۱۰ ویژگی شخصیتی کارکنان که مدیران بهدنبال آن هستند
در زمان جستوجو برای شغل، مهارت های نرم اهمیت بیشتری نسبت به مهارتهای سخت دارند. در این فرایند، مدیران برای هوش هیجانی (EQ)، نسبت به بهره هوشی (IQ)، بیشتر ارزش قائل میشوند.
رفتار فردی و ویژگیهای شخصیتی، بیشترین تأثیر را روی موفقیت هر فردی در محیط کاری دارند، زیرا این موارد نوع روابط فرد با دیگران را مشخص میکند؛ دیگرانی که ممکن است کارفرما، همکار، مدیر یا مشتریان او باشند.
بنابراین، جدا از مهارتهای حرفهای، مانند ارتباطات، کار تیمی، تصمیم گیری و انضباط شخصی که برای هر شغلی ضروری هستند، ویژگیهای شخصیای نیز وجود دارد که افراد باید برای موفقیت در مسیر حرفهای خود، به توسعه آنها بپردازند. این مطلب فهرستی از ویژگیهایی را ارائه میکند که بیشتر مدیران به آنها علاقهمند هستند.
۱. تحمل فشار
توانایی مدیریت استرس، بهطور مستقیم بر موفقیت در محیط کاری اثر دارد و مدیران در اغلب موارد افرادی را ترجیح میدهند که میتوانند هر تقاضایی را برآورده کنند و بهخوبی فشار ناشی از محیط کار را تحمل کنند. کنترلکردن احساساتی که از استرس ناشی میشود، به فعالیت حرفهای فرد کمک زیادی میکند؛ در این شرایط، احساساتی مانند ناامیدی، آزردگی، نگرانی، عصبانیت، خشم، یأس و ناراحتی، به وجود میآید و داشتن توانایی لازم در تحمل فشار برای پرهیز از موقعیتهای ناراحتکننده و کشمکش با دیگران ضرورت دارد.
فراموش نکنید که منفیبودن، استرس و ناامیدی، مسری هستند و میتوانند علاوه بر کاهش عملکرد شغلی فرد، موجب ازهمپاشیدن تیم شوند. اگر میخواهید روابط خوبی با دیگران داشته باشید و بهره وری خود را حفظ کنید، باید یاد بگیرید که چگونه سطح استرستان را پایین نگه دارید.
حفظ آرامش و هماهنگی در محیط کاری به تلاش نیاز دارد و در این فضا، هریک از کارکنان نقش خود را ایفا میکنند. ابزارهای ذهنی، راههای مفیدی را برای کمک به تعامل با چنین احساساتی فراهم میکنند:
- ناامیدی/ آزردگی: هرگاه چنین احساساتی داشتید، باید قدمی به عقب بردارید، از خود دلیل ایجاد این احساسات را بپرسید و به ریشه مشکل فکر کنید. نفس عمیقی بکشید، خود را آرام کنید و نکات مثبت موقعیت را ببینید. هدف از انجام این کار، این نیست که اجازه دهید هرچیزی شما را بیش از حد نیاز آزار دهد. اگر اتفاقی رخ داد و شما آن را دوست نداشتید، یاد بگیرید که چگونه بهسرعت آن را بپذیرید و از آن عبور کنید. این رویکرد برای موفقیتتان ضرورت دارد؛
- نگرانی/ برافروختگی: همه افراد گاهی احساس نگرانی و عصبیبودن دارند، اما باید تلاش کنید تا زمانی که فکر میکنید این احساسات در حال جوشوخروش هستند، از شرّشان رها شوید. دوری از دیگران و نپذیرفتن رفتارهایی که چنین احساساتی را ایجاد میکند، میتواند به رهایی از این عواطف کمک کند. شما میتوانید نگرانیهایتان را در دفترچهای یادداشت کنید؛ این اقدام به شما کمک میکند تا از افکار ناخواسته خلاص شوید؛
- خشم/ منفیگرایی: مؤثرترین راه برای مقابله با خشم، شناسایی نشانههایی است که قبل از خشمگینشدن ظاهر میشود. زمانی که این کار را انجام دهید، کنترل خشم و پرهیز از عواقب آن سادهتر خواهد بود؛ همچنین این اقدام به شما کمک میکند تا ظاهر خود را نزد دیگران حفظ کنید، زیرا هیچکسی به افراد عصبانی و خارجازکنترل علاقهای ندارد؛
- ناامیدی/ ناراحتی: زمانی که فعالیتها مطابق برنامه پیش نمیرود، ناامیدی به سراغ شما میآید؛ اما فراموش نکنید که همیشه در زندگی موقعیتهایی وجود دارد که بهناچار مطابق میل ما پیش نمیرود. زمانی که این موضوع رخ داد، باید به خودتان یادآوری کنید که شما نیز انسان هستید و نمیتوانید همهچیز را کنترل کنید. تنها راهحل برای ناامیدی و ناراحتی، تنظیم اهداف جدید و داشتن نگاهی روبهجلو خواهد بود.
