مدل ذهنی چیست؟ بررسی مدلهای ذهنی و کاربرد آنها در زندگی
- مدل ذهنی چیست؟
- یادگیری بهتر با اندیشیدن
- شبکهای از چند مدل ذهنی
- چند مدل ذهنی اصلی
- مدل ذهنی زیستشناسی
- مدل ذهنی تفکر سیستمی
- مدل ذهنی فهم اعداد
- مدل ذهنی اقتصاد خُرد
- مدل ذهنی طبیعت و قضاوت انسان
مدل ذهنی به درک مفاهیم پیچیده و سادهسازی آنها کمک میکند. مدل ذهنی در هر جنبه از زندگی کاربرد دارد. با بهکارگیری انواع مدل ذهنی در زندگی میتوان مهارت حل مسائل و ارتباطات خود را بهبود بخشید. این مطلب هر آنچه را که باید درمورد مدل ذهنی و نحوهی ایجاد شبکهی مدل ذهنی بدانید، بررسی میکند. وقتی به انتهای این مطلب رسیدید، بهتر تفکر خواهید کرد، کمتر اشتباه میکنید و در تصمیمگیریهایتان به نتایج بهتری دست خواهید یافت.
مدل ذهنی چیست؟
مدل ذهنی عبارت است از این که چگونه پیچیدگیها را سادهتر کنیم، چرا برخی چیزها را معنادارتر از دیگران میدانیم و در کل چگونه استدلال میکنیم.
مدل ذهنی نحوهی ادراک ما از جهان است. مدل ذهنی نه تنها آنچه را که فکر میکنیم و چگونگی فهم ما، بلکه به ارتباطات و فرصتهایی که میبینیم نیز شکل میدهد. یک مدل ذهنی صرفا نحوهی عملکرد چیزی را نشان میدهد. ما نمیتوانیم تمام جزئیات جهان را در مغزمان نگاه داریم. بنابراین از مدل ذهنی استفاده میکنیم تا پیچیدگیها به بخشهایی قابلفهم، سازمانیافته و سادهشده تبدیل شوند.
یادگیری بهتر با اندیشیدن
کیفیت تفکر ما متناسب با مدل ذهنی ما و نیز میزان مفید بودن آن در موقعیتهای پیش رویمان است. هر چه مدل ذهنی بیشتری در ذهن داشته باشید، یعنی جعبه ابزار شما بزرگتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که به مدلهای مناسبی برای دیدن واقعیت دست یابید. به نظر میرسد وقتی نوبت به بهبود توانایی شما در تصمیم گیری میرسد، بهرهمندی از این تنوع اهمیت زیادی دارد.
با این حال، اکثر ما تخصصی فکر میکنیم و به جای اینکه شبکهای از انواع مدل ذهنی داشته باشیم، چند مدل از رشتهی خود داریم. هر متخصص چیزی متفاوت میبیند. به طور پیش فرض، یک مهندس بر حسب سیستمها فکر میکند، روانشناس بر اساس مشوقها فکر میکند و زیستشناس از منظر تکامل میاندیشد. با کنار هم قرار دادن این رشتهها و ایجاد یک شبکهی مدل ذهنی در ذهن خود، میتوانیم مسائل و مشکلات را از سه بُعد مختلف نگاه کنیم. اگر فقط از یک منظر به مشکل نگاه کنیم با نقطه کور مواجه میشویم و نقاط کور میتوانند دردسرساز شوند.
بگذارید مثال دیگری برای شفاف شدن موضوع مدل ذهنی بزنیم. هنگامی که یک گیاهشناس به جنگل نگاه میکند، ممکن است روی اکوسیستم تمرکز کند، متخصص محیط زیست تأثیر تغییرات آبوهوا را میبیند، مهندس جنگلبان متوجه وضعیت رشد درختان میشود و یک کارآفرین ارزش تجاری زمین را مشاهده میکند. هیچ کدام از این افراد اشتباه نمیکنند، اما هیچ یک از آنها یک شبکهی مدل ذهنی در ذهن خود ندارند و نمیتوانند دامنهی کامل جنگل را توصیف کنند. به اشتراکگذاری دانش یا یادگیری اصول اولیهی سایر رشتهها در نهایت منجر به درک بهتری میشود و امکان تصمیمگیری اولیهی بهتری را درخصوص مدیریت جنگل فراهم میکند.
