی‌مان چه کار کنیم، بیش‌تر‌مان تحت‌تأثیر آن‌چه دیگران انجام می‌دهند، آن‌چه محترم، سودآور و امن است یا در نهایت آن‌چه پدر و مادرمان می‌خواهند، قرار می‌گیریم.

گسترش خودشناسی این است که چگونه کاری را پیدا کنیم که حداقل به طور مبهم برای ما مناسب است.

۵. وقت و پول خود را روی چیزهایی سرمایه‌گذاری می‌کنیم که برای ما خوشبختی به همراه نمی‌آورند

ما وقت و پول خود را برای هزینه‌هایی صرف می‌کنیم که فکر می‌کنیم خوشحالمان می‌کنند، اما بدون شناخت خود، بارها و بارها انتخاب‌های بدی خواهیم کرد.

فواید خودشناسی چیست؟

فواید خودشناسی

شاید واضح باشد، اما به طور خلاصه دلایل عمده‌ای برای اهمیت خودشناسی وجود دارند که عبارت‌اند از:

۱. حس خوشحالی

وقتی بتوانید آن‌چه هستید را بیان کنید، خوشحال‌تر خواهید بود. ابراز خواسته‌های شما احتمال دستیابی به آن‌ها را بیش‌تر می‌کند.

۲. تعارض درونی کم‌تر

زمانی‌ که اقدامات بیرونی شما با احساسات و ارزش‌های درونی‌تان مطابقت داشته‌باشند، درگیری درونی کم‌تری را تجربه خواهید کرد.

۳. تصمیم‌گیری بهتر

وقتی خودتان را بشناسید، می‌توانید در هر موردی بهتر تصمیم گیری کنید، از تصمیمات کوچکی مانند خریدن یک ژاکت گرفته تا تصمیم ازدواج و انتخاب شریک زندگی. دستورالعمل‌هایی خواهید داشت که با استفاده از آن‌ها خواهید توانست مشکلات مختلف زندگی خود را حل کنید.

۴. کنترل خویشتن

وقتی دانش خودشناسی غنی داشته‌باشید، درمی‌یابید که چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد تا در برابر عادات بد مقاومت کنید و عادات خوب را در خود شکل دهید. بینشی را به دست خواهید آورد که با کمک آن می‌توانید ارزش‌ها و اهدافی را شناسایی کنید که قدرت اراده شما را فعال می‌کنند.

۵. مقاومت در برابر فشار اجتماعی

وقتی ارزش‌ها و ترجیحات خود را بدانید، بهتر می‌توانید «نه» بگویید و تعارف را کنار بگذارید.

۶. بردباری و درک دیگران

آگاهی از نقاط ضعف و مشکلاتتان به شما کمک می‌کند تا همدل باشید و دیگران را درک کنید.

۷. نشاط و لذت

واقعی بودن به شما کمک می‌کند که احساس زنده بودن داشته‌باشید؛ هم‌چنین، تجربه‌ی زندگی را غنی‌تر، گسترده‌تر و هیجان‌انگیزتر می‌کند.

چرا پرورش خودشناسی مهم است؟

چرا پرورش خودشناسی مهم است؟

اکنون متوجه می‌شوید که چرا پرورش خودشناسی اهمیت دارد.

خودشناسی برای داشتن عملکردی سالم ضروری است. زیرا خودشناسی منجر به تصمیم‌گیری‌های واقع‌گرایانه در جنبه‌های اصلی زندگی فرد می‌شود. این جنبه‌های اصلی زندگی که در صورت عدم خودشناسی می توانند در خطر باشند شامل انتخاب شریک زندگی، تصمیم‌های مربوط به آموزش، انتخاب شغل، محل و نحوه زندگی می‌شود. نداشتن خودشناسی منجر به تخمین بیش از حد نقاط قوت می‌شود که این می‌تواند باعث رضایت کم‌تر از زندگی و عملکرد ضعیف در دانشگاه شود.

