۱۱ نکته مهم برای پیداکردن حرفه موردعلاقه خود
آگاهی از اینکه میخواهید در زندگی خود چه کاری را انجام دهید، یکی از سختترین تصمیماتی است که هریک از افراد با آن مواجه میشوند. بهطور کلی، همه افراد معمولا پس از فارغالتحصیلی از مدرسه، وارد دانشگاه میشوند و در آن زمان همهچیز را مطابق میل خود میبینند؛ در حالی که بهتدریج متوجه میشوند که درآمدزایی قسمت مهمی از زندگی است و برای امرارمعاش به کسب درآمد نیاز دارند.
در این شرایط، مدت زیادی طول نمیکشد که برای تبدیلشدن به یک فرد بزرگسال مسئولیتپذیر، رزومه کاری خود را برای شرکتهای جویای نیروی کار ارسال میکنند؛ در ادامه، برخی از آنان ممکن است در مسیر جستوجوی شغل خود در جایگاهی قرار بگیرند که اشتیاق و علاقهای به شغلشان نداشته باشند.
سؤال اینجاست که چرا برخی از افراد، شغلی را برای خود انتخاب میکنند که برای انجامدادن آن هیچ اشتیاقی ندارند؟ در حالت کلی، حدود ۵۰ سال از عمر هر فردی برای انجامدادن کاری در جایگاه شغلی مربوط به کسبوکارها صرف میشود؛ بنابراین، آیا منطقی به نظر نمیرسد که شغل موردعلاقه خود را داشته باشید؟
البته درک اینکه چه کاری و در چه حوزهای میتواند بهاندازه کافی برای برخاستن از رختخواب در افراد انگیزه ایجاد کند، تا حدودی دشوار است؛ اما با درنظرگرفتن چند نکته مهم میتوان حرفهی موردعلاقه خود را تشخیص داد. در این مطلب، ۱۱ نکته مهم را ارائه میدهیم که با مطالعه آنها میتوانید آنچه برایتان مهم است و همچنین حرفه موردعلاقه خود را کشف کنید.
۱. چیزهایی را در نظر بگیرید که پیش از این خوشحالتان میکردند
بهرهگیری از تجربیات پیشینتان روش خوبی برای درک این است که کارهای لذتبخشی را برای خودتان پیدا کنید.
بهعنوان مثال، شاید در دوران تحصیلتان شغل پارهوقتی در بوفه مدرسه داشتید، اما در آن زمان به ساندویچ درستکردن یا گرفتن سفارشها علاقهای نداشتید و این در حالی است که از صحبتکردن با مشتریان و دانشآموزان لذت میبردید. بهطور کلی، ممکن است در آن زمان به احساسات و علایقتان در شغل پارهوقت خود توجهی نکرده باشید؛ اما با بررسی این تجربیات کاری میتوان گفت که علاقه فراوانی برای کمککردن به دیگران دارید.
بنابراین، تجربیات پیشین خود را مرور کنید و از جنبههای مختلف لذتبخش در هریک از مشاغل مدنظرتان لیستی تهیه کنید. انجام این کار به شما کمک میکند تا یک ایده عملی از تمام مهارتها، کارها و حرفههای موردعلاقه خود داشته باشید و به این ترتیب، میتوانید مشاغلی را جستوجو کنید که به این مهارتها نیاز دارند.
۲. علاقه خود را بپذیرید
ربکا برن کالالندر (Rebecca Burn-Callander)، نویسنده روزنامه Telegraph، ادعا میکند که برای پذیرفتن علایق خود باید این مورد را از خود بپرسید: «درباره چه موضوعی میتوانم ۵۰۰ کتاب بخوانم، بدون اینکه خسته شوم؟» البته بهاحتمال زیاد، پاسختان به چنین سؤالی لزوما نمیتواند مسیر شغلی مشخصی را برایتان ترسیم کند؛ اما در حالت کلی پاسخ به این سؤال، باید مسیر ایدئال موردنظرتان را درمورد آنچه به آن علاقهمند هستید، نشان دهد.
وقتی نمیتوانید علاقه خود را به حوزه خاصی محدود کنید، درمورد آن صحبت کنید یا درباره مطالب مرتبط با آن مطالعه کنید، این میتواند نشانه خوبی باشد. لئو باباوتا (Leo Babauta)، بلاگر سبک زندگی، معتقد است: «وقتی به چیزی علاقهمند میشوم، روزها و ساعتها در اینترنت مطالعه میکنم تا اطلاعات بیشتری درمورد آن کسب کنم.»