در دههی ۱۹۹۰ چارلی مانگر(Charlie Munger) در یک سخنرانی معروف، رویکرد به خرَد و حکمت عملی از طریق درک مدل ذهنی را این گونه خلاصه کرد:
«خب، اولین قانون این است که اگر فقط اطلاعات و حقایق جدا از یکدیگر را به خاطر بسپارید و سعی کنید صرفا آنها را کنار هم بگذارید واقعا نمیتوانید چیزی بدانید. اگر این اطلاعات به یک شبکهی تئوری متصل نباشند، نمیتوانید از آنها استفاده کنید. شما باید چند مدل را در ذهن خود داشتهباشید و تجربیات خود را هم به صورت غیرمستقیم و هم مستقیم در این شبکهی مدلها بچینید. ممکن است به دانشآموزانی برخورده باشید که فقط سعی میکنند آنچه را که به خاطر میآورند از یاد نبرند، این افراد در مدرسه و زندگی شکست میخورند. شما باید تجربه را روی شبکهای از چند مدل ذهنی در ذهن خود نگاه دارید.»
شبکهای از چند مدل ذهنی
حال که کامل توضیح دادیم مدل ذهنی چیست، وقت آن است که نحوهی ساخت شبکهای از چند مدل ذهنی را بررسی کنیم. برای اینکه به شما کمک کنیم شبکهای از چند مدل ذهنی خود را بسازید تا بتوانید تصمیمهای بهتری بگیرید، مفیدترین موارد را یافته و برای شما جمعآوری و خلاصه کردهایم.
به یاد داشته باشید که ایجاد شبکهی مدل ذهنی برای خود، پروژهای مادامالعمر است. به آن پایبند باشید و خواهید دید که توانایی شما برای درک واقعیت، تصمیمگیری درست و کمک به کسانی که دوستشان دارید، به کمک این شبکههای مدل ذهنی همواره در حال بهبود است.
چند مدل ذهنی اصلی
۱. نقشه با منطقه متفاوت است (The Map Is Not the Territory)
یکی از مواردی که در ساخت شبکهی مدل ذهنی کمک میکند این دیدگاه است که نقشهی واقعیت، همان واقعیت نیست. حتی بهترین نقشهها هم ناقص هستند. به این دلیل که آنها تقلیلشدهی چیزی هستند که سعی دارند نشان دهند. اگر نقشهای یک منطقه را با وفاداری کامل نشان دهد، دیگر تقلیل نخواهد داشت و بنابراین دیگر برای ما مفید نخواهد بود. یک نقشه همچنین میتواند یک تصویر لحظهای از یک نقطه از زمان باشد و چیزی را نشان دهد که دیگر وجود ندارد. به خاطر داشتن این موارد در هنگام فکر کردن به مشکلات و تصمیمگیری بهتر، اهمیت بسیار زیادی دارد.
۲. دایرهی شایستگی (Circle of Competence)
وقتی به جای شایستگی، غرورمان کاری را هدایت میکند که انجام میدهیم، به نقاط کوری زیادی برخورد میکنیم. اگر بدانید چه چیزی را میفهمید، میدانید که در کجا نسبت به دیگران برتری دارید. وقتی درباره کمبود دانش خود صادق باشید، میدانید کجا آسیبپذیر هستید و کجا میتوانید پیشرفت کنید. بنابراین درک دایرهی شایستگیتان تصمیمگیری و نتایج را بهبود میبخشد و به ایجاد شبکههای مدل ذهنی کمک میکند.
۳. تفکر بر پایهی اصول اولیه (First Principles Thinking)
تفکر بر پایهی اصول اولیه یکی از بهترین راهها برای مهندسی معکوس موقعیتهای پیچیده و آزادسازی خلاقیت است. تفکر بر پایهی اصول اولیه یکی دیگر از رشتههاییست که به شکلگیری شبکهی مدل ذهنی کمک میکند. این طرز تفکر که گاهی استدلال از طریق اصول اولیه نامیده میشود، ابزاری است که با جدا کردن ایدهها یا حقایق اساسی از هر فرضی که بر اساس آنهاست، به روشن شدن مشکلات پیچیده کمک میکند. و هر آنچه که باقی میماند موارد ضروری است. اگر اصول اولیهی چیزی را بدانید، میتوانید بقیهی دانش خود را حول آن اصول بسازید تا چیز جدیدی به دست آورید.