مورین و ریسی ( Morin & Racy)

شافنر پنج دلیل زیر را ذکر کرده که چرا خودشناسی برای رشد روانشناختی ضروری است:

  • خودشناسی می‌تواند تمایل به یادگیری و درک تجربیات را برآورده کند؛
  • مانع از ایجاد اختلاف بین درک ما از خود و درک دیگران از ما می‌شود؛
  • خودشناسی می‌تواند ما را از امیال غیرمنطقی ناخودآگاه‌مان رها کند؛
  • خودشناسی در ما پاسخ‌های فعالانه را جایگزین پاسخ‌های واکنشی می‌کند؛
  • خودشناسی اولین قدم لازم برای تغییر مثبت است.

هو سیین (Huseyin) تاکید می‌کند که خودشناسی باعث می‌شود تردید متعادلی نسبت به احساسات خود داشته‌باشیم. او در این باره می‌گوید که: «مزایای دیگر خودشناسی شامل احساس ناامیدی، ناامنی، حسادت و نیز استرس کم‌تر پیرامون مسائل مالی و پولی است. علاوه بر این، خودشناسی موجب می‌شود تا این توانایی را به دست می‌آوریم که مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیریم و همدلی و دلسوزی بیش‌تری داشته باشیم.»

راه‌های پرورش خودشناسی چیست؟

در ادامه روش‌های پرورش خودشناسی را توضیح می‌دهیم. نگاشتن افکار و احساسات خود در یک دفترچه‌ی مخصوص به خودتان ابزار قدرتمندی برای کمک به خودشناسی و آشنایی بهتر با خودتان است. نگارش، علاوه بر کمک به خودشناسی عمیق‌تر، مزایای سلامت ذهنی و عاطفی متعددی دارد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به بهبود مهارت‌های تفکر انتقادی، اولویت‌بندی اهداف و کاهش میزان افسردگی و اضطراب اشاره کرد. همچنین این نوشته‌های شما به عنوان بازتابی بایگانی‌شده از فردی که هستید عمل می‌کند و به شما امکان می‌دهد که رشد شخصی خود را در گذر زمان پیگیری کنید.

انجام تمرین‌های مراقبه‌ی مبتنی بر ذهن‌ آگاهی نیز به شما در روند پرورش خودشناسی کمک می‌کند و باعث می‌شود تا از الگوی تفکر، احساسات و تجربیات استرس‌زا و مطلوب خود آگاهی زیادی کسب کنید. با این حال روش‌های ذهن‌آگاهی تنها محدود به مراقبه نیست، هرگونه فعالیتی، از جمله شستن ظرف‌ها تا شرکت در جلسه‌ی محل کار، می‌تواند با ذهن‌آگاهی انجام شود.

نکته‌ی مهم این است که در لحظه باشید و هر آن‌چه را که انجام می‌دهید با توجه و مشاهده غیر‌داورانه همراه کنید. وقتی حواس‌تان پرت می‌شود، با خود مهربان باشید و سعی کنید حواس خود را به کارتان برگردانید، این یک مورد از تمرین‌های ذهن‌آگاهی است که به پرورش خودشناسی کمک بسیاری می‌کند. توجه داشته‌باشید که شیوه‌های مراقبه و ذهن‌آگاهی برای همه‌ی کسانی که قصد پرورش خودشناسی دارند، توصیه نمی‌شود. کسانی که سابقه‌ی تروما، اختلال اضطراب پس از سانحه یا افکار خودکشی دارند، بهتر است با احتیاط بیش‌تری اقدام کنند.

هنگامی که ذهن شما موانعی برای خودشناسی ایجاد می‌کند باید راه‌هایی برای غلبه بر این موانع بیابید. یکی از راه‌های غلبه کردن بر این موانع، بازخورد گرفتن از همکار یا سرپرستی است که به صداقتش اعتماد دارید. این می‌تواند روشی عالی برای پرورش خودشناسی باشد و موجب شود تا چشم‌اندازی عاری از تعصبات شخصی از خود به دست آورید.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که در فرایند پرورش خودشناسی ممکن است همواره آن‌چه را که می‌بینید، دوست نداشته باشید. با این حال برای پرورش خودشناسی در خود مهم است که جنبه‌های منفی و مثبت خود را در آغوش بگیرید. در روند پرورش خودشناسی در خودتان این مورد را هم باید بدانید که داشتن احساسات منفی طبیعی‌ست و می‌توانند در شناخت محیط اطراف‌تان نقش کلیدی داشته‌باشند.