۲. رفتار صادقانه
منظور از رفتار صادقانه این است که فرد، امین و مسئولیتپذیر باشد و دیگران بتوانند بر روی اقداماتی که قرار است انجام دهد حساب کنند.
مارسل شوانتز (Marcel Schwantes) رفتار صادقانه را بدین شکل تعریف میکند: «انجام کار درست؛ حتی زمانی که هیچکس بر فعالیت فرد موردنظر نظارت ندارد و بهویژه زمانی که انتخاب درست، امر دشواری محسوب میشود».
این ویژگی به این ۳ دلیل عمده برای محیطهای کاری اهمیت زیادی دارد:
- اعتماد به خود به این معنا که فرد کار درست را انجام میدهد و نیازی ندارد که رفتارهای خود را زیر سؤال ببرد؛
- کسب اعتماد و احترام دیگران؛
- تبدیلشدن به رهبری محترم.
درستکاری و پیگیری رفتار حرفه ای، اجزای مهمی از رفتار صادقانه هستند و اگر به رفتارتان با دیگران دقت داشته باشید، میتوانید بهراحتی چنین ویژگیهایی را برای خود ایجاد کنید. اگر میخواهید میزان صداقت خود را بررسی کنید، کافی است موارد زیر را از خود سؤال کنید:
- آیا هیچگاه کارتان را زودتر از موعد ترک کردهاید؟ (بهخصوص زمانی که کسی نتواند این موضوع را به شما گوشزد کند.)
- آیا مسئولیت کامل یا سهمتان را از شکستها پذیرفتهاید؟
- آیا اعتبار موفقیتهای تیمتان را با دیگران شریک میشوید؟
- آیا با رفتارهای بد مقابله میکنید؟ (حتی اگر این مقابله بهمعنی رویارویی با سرپرستتان باشد.)
اینکه رفتارتان را در هر قدم بررسی کنید، به شما کمک میکند تا در رفتارهایتان نمود حرفهای داشته باشید و بتوانید روابط خوبی با کارفرمای خود برقرار کنید.
۳. مستقلبودن
هیچکس دوست ندارد که همواره به او گفته شود که چه کاری را انجام دهد؛ درجه مشخصی از استقلال برای هریک از محیطهای کاری ضروری است؛ اما مستقلبودن بدین معنی نیست که فرد هرآنچه به ذهنش خطور میکند را انجام دهد؛ در حقیقت، مستقلبودن تا حدی برخلاف این موضوع است.
مستقلبودن یعنی فرد بتواند نیازهای خود را برطرف کند و در عین حال، مسئولیت تصمیماتش را بر عهده بگیرد و به افراد نزدیک و محیط اطراف خود توجه داشته باشد. زمانی که فرد بیاموزد که چگونه بهصورت مستقل کار کند، آزادی جستوجوی مهارتها و استعدادهای خود را به دست میآورد و مدیران میخواهند که چیزهای بیشتری از تواناییهای وی کشف کنند.
۴. پذیرش تنوع
شاید شما مسئله تنوع را بهعنوان یک مسئله مهم در نظر نگیرید، با این حال در محیط کاری امروزی، حساسیت به فرهنگهای مختلف و توانایی ایجاد ارتباط با دیگران در فضاهای کاری چندفرهنگی، ارزش بالایی برای مدیران دارد. تنوع نژاد، دربرگیرنده جنسیت، گروههای قومی، سنی، شخصیتی، افراد با سبک شناختی متفاوت، با سابقه آموزشی متفاوت و غیره است. در حال حاضر، این موضوع به بحث اصلی بسیاری از محیطهای کسبوکار تبدیل شده است.