۴. تفکر مرتبهی دوم (Second-Order Thinking)
تقریبا همه میتوانند نتایج فوری اقدامات خود را پیشبینی کنند. این رشتهی تفکر یکی از مواردی است که به ساخت شبکهی مدل ذهنی شما میتواند کمک کند. این نوع تفکر مرتبهی اول آسان و ایمن است، اما شیوهای است که منجر میشود شما همان نتایجی را به دست آورید که دیگران به آن دست مییابند. تفکر مرتبهی دوم، دورتر فکر کردن و تفکری کلنگر است و ما را ملزم میکند نه تنها اعمال خود و پیامدهای فوری آنها را در نظر بگیریم، بلکه پیامدهای بعدی آن اقدامات را نیز مد نظر قرار دهیم. در نظر نگرفتن اثرات مرتبهی دوم و سوم میتواند فاجعهآمیز باشد. در ادامه به دیگر مواردی که در ایجاد شبکهی مدل ذهنی نقش دارند، میپردازیم.
۵. تفکر احتمالی (Probabilistic Thinking)
تفکر احتمالی اساسا تلاش میکند تا با استفاده از برخی ابزارهای ریاضی و منطق، احتمال وقوع هر نتیجهی خاصی را تخمین بزند. این نوع تفکر یکی از بهترین ابزارهایی است که میتوانیم از آن برای ایجاد مدل ذهنی و بهبود دقت تصمیمات خود بهره ببریم. در دنیایی که هر لحظه توسط مجموعهی بینهایت پیچیدهای از عوامل تعیین تکلیف میشود، اخذ تفکر احتمالی به ما کمک میکند تا محتملترین نتایج را شناسایی کنیم و تصمیمات دقیقتر و مؤثرتری بگیریم.
۶. وارونگی (Inversion)
وارونگی ابزار قدرتمندی برای بهبود تفکر شماست و میتوانید از آن برای ساخت یک شبکهی مدل ذهنی بهره ببرید. وارونگی به شما کمک میکند موانع موفقیت را شناسایی کرده و از بین ببرید. این شیوه به عنوان یک ابزار تفکر به معنای نزدیک شدن به یک موقعیت از نقطه مقابل نقطهی شروع متداول است. بسیاری از ما تمایل داریم درمورد یک مشکل به یک شیوهای واحد فکر کنیم: رو به جلو. وارونگی به ما این امکان را میدهد که مشکل را وارونه کرده و رو به عقب فکر کنیم. گاهی اوقات شروع کردن از ابتدا خوب است، اما شروع از پایان میتواند مفیدتر باشد.
۷. اصل اوکام (Occam's Razor)
اصل اوکام یکی دیگر از رشتههایی است که در ساخت شبکهی مدل ذهنی کمک میکند. جوهرهی اصلی اصل اوکام که یکی از اصول کلاسیک منطق و حل مسئله است، بیان میکند که احتمال صحت داشتن توضیحات ساده بیشتر از توضیحات پیچیده است. به جای هدر دادن وقت خود در تلاش برای رد کردن سناریوهای پیچیده، میتوانید با توضیح آنها بر اساس توضیحی سادهتر و منسجمتر، با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید.
۸. اصل هانلون (Hanlon's Razor)
اصل هانلون در راستای همدلی بیشتر با دیگران و بیان میکند هرگز رفتاری را که با دلایلی مرتبط با سهلانگاری یا بیدقتی قابل توجیه است، بر اساس دلایل بدخواهانه تفسیر نکن. در چنین دنیای پیچیدهای، استفاده از این مدل به ما کمک میکند از پارانویا و ایدئولوژی دوری کنیم. به طور کلی با فرض نکردن این که نتایج بد تقصیر یک کارگزار بد است، به جای از دست دادن فرصتها به دنبال گزینهها میگردیم. این مدل همانطور که میدانید یکی از بسیار مواردیست که در ایجاد شبکهی مدل ذهنی نقش دارد و به ما یادآوری میکند که مردم اشتباه میکنند و ایجاب میکند که بپرسیم آیا توضیح منطقی دیگری برای وقایع رخ داده وجود دارد یا نه؟
مدل ذهنی زیستشناسی
۱. انتخاب طبیعی و انقراض (Natural Selection & Extinction)
اکنون به دیدگاههای زیستشناسی که در ساخت انواع مدل ذهنی کمک میکنند، میپردازیم. زمانی بود که تکامل از طریق انتخاب طبیعی «بزرگترین ایدهای که هر کسی تا به حال داشته» نامیده میشد. در قرن نوزدهم چارلز داروین (Charles Darwin) و آلفرد راسل والاس (Alfred Russel Wallace) به طور همزمان دریافتند که گونهها از طریق جهش تصادفی و نرخهای بقای متفاوت، تکامل مییابند. اگر مداخلهی انسان در پرورش حیوانات را نمونهای از «انتخاب مصنوعی» بنامیم، میتوانیم تصمیمگیری طبیعت درباره موفقیت یا شکست جهش خاصی را «انتخاب طبیعی» بنامیم. آنهایی که برای بقا مناسبترند، حفظ میشوند. البته به یاد داشتهباشید که این موفقیت یا شکست میتواند بر حسب شرایط تغییر کند.