به عنوان مثال ترس می‌تواند به شما در واکنش به خطر کمک کند. اضطراب، حواس شما را قوی‌تر می‌کند و احساس گناه شما را به سمت تجدید نظر درخصوص اقدامات گذشته‌تان که شاید برای دیگران آسیب‌رسان بوده باشد، ببرد. علاوه بر این برخی احساسات منفی مانند عصبانیت می‌توانند انگیزه‌ی بزرگی باشند. زیرا این دسته از احساسات ما را وادار می‌کنند تا درمورد شرایط فعلی خود اقدام، و تغییرات مثبتی ایجاد کنیم. در ادامه موارد دیگری که به سریع‌تر شدن روند خودشناسی کمک می‌کنند، ذکر می‌کنیم.

چگونه می‌توان سریع به خودشناسی رسید؟

چگونه می‌توان سریع به خودشناسی رسید؟

نقاط قوت خود را بشناسید

  • برای پرورش خودشناسی می‌توانید پرسش‌نامه‌ و سنجش‌هایی را انجام دهید، چند مورد از نقاط قوت برتر خود را بررسی کنید و از خود بپرسید: آیا این واقعی من است؟ آیا با کمک گرفتن از این نقاط قوت لذت می‌برم؟ آیا آن را هیجان‌انگیز می‌دانم؟ هنگامی که درمورد نقاط قوت خود تأمل کردید، به مدت حداقل یک هفته و هر روز از یکی از این نقاط قوت خود به روشی جدید استفاده کنید؛
  • یک معرفی مثبت از خود بنویسید و در آن داستانی را تعریف کنید که نقاط قوت شما را نشان می‌دهد؛
  • در مورد موقعیتی که این نقاط قوت به شما کمک کرده‌است با یک همکار معتبر یا سرپرستتان حرف بزنید. از آن‌ها بازخورد بخواهید تا به شکل ملموس‌تری از خودشناسی دست بیابید.

اهداف زندگی خود را کاوش کنید

  • برای این‌که به خودشناسی برسید، می‌توانید مهم‌ترین وقایع و نقاط عطف زندگی خود را مشخص کنید؛
  • در مورد مهم‌ترین اهداف زندگی‌تان در حال حاضر تأمل کنید. فعالیت‌ها یا اقدامات اصلی‌ای که برای دستیابی به آن‌ها از دست‌تان برمی‌آید، چیست؟
  • راه دستیابی به اهداف خود را برنامه‌ ریزی کنید و در عین حال گزینه‌های جایگزین و چالش‌های احتمالی را نیز در نظر بگیرید؛
  • برای این‌که به خودشناسی برسید، باید ایده‌های خود را با یک نفر به اشتراک بگذارید و از آن‌ها نیز ایده بخواهید؛
  • یک سخنرانی برای مهمانی خداحافظی آماده کنید؛ دوست دارید با چه چیزهایی در یادها بمانید؟ برای رضایت بخش‌تر و مفیدتر کردن زندگی خود باید چه کارهایی را بیش‌تر و کدام کارها را کم تر کنید؟

برای پیشرفت در روند خودشناسی ارزش‌ها و علایقتان را بشناسید

  • درباره ارزش‌های خود بیش‌تر بیاموزید؛
  • درخصوص علایق و ترجیحات خود تحقیق کنید؛
  • ترجیحات خود را با پرسیدن این سؤالات کشف کنید: در اوقات فراغت خود درباره چه چیزهایی مطالعه یا در بستر آنلاین جست‌وجو می‌کنم؟ به چه مسائلی علاقه‌ی زیادی نشان می‌دهم؟

خود شفقتی را تمرین کنید 

هرچه بیش‌تر در خودشناسی پیشرفت کنید و درمورد خود بیاموزید، بیش‌تر وسوسه می‌شوید که خود را منتقدانه‌تر قضاوت کنید یا نقاط ضعفی را که در خود یافته‌اید، تغییر دهید. به یاد داشته باشید این که خودتان باشید ارزشمند است. میل پیشرفت خود را با خودشفقتی و پذیرش خود متعادل کنید. به تلاش‌هایی که تا به حال شما را به این‌جا رسانده‌اند فکر کنید و دستاوردهایتان را، چه بزرگ و چه کوچک، جشن بگیرید.