بهطور کلی، موضوع هرچه باشد، بهاحتمال زیاد مسیرهای شغلی مرتبط بسیاری برای آن میتوان پیدا کرد؛ بنابراین، برای دستیابی به حوزه کاری موردعلاقه خود بهتر است کمی عمیقتر به آنها نگاه کنید.
۳. قهرمانان خود را مشخص کنید
لیستی از افرادی تهیه کنید که دوست دارید مانند آنها باشید؛ همچنین تلاش کنید تا جنبههایی از آنان را شناسایی کنید که برایتان تحسینبرانگیز هستند. از سوی دیگر، باید بتوانید نسبت این موضوع آگاهی پیدا کنید که قهرمانان موردنظرتان برای رسیدن به جایگاهی که امروز در آن قرار دارند، چه کارهایی را انجام دادهاند.
در حقیقت، الهامگرفتن از افراد دیگر میتواند به شما کمک کند تا حرفه موردعلاقه و همچنین کاری را پیدا کنید که به انجامدادن آن اشتیاق دارید و در نهایت، تصمیم گیری کنید که میخواهید چه شخصیتی داشته باشید.
بهعنوان مثال، اگر ازخودگذشتگی چیزی است که آن را تحسین میکنید و برایتان جزو خصوصیات اخلاقی مهمی محسوب میشود، پس شاید به حرفههای مرتبط با مراقبت از دیگران، مانند پرستاری، علاقه داشته باشید. در حالت کلی، همواره به یاد داشته باشید که گاهی اوقات، آسانترین راه برای پیداکردن علاقه و اشتیاقمان این است که ببینیم چه چیزی را بهجای خود، در دیگران ارزشمند میشماریم.
۴. از کودک درونتان سؤال کنید!
با وجود اینکه فکرکردن به احساسات و علایق دوران کودکی میتواند توصیههای آشکاری برایتان داشته باشد، اما باز هم بهکارگرفتن آنها جای تفکر بیشتری دارد؛ به همین دلیل، نباید خیلی به عملیکردن و پیگیری این افکار و احساسات فکر کنید؛ بهعبارتی، فقط به این دلیل که در کودکی علاقه بسیاری به بازی با لِگوها داشتید، نمیتوانید برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی عمران اقدام کنید!
در واقع، هدف از فکرکردن به علایق دوران کودکی این نیست که به دنبالکردن فعالیتهای واقعی مرتبط با آنها بپردازید، بلکه باید تلاش کنید که به این موضوع آگاه شوید که بدون درنظرگرفتن مسئولیتها و فشارهای ناشی از بزرگسالی، چه علایقی دارید و برای انجام چه کارهایی اشتیاق نشان میدهید.
همه ما در دوران کودکی بهطور ذاتی و بدون تأمل زیاد، کارهایی را انجام میدادیم که از آنها لذت میبردیم؛ بنابراین، سعی کنید تا با همان ذهنیت به جستوجوی علایق خود اقدام کنید؛ به این ترتیب میتوانید به نتایج شگفتانگیزی دست پیدا کنید.
۵. پول را از ذهنتان خارج کنید
بیشتر مردم بهدلیل فکرکردن به اینکه ممکن است حرفه موردعلاقهشان درآمد مناسبی نداشته باشد، از پیگیری آن خودداری میکنند؛ البته این موضوع تاحدودی درکشدنی است، زیرا کسب درآمد یکی از ضروریات امرارمعاش و مسئولیت پذیری افراد به شمار میآید؛ با وجود این، ابتدا از خودتان سؤال کنید که بدون درنظرگرفتن درآمد، دوست دارید در زندگی چه کاری را انجام دهید؟
هنگامی که به پاسخ مناسبی رسیدید، درمورد حرفه موردنظرتان تحقیق کنید و دریابید که برای رسیدن به هدف خودتان باید چه کارهایی را انجام دهید.
برای مثال، اگر به ساختن ظروف سفالی علاقه دارید، فقط به ساخت گلدان سفالی و اینکه چه کسی آن را میخرد توجه نکنید؛ فعال باشید و بهترین راههای فروش را شناسایی کنید؛ همچنین میتوانید روشهای موفق بازاریابی آنلاین را بیاموزید، برند معتبری را برای خودتان بسازید یا حتی در کلاسهای راهاندازی کسبوکار مربوطه شرکت کنید.