۲. غریزهی حفظ جان (Self-Preservation)
از این غریزه نیز میتوانید در ایجاد شبکهی مدل ذهنی بهره ببرید. بدون غریزهی قدرتمند حفظ جان، یک ارگانیسم به مرور زمان ناپدید میشود و بنابراین DNA آن ارگانیسم نیز از بین میرود. در حالی که همکاری از مدلهای مهم دیگر است، غریزهی حفظ جان در همهی موجودات قوی وجود دارد و میتواند باعث رفتار خشونتآمیز، نامنظم یا مخرب با اطرافیان شود.
۳. همکاری (Cooperation)
رقابت در بیشتر سیستمهای بیولوژیکی، عامل مؤثر و برجستهای است. اما همکاری در سطوح مختلف نیز به همان اندازه اهمیت دارد. در واقع همکاری یک باکتری و یک سلول ساده بوده که اولین سلول پیچیده و تماما حیاتی را ایجاد کردهاست. هیچ گروهی بدون همکاری زنده نمیماند و همکاری گروهها حتی نسخههای پیچیدهتری از سازمان را به وجود میآورند. بنابراین همکاری و رقابت در سطوح مختلف باهم وجود دارند. همکاری نیز یکی از رشتههای سازندهی شبکهی مدل ذهنی است.
یکی از کاربردهای معروف نظریهی بازی، دوراهی زندانی است که بیان میکند دو زندانی بهتر است با یکدیگر همکاری کنند و حتی اگر یکی از آنها تقلب کند، دیگری نیز بهتر است تقلب کند. این دیدگاه که از اجزای شبکهی مدل ذهنی است در زندگی اقتصادی، جنگ و در بسیاری از عرصههای دیگر زندگی عملی انسان، خود را نشان میدهد. اگرچه دوراهی زندانی از نظر تئوری منجر به نتیجهگیری ضعیفی میشود ولی در دنیای واقعی، همکاری کردن تقریبا همیشه امکانپذیر است و باید بررسی شود.
۴. ساختار سلسله مراتبی ( Hierarchical Organization)
بیشتر موجودات بیولوژیکی پیچیده، احساسی ذاتی به نحوهی سازماندهی خود دارند. درست است که همهی آنها به صورت ساختارهای سلسله مراتبی سازماندهی نمیشوند اما بسیاری از آنها، به خصوص در قلمروی حیوانات، چنین میکنند. با اینکه انسانها دوست دارند فکر کنند خارج از این ساختار سلسلهمراتبی هستند، اما غریزهی سلسله مراتبی را به شدت هر موجود زندهی دیگری احساس میکنند. این شامل آزمایش زندان استنفورد و آزمایشهای میلگرام نیز میشود که سوگیری انسان نسبت به تأثیرپذیری از منابع اقتدار را سالها قبل عملا نشان داد. ما تمایل داریم وقتی سلسله مراتب سلطه وجود دارد درمورد رفتار به راهنماییهای رهبر مراجعه کنیم. به خصوص در موقعیتهای استرسزا یا هنگامی که اطمینان کمی داریم. بنابراین مراجع اقتدار چه بخواهند و چه نخواهند مسئولند که خوب عمل کنند. از این دیدگاه نیز میتوان برای ساخت شبکهی مدل ذهنی بهره برد.