خودکارآمدی بیشتری داشته‌باشید

با تعیین اهداف کوچک و پیدا کردن راه پیشرفت‌تان به سمت آن‌ها، با پیشنهاد خواستن از فردی حرفه‌ای یا نظارت آن‌ها در حال انجام کارهای مشابه شما و نیز تامل درخصوص دستاوردهایی که داشته‌اید، خودکارآمدی خود را افزایش دهید تا به شما در روند پرورش خودشناسی کمک کند.

برای رسیدن به خودشناسی کمک بخواهید

اگر در زندگی خود با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می ‌کنید، دشوار است که تشخیص دهید این، یک دوره‌ی موقتی است که می‌توانید تحمل کنید یا وضعیتی‌ست که بهتر است از یک مشاور یا متخصص سلامت روان کمک بگیرید. از منابع در دسترس کمک بگیرید و بدانید که در این مسیر تنها نیستید.

خودشناسی چگونه می‌تواند منجر به تسلط ما به خود شود؟

از آن‌جا که خودشناسی شامل خوارزیابی‌های صادقانه و سایر اطلاعات به دست آمده است، می‌توانیم از خودشناسی برای ایجاد تغییرات مثبت در جنبه‌های اصلی زندگی خود استفاده کنیم.

خودشناسی برای ارائه‌ی روایتی معنادار از اقدامات گذشته، حال و آینده، احساس تداوم در طول زمان، احساس بی‌نظیر بودن و در عین حال شبیه به دیگران بودن ضروری است.

بوکوفسکی (Bukowski)

خودشناسی می‌تواند توانایی ما را در تحقق یک زندگی منسجم و غنی تقویت کند. علاوه بر این خودشناسی به ما این امکان را می‌دهد تا انگیزه‌ها و ترس‌های خود را درک کنیم و احساسات خود را بهتر تحت کنترل خود درآوریم. و در مقابل عدم توانایی در تشخیص احساسات‌مان ما را در برابر آن‌ها آسیب‌پذیرتر می‌کند.

شافنر (Schaffner)

خودشناسی حرفه‌ای به ما انگیزه می‌دهد تا پروژه‌های بلندپروازانه، روابط ارزشمندتر و سایر چالش‌ها را دنبال کنیم و نداشتن بینش می‌تواند مانع دستیابی به آرزوهای بزرگ‌مان شود.

بگلی (Begley)

حوزه‌های روانی- اجتماعی آماده برای تغییر

۳ حوزه آماده‌ی تغییرات عبارتند از نقاط کور، خودفریبی و آغازگرهای تعارض.

  • نقاط کور (Blind spots): بوکوفسکی می‌گوید نقاط کور فرایندهای ناخودآگاهی هستند که به طور معمول در شکل‌گیری و دسترسی به خودشناسی سوگیری ایجاد می‌کنند؛
  • خودفریبی (Self-deception): بامیستر (Baumeister) خودفریبی را نوعی تفکر خوش‌باورانه و وهم‌آلود تلقی می‌کند. در این حالت ما آن‌چه را که می‌خواهیم، بدون تجزیه‌وتحلیل منطقی باور می‌کنیم. سوگیری‌ها به عنوان محرک در خدمت خودفریبی‌های ما هستند؛
  • آغازگرهای تعارض (Conflict triggers): ویلموت و هاکر (Wilmot&Hocker) معتقدند آغازگرهای تعارض، کلمات یا اقداماتی توهین‌آمیز هستند که توسط دیگری انجام می‌شود و درگیری ایجاد می‌کنند. این آغازگرها ناشی از زخم‌های التیام‌نیافته‌ی گذشته‌ی ماست.

خودشناسی با خودآگاهی چه تفاوتی دارد؟

خودشناسی با خودآگاهی چه تفاوتی دارد؟ - خود شناسی

تا این‌جا بحث کردیم که خودشناسی چگونه در مسیریابی زندگی سودمند است، اما خودشناسی با خودآگاهی چه فرقی دارد؟

خودشناسی به اطلاعات مربوط به تمایلات ذهنی، مانند وضعیت عاطفی، ویژگی‌های شخصیتی و الگوهای رفتاری اشاره دارد.