بسیاری از کسبوکارها بهواسطه نیازهای خود، افرادی را استخدام میکنند که زمینههای فرهنگی متفاوتی دارند. احترام به دیگران، رفتار برابر با دیگران، انعطاف و خلاقیت در یافتن راههای سازندهای برای عبور از موانع فرهنگی تعامل یا کشمکشهای ایجادشده، عامل اصلی موفقیت در این زمینه محسوب میشود.
شما میتوانید در رزومه خود به کارفرما نشان دهید که چنین مهارتهایی را دارید. کافی است فهرست کارهایی که در آنها داوطلب بودهاید، سفرهای کاریای که رفتهاید یا پروژههایی که در فضاهای دانشگاهی و در تماس با افراد با سوابق مختلف انجام دادهاید را در رزومه کاری خود منعکس کنید.
۵. باانگیزه/ خودانگیختهبودن
اینکه بتوانید برای انجام کارها به خودتان انگیزه دهید، یکی از مهمترین ویژگیهایی است که یادگیری پیوسته و موفقیت را به دنبال دارد و در دستیابی به اهداف و تسهیل پیشرفت، به شما کمک میکند.
بدون انگیزه یا محرکهای درونی، یافتن چیزی که در مسیر حرفهای خود بهدنبالش هستید، غیرممکن خواهد بود. مدیران برای انگیزه شخصی، ارزش بالایی قائل میشوند و میخواهند کارمندانی داشته باشند که از کارکردن در محیط کاری خود لذت ببرند. از آن جایی که احتمالا دوست ندارید در شغلتان به بنبست برسید یا کاری را انجام دهید که از آن متنفر هستید، حفظ شادی و بهرهوری شخصی برای ادامه کار اهمیت بسیاری دارد.
۶. پیشقدمبودن
هیچ مدیر یا کارفرمایی نمیخواهد نیرویی را استخدام کند که همیشه منتظر دستورات مدیرانش باشد؛ زیرا مدیران بهطور معمول، افراد مشغولی هستند. مسئولیت آنها این است که قواعد پایهای و نانوشته فرهنگ سازمان را به شما آموزش دهند؛ اما از یک جا به بعد، دیگر فرد نباید برای گرفتن همه تصمیمات، بر نظر مدیرانش تکیه کند.
پیشقدمبودن بدین معنی است که فرد با راهحلهای خلاقانهای از جانب خود، کار را آغاز کند، راهحلها را آزمایش کند و آنچه را جواب میدهد تشخیص دهد؛این یعنی نیروی کار به غریزه خود اعتماد داشته باشد و از اشتباهکردن هراسی نداشته باشد. اگر کار داوطلبانهای انجام داده باشید، احتمالا درمورد پیشقدمبودن در انجام فعالیتها ایدهای خواهید داشت.
۷. خودآگاهی
این که فردی خود را شناخته باشد، قدم اول برای شناسایی اهداف زندگی است؛ به همین دلیل، بسیاری از متخصصان شغلی، دانشجویان را تشویق میکنند تا آزمایشهای روانشناختی را انجام دهند. چنین آزمایشاتی، بهویژه تستهای شخصیتی، نقاط قوت و ضعف افراد را نشانشان میدهد، حوزههای استعدادی آنها را مشخص میکند و میتواند برای گرفتن تصمیمات آگاهانه درمورد مسیر شغلی کمکشان کند.
افزایش خودآگاهی امری ضروری است، زیرا اگر فردی نتواند نقاط قوت خود را شناسایی کند، مدیر وی نیز نخواهد توانست. خودآگاهی بهاندازه هوش هیجانی اهمیت دارد و این کیفیتی که مطالعات جدید نشان میدهد که برای فضاهای کاری مدرن بسیار مهم است.