۵. مشوقها (Incentives)
مشوقها هم یکی از مواردی هستند که در شکلگیری شبکهی مدل ذهنی کمک میکنند. همه موجودات به مشوقهایی برای زنده نگاه داشتن خود پاسخ میدهند و این یکی از دیدگاههای اساسی در زیستشناسی است. مشوقهای مداوم باعث میشوند که موجود زیستی تا حدی رفتار ثابتی داشتهباشد که انسانها را نیز شامل میشود. انسانها هم نمونههای بسیار خوبی از ماهیت انگیزشی زیستشناسی هستند. با این حال، انسانها از نظر این که انگیزههای آنها میتواند پنهان یا نامشهود باشد، پیچیده هستند. قانون زندگی این است که آن چه را که به طور مطلوبی عمل کرده و پاداش داده شده، تکرار کنید.
۶. تمایل به به حداقل رساندن انرژی خروجی (Tendency to Minimize Energy Output)
در دنیایی فیزیکی که توسط ترمودینامیک و رقابت برای انرژی و منابع محدود اداره میشود، هر موجود بیولوژیکی که انرژی را هدر دهد، به بقای خود آسیب زیادی میرساند. بنابراین ما در بیشتر موارد میبینیم که رفتارهای موجودات با تمایل به کمینهکردن مصرف انرژی تا حد ممکن کنترل میشود. در ادامه به دیدگاههای تفکر سیستمی که در ایجاد شبکهی مدل ذهنی نقش دارند، میپردازیم.
مدل ذهنی تفکر سیستمی
۱. حلقههای بازخوردی (Feedback Loops)
همهی سیستمهای پیچیده در معرض حلقههای بازخوردی مثبت و منفی هستند که به موجب آن A باعث B میشود و این، به نوبهی خود بر A و C تأثیر میگذارد. این تاثیرات رده بالاتر اغلب از حرکت مداوم حلقه ناشی میشوند. در سیستمهای هموستاتیک، مانند دمای بدن انسان یا رفتار یک فرهنگ سازمانی، تغییرات A اغلب با تغییرات مخالف در B واقع میشوند تا تعادل سیستم حفظ شود. حلقههای بازخوردی اتوماتیک که یکی از رشتههای سازنده مدل ذهنی هستند، محیطی پایدار را حفظ میکنند تا زمانی که نیرویی خارجی این حلقه را تغییر دهد. حلقههای بازخوردی runaway وضعیتی را شرح میدهد که در آن خروجی واکنش، به کاتالیزور خود آن واکنش تبدیل میشود (کاتالیز خودکار).
۲. گلوگاه (Bottlenecks)
گلوگاه موقعیتی را تعریف میکند که در آن جریان چیزی ملموس یا غیرملموس متوقف میشود. بنابراین جلوی حرکت مداوم آن گرفته میشود، همانند لوله یا رگی که گرفته شده باشد. میتوانید از گلوگاه برای ساخت شبکهی مدل ذهنی خود بهره ببرید. در تولید هر کالا یا خدمتی ممکن است گلوگاه کوچکی پدید آید. اما اگر این گلوگاه در مسیری حیاتی باشد تأثیر نامتناسبی خواهد داشت. با این حال گلوگاهها میتوانند منابع الهام نیز باشند، زیرا ما را وادار میکنند در صورت وجود مسیرهای جایگزین برای موفقیت، در مسیرهایمان تجدید نظر کنیم.
۳. ضریب ایمنی (Margin of Safety)
مهندسان در محاسبات خود حاشیهی خطا را نیز در نظر میگیرند. راندن یک اتوبوس ۴۳۰۰ کیلوگرمی در یک دنیای ناشناخته بر روی پلی که ظرفیت نگهداری حدود ۴۳۵۰ کیلوگرم را دارد، کار چندان هوشمندانهای به نظر نمیآید. بدین ترتیب به طور کلی به ندرت پلی فرو میریزد! این رشتهی فکری یکی مواردیست که در ساخت شبکهی مدل ذهنی به کار میرود.
۴. ریزش (Churn)
شرکتهای بیمه و خدمات اشتراکی بهخوبی از مفهوم ریزش آگاه هستند. هر ساله تعداد معینی از مشتریان از دست میروند و لذا باید آنها را جایگزین کرد. ثابت ماندن و ایستادن معادل باخت است. ریزش نیز در بسیاری از سیستمهای تجاری و انسانی وجود دارد: یک رقم ثابت به طور دورهای از دست میرود و باید قبل از اضافه شدن هر رقم جدیدی جایگزین شود. این دیدگاه و طرز فکر میتواند یکی از اجزای سازنده شبکهی مدل ذهنی باشد.
