۱۰ چیزی که هرگز نباید در موردشان با کارکنان حرف بزنید
در روابط کاری، همواره مواردی اتفاق میافتد که نمیتوانیم تشخیص بدهیم چه صحبتهایی را میتوانیم مطرح کنیم و چه صحبتهایی را نمیتوانیم. حتی عاقلترین و پختهترین افراد هم گاهی در لحظه نمیتوانند تصمیم درست را بگیرند. در این مطلب قصد داریم بعد از مطرح کردن یک مثال واقعی دربارهی روابط کاری رایج، ۱۰ موردی که ممکن است به اشتباه به کارکنان گفته شود را مرور کنیم.
مثال واقعی از روابط کاری
لیز عزیز
من با تمام اعضای تیم چهارنفرهای که سرپرستشان هستم، رابطهی خوبی دارم.
شرکت ما بهتازگی تغییرات بسیاری کردهاست، اما اعضای تیم همیشه به اهداف تعیینشده میرسند، با یکدیگر بسیار خوب کار میکنند و پشتیبان همدیگر هستند. من بسیار خشنودم که با چنین تیم خوبی کار میکنم.
دو هفته پیش و پس از جلسهی اعضا، با مشکلی مواجه شدم. در آن جلسه، به این مسئله اشاره کردم که یکی از کارکنانم، به نام نیک، به دلیل مشکلات خانوادگی نمیتواند چند روزی کار کند.
یکی از بچههای او دوران سختی را میگذارند و نیک و خانوادهاش به مشاور خانواده مراجعه کردهاند. من این موقعیت را در جلسه مطرح کردم. (نیک شب قبل با من تماس گرفته و موقعیت را توضیح داده بود.)
پس از جلسه، یکی از اعضای تیم به نام لین، به من گفت: «قصد جسارت ندارم دِرِک، اما نیک آدم توداری است. فکر میکنم او ترجیح میداد که موقعیت خانوادگیاش در جلسهی عمومی مطرح نشود. او با ما خیلی کم در این مورد صحبت کرده است. بهتر است که هیچچیز دیگری دربارهی موقعیت خانوادگی نیک نگویی و به او اجازه دهی تا هر زمان که به کار برگشت، خودش هرچه را که دوست دارد، در این باره بگوید.»
من چیزی را که لین میگوید درک میکنم. اما فکر میکنم اگر تیمی حامی فرد باشد، این حق را دارد که بداند کارمندش با چه مشکلاتی سروکار دارد. وقتی که نیک به کار برگردد، لازم است من و همتیمیهایش از او حمایت کنیم.
آیا من کار اشتباهی کردم؟
تشکر بسیار
دِرِک
لیز به نامهی درک اینطور پاسخ داد:
دِرِک عزیز
شما بسیار مهربان هستید، اما کار درستی نیست که از موقعیت شخصی کارمندی در بحثهای عمومی صحبت کنید. لین توصیهی خوبی به شما کردهاست. نیک مشکلات خانوادگیاش را به صورت خصوصی با شما در میان گذاشته و به اشتراک گذاشتن آن با تیم کار درستی نبودهاست.
۱۰ موردی که هرگز نباید به کارکنانتان بگویید
۱. زمانی که یکی از اعضای تیم مشکلاتی در کار دارد، هرگز به شخص دیگری در تیم یا کل گروه نگویید. اگر لازم است که فردی کارمند موردنظر را بیشتر آموزش بدهد یا او را منتورینگ کند، برایش یک منتور در نظر بگیرید. با این جمله شروع نکنید که «بعد از ۲ ماه، سارا هنوز نتوانستهاست کارها را یاد بگیرد. او مشکلات زیادی دارد. نمیدانم که از پس آن برمیآید یا نه. تو میتوانی کمک کنی؟» کاری که بر عهدهی یکی از اعضای تیم میگذارید، کار سنگینی است؛ همچنین، مشکلات سارا نیز اطلاعات محرمانهای هستند.
۲. میزان حقوق یک کارمند را به کارمند دیگری نگویید.
۳. درمورد جستوجوی کار برای خودتان، با کارکنانتان صحبت نکنید.
۴. با کارکنانتان دربارهی این صحبت نکنید که کدامیک از مدیران سطح بالاتر یا همکارانتان را دوست دارید یا برایش احترام قائلید و کدامیک را دوست ندارید. در این مورد هرگز با آنها صحبت نکنید.
۵. هرگز درمورد جهتها و اهداف سیاسی خود و درخواستتان برای ترفیع یا حقوقومزایای بیشتر، در شرکت صحبت نکنید. کار درستی نیست که از کارکنانتان در کمپینهای سیاسی خود استفاده کنید.
۶. هرگز مطلب محرمانهای را به یکی از همتیمیهای خود، بر این اساس که به او بیش از بقیه اعتماد دارید، نگویید. این روش همیشه نتیجهی معکوس دارد.
۷. هرگز با سایر کارکنان درمورد مشکلات شخصی، شخصیت یا ویژگیهای کارمندی، خبرچینی نکنید. اگر میخواهید اعتماد بین اعضای تیم خود را خراب کنید، بهترین راه این است که درمورد آنها خبرچینی کنید.
۸. هرگز به کارکنانتان نگویید که از همتیم شدن با آنها ناراحت هستید. اگر چنین کاری کنید، آنها شما را به عنوان همتیمی نادیده میگیرند و به گفتههایتان بیتوجهی میکنند. اگر شما، به عنوان رهبر، از بودن با این تیم ناراحت هستید، ابتدا به خودتان رجوع کنید و درنهایت ارتباط حود با سایر همتیمیهایتان را بررسی کنید. احتمالا کارهایی را اشتباه انجام میدهید.
۹. هرگز به کارکنان خود نگویید که از کارتان متنفرید. آنها چگونه میتوانند با شما همدردی کنند؟ شما این شغل را پذیرفتهاید. هنوز هم کار میکنید و آن را ترک نکردهاید. چه کسی برای رهبری که به شغلش علاقه ندارد وهمچنان در آن شغل مانده است، احترام قائل میشود؟
۱۰. در نهایت، هرگز به کارکنان خود نگویید که احساس میکنید شرکت از شما سوءاستفاده کرده، با شما بدرفتاری کرده یا دستاوردهای شما را نادیده گرفتهاست. مدیر بودن به معنای تحمل بیاعتناییها و تحقیرها بدون حمایت همتیمیهایتان است. آنان نیز مشکلاتی برای خود دارند که با آنها دستوپنجه نرم میکنند.
کلام آخر
کارکنانتان معتقدند که مدیر دستتنهاست. هرکسی در موقعیت مدیریت باید در مقابل اصرار برای صحبتهای محرمانه با همتیمیهایش مقاومت کند، اما انجام این کار برای همتیمیهایتان کار عادلانهای نیست.
کارکنان حقوق نمیگیرند که روانشناس یا مربی شغلی شما باشند. زمانی که تحت فشار هستید، مراقب سخنانتان باشید تا ناخواسته اطلاعاتی را در اختیار همکاران مورداعتمادتان یا همتیمیای که به او اعتماد ویژهای دارید، قرار ندهید؛ به جای آن، حواستان را جمع و متانت خود را حفظ کنید و به یاد داشته باشید که بیش از همه، رهبری تجربهای شخصی است.
منبع: forbes.com
دیدگاه