مورین و ریسی

گلمن (Goleman) اظهار داشت که در فرایند خودآگاهی، ذهن تجربیات و احساسات مربوطه را بررسی می‌کند. این فرایند بررسی می‌تواند غیرواکنشی و غیرقضاوت‌گرانه باشد و با تعریف آن به عنوان «آگاهی از خُلق و افکاری که درمورد آن خُلق داریم» مفهوم خودآگاهی را ساده‌تر می‌کند.

گفته‌ی برگر، به برخی از مزایای داشتن خودآگاهی شامل بهبود هوش هیجانی، همدلی و مهارت‌های گوش دادن است. همدلی قوی و مهارت‌های گوش دادن در برقراری تعاملات و ایجاد روابط قوی و غنی بین‌فردی بسیار مؤثر است. علاوه بر این خودآگاهی باعث بهبود تفکر انتقادی و تصمیم‌گیری می‌شود. این مهارت‌ها اغلب با رهبری مؤثر مرتبطند.

دو نمونه‌ از خودشناسی در زندگی واقعی کدام‌اند؟

بینش حاصل از خودشناسی می‌تواند به دستیابی برای اطلاعات لازم در تصمیم‌گیری‌های مهم و اقدامات لازم برای سلامتی و بهزیستی کمک زیادی کند.

نائومی اوساکا 

اقدامات شجاعانه‌ی ستاره‌ی تنیس، نائومی اوساکا(Naomi Osaka)، خودشناسی در زندگی را به خوبی تبیین می‌کند. اوساکا چندین بار برنده‌ی گرند اسلم (Grand slam) شده‌ و یکی از پردرآمدترین ورزشکاران زن جهان است. اوساکا با عدم شرکت در کنفرانس‌های مطبوعاتی آزاد فرانسه در ۲۰۲۱، سلامت روانی خود را قبل از حرفه و وجهه‌ی عمومی‌ خود در الویت قرار داد. با رشد محبوبیت عمومی، اوساکا از این مسابقات عقب‌نشینی کرد و متعاقباً ۱۵هزار دلار جریمه شد و درمورد تخلف از قوانین مسابقات انتقادات زیادی گرفت.

به نظر می‌رسد که اوساکا خود را از نظر جسمی، روحی، اجتماعی و حرفه‌ای می‌شناخت. وی در رسانه های اجتماعی درباره دوره‌های طولانی‌مدت افسردگی پس از اولین پیروزی گرند اسلم در سال ۲۰۱۸ صادقانه صحبت کرد. او علی‌رغم زیر ذره‌بین بودن توسط هوادارنش، مراقبت از خودش را نسبت به حرفه‌اش در الویت قرار داد. اوساکا نمونه‌ای نادر از چگونگی استفاده از خودشناسی برای تصمیم‌گیری‌های مهم و گاه حیاتی زندگی است.

ویکتور فرانکل

ویکتور فرانکل  (Viktor Frankl) یک روانپزشک و روان‌درمانگر قرن بیستم بود که به عنوان بازمانده‌ی هولوکاست از شرایط هولناک بیرون آمد تا بتواند لوگوتراپی را ایجاد کند و کتاب‌های بی شماری بنویسد. وی در سال ۱۹۰۵ در وین اتریش به دنیا آمد و دکترای خود را از دانشگاه وین دریافت کرد. کار اولیه فرانکل بر افسردگی و خودکشی متمرکز بود. پس از سال‌ها انتظار، فرانکل ویزای خود را دریافت کرد و اجازه‌ی مهاجرت به ایالات متحده را داشت.

با این حال این تصمیم مستلزم این بود که والدین، ​​همسر و خواهر و برادر خود را ترک کند. پس از تأمل، فرانکل تصمیم گرفت که بماند. در سال ۱۹۴۲، فرانکل به همراه خانواده‌ی خود به اردوگاه کار اجباری ترسینشتاد فرستاده شد. او تنها عضو خانواده‌اش بود که از حبس بیرون آمد. پایه‌های کار فرانکل، دستاوردهای اولیه و تصمیمات بزرگ زندگی‌اش نشانگر مهارت‌های خودشناسی اوست و اهداف، ارزش‌ها، اعتقادات و هویت اجتماعی وی را منعکس می‌کنند.