۵. قانون بازده نزولی (Law of Diminishing Returns)
قانون بازده نزولی اصلی در اقتصاد است که بیان میکند استفادهی بیشتر از عوامل محرک، در ابتدا بازدهی را بالا میبرد اما سرانجام اگر از حد معینی بیشتر شود، باعث کاهش بازده میشود. مثالی خوب در این رابطه میتواند یک خانواده فقیر باشد. به آنها پول کافی برای رونق کردن زندگیشان بدهید و دیگر فقیر نیستند. اما پس از حد معینی، دیگر پول اضافی وضعیت آنها را بهبود نمیبخشد و یک بازده نزولی آشکار از آن پول اضافی در نقطهای معین ایجاد میشود. قانون بازده نزولی غالبا به حوزههای منفی منحرف میشود، مثلا دریافت پول زیاد در این مورد میتواند خانوادهی فقیر را نابود کند! در ادامه به دیگر رشتههای سازندهی شبکهی مدل ذهنی میپردازیم.
مدل ذهنی فهم اعداد
۱. نمونهگیری (Sampling)
هنگامی که میخواهیم درخصوص جمعیتی (مجموعهای از افراد، اشیا یا وقایع مشابه) اطلاعاتی به دست آوریم، معمولا نیازمندیم که نمونه یا بخشی از آن جمعیت را بررسی کنیم. معمولا بررسی تمام اعضای جمعیت غیرممکن و حتی نامطلوب است، بنابراین تنها نمونهای از آن جمعیت را مورد پژوهش قرار میدهیم که آن عده را بازنمایی میکند. تجربه میگوید که اندازهگیریهای بیشتر، دقت نتیجه را بالا میبرند و نمونههای کوچک معمولا نتایج نادرستی ارائه میدهند. این دیدگاه مفید است و میتوانید از آن برای ساخت شبکهی مدل ذهنی خود بهره ببرید.
۲. تصادفی بودن (Randomness)
اگرچه مغز انسان در درک این مسئله مشکل دارد، اما بیشتر جهان از رویدادهای تصادفی، غیرمتوالی و نامنظم تشکیل شدهاست. اگر فریب عوامل تصادفی را خوردن و سوگیری برای الگوجوییمان را اصلاح نکنیم، همه چیز را قابلپیشبینیتر از آنچه هستند میبینیم و مطابق با آن عمل میکنیم. چنین دیدگاهی به حل مشکلات کمک میکند و میتوانید از آن برای ساخت شبکهی مدل ذهنی خود استفاده کنید.
۳. ضرب در صفر کردن (Multiplying By Zero)
یک فرد حتی با سطح تحصیلات ابتدایی هم میداند که مهم نیست یک عدد چهقدر بزرگ است، به هرحال اگر در صفر ضرب شود، باز هم صفر میشود. این در سیستمهای انسانی نیز مانند سیستمهای ریاضی صادق است. در برخی از سیستمها، شکست در یک زمینه میتواند تلاشهای زیادی را در سایر زمینهها خنثی کند. همانطور که ضرب ساده نشان میدهد، اصلاح کردن عامل «صفر» اغلب تأثیر بسیار بیشتری نسبت به بزرگتر کردن عوامل دیگر دارد. در ادامه اجزای دیگر شبکهی مدل ذهنی را بررسی میکنیم.
مدل ذهنی اقتصاد خُرد
۱. هزینهی فرصت از دست رفته (Opportunity Cost)
انجام یک کار به معنای عدم توانایی در انجام کاری دیگر است. ما در دنیای مبادلات و بدهبستانها زندگی میکنیم و مفهوم هزینهی فرصت بر همه چیز حاکم است. میتوانیم این گونه خلاصه کنیم که «هیچ چیزی بدون هزینه نیست.» از این دیدگاه میتوانید برای ساخت شبکهی مدل ذهنی خود بهره ببرید.
۲. مزیت نسبی (Comparative Advantage)
دیوید ریکاردو (David Ricardo) اقتصاددان اسکاتلندی، دیدگاهی غیرمعمول و غیرشهودی داشت: «دو فرد، شرکت یا کشور میتوانند از تجارت با یکدیگر سود ببرند، حتی اگر یکی از آنها در همه چیز بهتر باشد.»