بهطور کلی، نیاز است که واقعبین باشید، به شور و اشتیاق خود فرصتی برای رسیدن به موفقیت بدهید و بههیچوجه خودتان را متقاعد نکنید که نمیتوانید بهدنبال حرفه موردعلاقه خود بروید یا آن را انجام دهید.
۶. مجموعه علایق رسانهای خود را بررسی کنید
همان طور که احتمالا میدانید، با بررسی سلیقه افراد در انتخاب فیلم، مطالعه کتاب یا گوشدادن به موسیقیهای موردعلاقه آنان میتوانید چیزهای بسیاری را متوجه شوید. در همین راستا، برای پیبردن به حرفهای که به آن اشتیاق دارید، میتوانید به مجموعه کتاب، فیلم و موسیقی موردعلاقه خودتان نگاهی بیندازید و ببینید که بیشتر از هرچیزی، روی چه موضوعاتی تمرکز داشتهاید.
بهعنوان مثال، اگر به فیلمهای خشن پلیسی علاقه وافری نشان دادهاید، حرفه پلیسی یا سایر حوزههای مرتبط با آن میتوانند جزء علایق کاریتان به شمار آیند. اگر به فیلمهای هیجانانگیزی جان گریشام (John Grisham) علاقه دارید، شاید بتوان گفت که به حرفه وکالت اشتیاق بیشتری دارید.
۷. اهداف و آرزوهای نهایی خود را بنویسید
فکرکردن به اینکه دوست دارید در پایان زندگیتان در چه جایگاهی باشید، ممکن است کمی ناامیدکننده به نظر برسد؛ اما یکی از روشهای اثربخش و تمرین ورودی دانشگاه آکسفورد است.
در واقع، این روش برای کمک به فکرکردن درمورد آنچه برایتان مهم است، طراحی شده است؛ علاوه بر این، به افرادی که برای انجامدادن این تست اقدام میکنند، گفته میشود که برای نوشتن اولویتهای موردنظرشان بیش از حد فکر نکنند و بیشتر از ۱۵ دقیقه برای انجامدادن تست زمان نگذارند.
بنابراین، با نگاهی هدفمند به آرزوها و اهداف خود میتوانید به تعریف هدفی کمک کنید که میخواهید در زندگی داشته باشید. پس برای انجامدادن این تمرین تلاش کنید و ببینید که ذهنتان بهسمت چه چیزهایی کشیده میشود.
۸. به چیزهایی که حسادتتان را برمیانگیزند، توجه کنید
ممکن است که بسیاری از ما در برخی از مقاطع زمانی به یک شخصیت تلویزیونی، فردی که در گذشته میشناختهایم یا حتی دوستان و اعضای خانواده خود حسادت کنیم و با خود بگوییم: «ای کاش شغل آنها را داشتیم». حقیقت این است که همه ما میتوانیم شغل موردعلاقه خود را داشته باشیم.
بهطور کلی، حسادت به حقوق افراد، مزایای شغلی آنان یا هیجانی که در کارشان تجربه میکنند، میتواند نشاندهنده چیزهای بسیاری درمورد علاقه و اشتیاق کاری شما باشد؛ بنابراین، در صورت امکان میتوانید درمورد اینکه آنها چه کارهایی را انجام دادهاند یا چگونه به چنین جایگاهی رسیدهاند، سؤال کنید؛ همچنین به این حقیقت باور داشته باشید که شما هم حتما میتوانید به جایگاه شغلی موردنظرتان برسید.
۹. توجه داشته باشید که چه زمانی غرق کارتان میشوید
هنگامی که مشغول انجامدادن کارهای موردعلاقه خود هستید، مفهوم زمان را کاملا از دست میدهید و چنان غرق کارتان میشوید که ساعات بسیاری را صرف آن میکنید، بدون اینکه متوجه گذر زمان شوید. اغلب مردم نمیدانند که این موضوع، نشانه واضحی برای علاقهداشتن به کار موردنظرشان است.
مارک مانسون (Mark Manson)، بلاگر معروف، بهتازگی داستانی درمورد دوست خود به اشتراک گذاشته است که نمیدانست در زندگیاش چه کاری را انجام دهد. در این میان، او با استفاده از استعداد آشکار خود در زمینه طراحی گرافیک، زندگی خود را تأمین میکرد. او هنگام طراحی، بهطور کامل زمان و مکان را فراموش میکرد. مانسون در این باره میگوید: «او نیازی به پیدا کردن کار موردعلاقه خود نداشت؛ شور و اشتیاق به کار طراحی، او را پیدا کرده بود.»