سخن پایانی

ما پیرامون چندین مزایا و توجیه برای پرورش خودشناسی بحث کردیم. مسیر پرورش خودشناسی به دنبال این است که ما را از منطقه‌ی امن‌مان جدا کند تا جنبه‌هایی از خود را کشف کنیم که عموما نادیده می‌گیریم یا سرکوب‌شان می‌کنیم. اگرچه ممکن است تغییر کردن دشوار باشد، شفابخشی، خلاقیت، مقاومت و اشتیاق از طریق تغییر ایجاد می‌شوند و در زیر لایه‌های ما یک تمامیت پنهان در انتظار ماست و خودشناسی کمک می‌کند تا از درون خود آگاه شویم. در آخر اگر سؤال و یا نظری درمورد این مطلب دارید، با ما به اشتراک بگذارید.

منبع:
mcgill.ca
tandfonline.com
positivepsychology.com

۴.۳ ( ۳ امتیاز )

استخدام در شرکت‌های برتر

فرصت شغلی و استخدامی های جدید جویا بهنود

جویا بهنود

کالاهای مصرفی و تندگردش

-
در حال استخدام
دعوت به همکاری در مای آرمان

مای آرمان

آموزش و پژوهش

تهران
در حال استخدام
آگهی استخدام آنلاین در کارگزاری آگاه

کارگزاری آگاه

بورس و بازار سرمایه

تهران
در حال استخدام
آگهی استخدام آنلاین در گروه برندهای درسا

گروه برندهای درسا

خرده‌فروشی/ مراکز خرید و فروشگاه‌ها | جواهرات و کالاهای لوکس

-
در حال استخدام
دعوت به همکاری در شرکت مهندسی نرم افزار هلو

شرکت مهندسی نرم افزار هلو

فناوری اطلاعات/ نرم‌افزار و سخت‌افزار

تهران
در حال استخدام

بخش کارفرما

آگهی استخدام خود را ثبت کنید و منتظر بهترین‌ها باشید

مطالب مرتبط

۴.۸

بیزینس چیست؟ هر آن‌چه لازم است درمورد کسب و کار بدانید

بیزینس چیست؟ انواع بیزینس چیست؟ مفاهیم کلیدی کسب و کار رابطه‌ی بین استراتژی و بیزینس چیست؟ سازوکار تجارت چگونه است؟ واژه «تجاری» عموماً به سازمان‌هایی ...

  ۲۴,۰۲۹  |    ۶ دقیقه 

۵.۰

قرارداد آزمایشی چیست؟ هر آن‌چه باید درباره‌ی آن بدانید

تعریف قرارداد آزمایشی شرایط استخدام آزمایشی انواع قرارداد کار آزمایشی قوانین قرارداد کار آزمایشی قوانین فسخ قرارداد آزمایشی مزایا و معایب استخدام آزمایشی آغاز کار ...

  ۴,۵۶۴  |    ۸ دقیقه 

۴.۰

یادگیری شناختی چیست؟ هر آن‌چه باید درباره‌ی آن بدانید

یادگیری شناختی چیست و چه کاربردی دارد؟ عملکردهای یادگیری شناختی چیست؟ عناصر یادگیری شناختی چیست؟ فواید یادگیری شناختی چیست؟ نمونه‌های یادگیری شناختی طبق نظریه‌ی یادگیری ...

  ۱۲,۹۰۹  |    ۸ دقیقه 

۵.۰

رهبری مشارکتی چیست؟ هر آن‌چه باید درباره‌ی آن بدانید

تعریف رهبری مشارکتی انواع رهبری مشارکتی مزایای رهبری مشارکتی معایب رهبری مشارکتی رهبری مؤثر از ویژگی‌های بارز هر سازمان موفقی است. رهبری انواع مختلفی دارد، ...

  ۶,۴۴۹  |    ۴ دقیقه 

دیدگاه

۰  دیدگاه‌