داشتن این دیدگاه میتواند به ایجاد یک شبکهی مدل ذهنی کمک کند. مزیت نسبی در بهترین شکل به عنوان هزینهی فرصت کاربردی در نظر گرفته میشود. یعنی اگر یک واحد تجاری فرصت تجارت داشته باشد و از آن استفاده نکند، با در نظر گرفتن این مساله که کارها در یک واحد تجاری دیگر به بهترین شکل انجام میشود، از به دست آوردن مزیت رایگان در کارایی و بازده صرفنظر میکند. در ادامه به دیدگاههای متفاوت دیگری که به شکلگیری شبکههای مدل ذهنی کمک میکنند، میپردازیم.
۳. تخصصی شدن (Specialization)
یکی دیگر از اقتصاددانان اسکاتلندی، آدام اسمیت(Adam Smith)، مزایای حاصل از تخصصی شدن را در سیستم بازار آزاد بیان کرد. اسمیت به جای اینکه گروهی از کارگران را موظف کند که هر کدامشان کالایی را کاملا از ابتدا تا انتها تولید کنند، توضیح داد که معمولا اگر هریک از آنها در جنبهای از تولید تخصص داشتهباشند نتیجه بسیار مفیدتر و کارآمدتر خواهد بود. با این حال او هشدار داد که هر کارگر ممکن است از چنین زندگیای لذت نبرد. این مبادلهای از مدل تخصصی شدن است. از این دیدگاه میتوانید در ساخت شبکهی مدل ذهنی خود بهره ببرید.
۴. عرضه و تقاضا (Supply & Demand)
معادلهی اساسی حیات بیولوژیکی و اقتصادی، عرضهی محدود کالاهای ضروری و رقابت برای آن کالاهاست. همانطور که موجودات زیستی برای انرژی محدود با یکدیگر رقابت میکنند، نهادهای اقتصادی نیز برای ثروت محدود مشتری و تقاضای محدود برای محصولات خود میجنگند. نقطهای که عرضه و تقاضا برای یک کالای معین برابر است، تعادل نامیده میشود. با این حال، نقاط تعادل در عمل هرگز ثابت نیستند بلکه پویا و متغییرند. دانستن و به کارگیری این مورد میتواند به شما در ایجاد شبکهی مدل ذهنی کمک کند.
۵. کمیابی (Scarcity)
یکی دیگر از مواردی که در ساخت شبکهی مدل ذهنی نقش دارد کمیابی است. نظریهی بازی موقعیتهای متعارض، منابع محدود و رقابت را توصیف میکند. با توجه به شرایط خاص، منابع و زمان محدود، احتمال دارد که رقبا چه تصمیماتی بگیرند و چه تصمیمی باید بگیرند. یک نکته مهم این است که نظریهی بازیهای سنتی ممکن است انسان ها را منطقیتر از آنچه واقعا هستند در نظر بگیرد.
مدل ذهنی طبیعت و قضاوت انسان
۱. اعتماد (Trust)
دنیای مدرن اساسا بر اساس اعتماد عمل میکند. اعتماد خانوادگی به طور کلی امری قطعی است در غیر این صورت اوضاع خیلی دشوار میشد. اما ما همچنین انتخاب میکنیم که به سرآشپزها، کارمندان، رانندگان، کارگران کارخانه، مدیران اجرایی و بسیاری دیگر نیز که خارج از دایرهی خانوادهمان هستند، اعتماد کنیم. سیستم قابلاعتماد به طور کارآمدتری عمل میکند و پاداش اعتماد کردن بسیار زیاد است. همانطور که میدانید میتوانید از اعتماد برای ساخت شبکهی مدل ذهنی بهره ببرید.
۲. سوگیری مشوقها (Bias from Incentives)
سوگیری مشوقها یکی از همان رشتههاییست که در ایجاد شبکههای انواع مدل ذهنی کمک میکند. انسانها بهشدت به مشوقها پاسخ میدهند و احتمالا متنوعترین و سختترین مشوقها را در قلمروی حیوانات دارند. این باعث میشود زمانی که به نفع خودمان باشد، تفکر خود را تحریف کنیم. یک مثال خوب فروشندهای است که واقعا اعتقاد دارد محصولش زندگی کاربران را بهبود میبخشد. همین عامل و فروش این محصول باعث تعصبی بسیار واقعی در تفکرات او میشود.