۱۰. انتخابی تصادفی داشته باشید!
بیشتر تکنیکهای این مطلب مبتنی بر ایده کشف علاقه و سپس تلاش برای تبدیل آن به اشتغال بیان شده است؛ با وجود این، همواره میتوان روشهای برعکس را نیز امتحان کرد؛ بهعبارت بهتر، برخی از افراد ممکن است در کاری مشغول به کار شوند و پس از آن متوجه اشتیاق و علاقه خود به انجامدادن کار موردنظر شوند.
بهعنوان مثال، میتوان به فردی اشاره کرد که چندین سال پیش مسئول تهیه قهوه و ارائه سرویسهای مربوطه به مشتریان در کافهای معروف بود و قصد داشت که از پروژه پایانی خود در رشته حقوق دفاع کند. او آنقدر از شغل خود در کافه لذت میبرد که برخلاف توصیههای والدینش، پس از فارغالتحصیلی در کافه ماند و بهعنوان دستیار مدیر، مشغول به کار شد.
در واقع، این فرد علیرغم تحصیل در رشتهای کاملا متفاوت، متوجه شد که علاقه بسیاری به کار در خردهفروشی و ارائه خدمات مستقیم به مشتری دارد. در حال حاضر، او در ۲۸سالگی، مدیر یک فروشگاه خردهفروشی است؛ بنابراین، به یاد داشته باشید که کاری را انجام دهید که خوشحالتان میکند؛ حتی اگر دیگران از این موضوع ناراضی باشند. شغلی که دارید، حرفه شماست، نه حرفه کسی دیگر!
۱۱. جستوجو را تمام کنید
برخی از مردم بر این باور هستند که اگر مجبور شدید که در زمینه اشتیاق و علاقه خود به کاری جستوجو کنید، پس اصلا علاقهای در میان نبوده است؛ بهعبارتی، نمیتوان گفت که بچهها به زمین بازی میروند و از خودشان میپرسند که «حالا چگونه خود را سرگرم کنیم؟» در واقع، آنها فقط به زمین بازی میروند و سرگرم میشوند.
بهطور کلی، این موضوع بر این ایده استوار است که اشتیاق و علاقه فرد اغلب خود را بهصورت ناخودآگاه نشان میدهد و نیازی به جستجوکردن آن نیست؛ برای مثال، ممکن است هریک از افراد روزانه حدود ۱۶ ساعت از زمان خود را مشغول انجام کار باشند و بخش چشمگیری از وقت خود را برای گفتوگو یا گشتزدن در صفحات مختلف وب صرف کنند.
بنابراین، اگر میخواهید علایق خود را بهطور واضح مشخص کنید، این نکته را در نظر بگیرید؛ گاهی اوقات پاسخ، درست جلوی چشمانتان قرار دارد! از خودتان بپرسید که بیشتر وقتتان را به صحبتکردن یا فکرکردن درمورد چه چیزی سپری میکنید؟
مانسون در این مورد اینگونه نتیجهگیری میکند:
همه ما به هر حال از چیزی لذت میبریم، فقط گاهی میخواهیم آن را نادیده بگیریم.
جمعبندی
فعالیت در شغلی که از انجامدادن آن لذت میبریم، برای سلامت روانمان ضروری است؛ بنابراین، همواره باید مطمئن باشیم که در حرفه موردعلاقه خود مشغول به کار میشویم؛ با وجود این، بهتر است به یاد داشته باشید که چیزی با عنوان «کار کامل» وجود ندارد و هر جایگاهی میتوانید جنبههای ناامیدکننده یا خستهکنندهای نیز داشته باشد.
نکته مهم این است که کاری را پیدا کنید که نکات مثبت آن خیلی بیشتر از نکات منفی باشد و همواره اشتیاق کافی برای حضور در محل کارتان را به شما بدهد. بسیاری از افراد این خصوصیات را در رابطه با حرفه موردنظرشان، اشتیاق و علاقه به آن کار میدانند. اگر شما هم برای پیداکردن علاقه کاری خود تلاش میکنید، نظرات و تجربیات خود را با ما و سایر کاربران در میان بگذارید.
منبع: careeraddict.com
دیدگاه