۸. اعتمادبهنفس
همهچیز با اعتماد به نفس آغاز میشود. اگر میخواهید دیگران شما را باور کنند، ابتدا باید به خودتان اعتماد داشته باشید. این موضوع به هر مصاحبه شغلیای که فرد در آن شرکت میکند، ارائههایی که انجام میدهد، جلساتی که میرود و پروژههایی که مدیریت میکند نیز برمیگردد. اعتمادبهنفس عبارت است از دانستن اینکه در چه زمینههایی خوب هستید و مهارت دارید، همچنین شناسایی ارزشی که در هر شرایطی ارائه میدهید. اعتمادبهنفس علاوه بر ایجاد مزیت قبلی، میتواند سرچشمه و الهامبخش اعتماد و وفاداری باشد و در سطح فردی میتواند در مواجهه با استرس به شما کمک کند.
اگر حس میکنید که اعتمادبهنفس ندارید، اقداماتی وجود دارد که میتوانید برای افزایش آن انجام دهید. بیشتر افراد درمورد خودشان به چیزهایی توجه میکنند که دوست ندارند؛ این موضوع باعث میشود که به باشگاه بروند، کمد لباسشان را مرتب کنند و روی زبان بدن و رفتارهای جدیدی کار کنند تا ظاهر خود را باهوش و حرفهای نشان دهند. بهوجود آوردن اعتمادبهنفس کار سادهای است، تنها چیزی که در این زمینه نیاز دارید، صبوری و پایداری است.
۹. قانعکنندهبودن
چه بخواهید مدیرتان را تحتتأثیر قرار دهید، چه بخواهید در مشاغلی کار کنید که قانعکنندهبودن برای آنها ضرورت دارد، به توانایی ارتباطی و مهارت مذاکره نیاز خواهید داشت. متقاعد سازی، معمولا به این توانایی اشاره دارد که روی نظر افراد دیگر تأثیر بگذارید، ایدههای خود را به آنها بقبولانید، آنها را به دیدن تصویری که میبینید، تشویق کنید و حس درونی خود را به دیگران انتقال دهید.
باورداشتن به تواناییهای خود و داشتن هوش هیجانی بالا برای تبدیلشدن به ترغیبکنندهای مؤثر، شرط لازماند. با این حال، باید دقت داشته باشید که قانعکنندهبودن بهمعنی فریبکاری نیست. کورت مورتنسون (Kurt Mortensen)، یکی از متخصصان معروف آمریکایی در حوزه ترغیب، مذاکره و تأثیرگذاری بر دیگران میگوید: «بهطور معمول، ترغیبکنندههای موفق ویژگیهای مشترکی دارند که به آنها کمک میکند تا با دیگران ارتباط احساسی برقرار نمایند. آنها به وعدههای خود عمل میکنند، معتمد و صادق هستند و حس واقعیبودن را به دیگران منتقل میکنند؛ همچنین مخاطبانشان را بهخوبی میشناسند و از استدلالهای خود بهشکل قدرتمندی دفاع میکنند.»
۱۰. خلاقیت
بدون خلاقیت، نوآوریای وجود نخواهد داشت. خلاقیت نیازمند شجاعت است. فرد باید بتواند موارد قطعی را رها کند و تغییر را با آغوش باز بپذیرد. خلاقیت بهمعنی اختراع، رشد، خطرکردن، شکستنقوانین، اشتباهکردن و لذتبردن از کاری است که انجام میدهید.
محیط کاری مدرن به خلاقیت نیاز دارد، زیرا خلاقیت برای آزمودن رویکردها، محصولات و خدمات مختلف، فرصتی را فراهم میکند. خلاقیت به شما اجازه میدهد تا مفروضات را زیر سؤال ببرید، درمورد نحوه کار چیزها کنجکاو شوید و مسائل را با عمق بیشتری بررسی کنید. کارکنانی که هیچ ایده خلاقانهای از خود ندارند، برای ارائه به مدیرانشان چیزی نخواهند داشت.
زمانی که این فهرست را بررسی میکنید، یک موضوع قطعیت دارد: اگر میخواهید بهترین نتیجه را از زندگی و شغلتان دریافت کنید، باید بهطور پیوسته خود را به چالش بکشید. به یاد داشته باشید که چیزهای خوب از تلاش حاصل میشوند و اگر بهدنبال متخصص شدن در رشتهی خود هستید، باید برای بهدستآوردن چنین ویژگیهایی تلاش کنید.
بهنظر شما کدامیک از ویژگیهای بالا بیشترین تأثیر را در آینده شغلی افراد دارد؟ نظر خود را درمورد این ویژگیها با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: careeraddict.com
دیدگاه