۳. تداعی پاولوف (Pavlovian Association)
ایوان پاولوف (Ivan Pavlov) به طور بسیار مؤثری نشان داد که حیوانات میتوانند نه تنها به مشوقهای مستقیم بلکه به اشیاء مرتبط با آنها نیز پاسخ دهند. حتما سگ معروفی را که بزاقش با صدای زنگ ترشح میشد به یاد دارید. انسانها هم تقریبا این چنین هستند و میتوانند هیجانات مثبت و منفی را نسبت به چیزهای انتزاعی احساس کنند. این هیجانات ناشی از تجارب گذشته و تداعی آنهاست و نه تاثیر مستقیم محرکهای فعلیشان. از این دیدگاه نیز میتوان برای ساخت شبکهی مدل ذهنی استفاده کرد.
۴. گرایش به غبطه و حسادت (Tendency to Envy & Jealousy)
انسانها تمایل دارند نسبت به کسانی که فرصتهای مطلوب بیشتری از آنها دارند، حسادت کنند و میخواهند حقشان را در زمان مناسب بگیرند. تمایل به حسادت به اندازهای قوی است که میتواند بعضی رفتارهای غیرمنطقی را هدایت کند و قدمتی به درازای تاریخ بشریت دارد. هر سیستمی که نسبت به اثرات حسادت ناآگاه باشد در طول زمان خود را نابود خواهد کرد. البته گرایش به غبطه موجب تمایل به تلاش بیشتر و پیشرفت میشود همچنین میتواند یکی از اجزای شبکهی مدل ذهنی باشد.
۵. گرایش به تحریف به دلیل علاقه یا انزجار (Tendency to Distort)
تمایل انسانها بر اساس ارتباطات گذشته، کلیشهها، ایدئولوژی، تأثیر ژنتیکی یا تجارب مستقیم بر این است که تفکر خود را به نفع افراد یا چیزهایی که دوست دارند و علیه افراد یا چیزهایی که دوست ندارند، تحریف کنند. این گرایش منجر به ارزشگذاری بالاتر از حد چیزهایی میشود که دوست داریم و نیز باعث دست کم گرفتن یا طبقهبندی کلی چیزهایی میشود که دوست نداریم. بدین ترتیب اغلب ریزهکاریها و تفاوتهای جزئی مهم را نادیده میگیریم. این نوع گرایش هم یکی از مواردیست که به شکلگیری شبکهی مدل ذهنی کمک میکند.
۶. انکار (Denial)
همه میدانند که میتوان یک فرد خوابیده را بیدار کرد اما کسی که خودش را به خواب زده را نه. این امر در موقعیتهایی مانند جنگ یا سوء مصرف مواد بسیار مشهودتر است و اثرات مخرب قدرتمندی دارد ولی باعث سکون رفتاری میشود. انکار واقعیت ممکن است مکانیزمی برای بقا و یا تاکتیکی هدفمند باشد.
۷. خطای دسترسپذیری (Availability Heuristic)
یکی از یافتههای بسیار مفید روانشناسی مدرن، چیزی است که دانیل کاهنمن (Daniel Kahneman) آن را خطای دسترسپذیری یا اکتشافی دسترسیپذیری مینامد. از این نظریه میتوانید برای ساخت شبکهی مدل ذهنی خود بهره ببرید. طبق این نظریه، ما موارد جدیدتر، برجستهتر، ضروریتر و تکرارشوندهتر را راحتتر به یاد آوریم. مغز ما نیز مکانیسم صرفهجویی در انرژی و تمایل به اینرسی دارد و احتمالا خطای دسترسپذیری یکی از این مکانیسمهاست. نمونههایی از این خطا اثر تکیهگاهی (anchoring effect) و سوگیری هزینهی از دست رفته است.
۸. تایید اجتماعی (Social Proof)
تایید اجتماعی یکی از مواردیست که در ایجاد مدل ذهنی به کار میرود. انسانها در کنار زنبورها، مورچهها، شامپانزهها و بسیاری دیگر یکی از چندین گونهی اجتماعی هستند. ما غریزهای در سطح DNA خود داریم که منجر میشود به دنبال ایجاد امنیت در کنار همگونههای خود و راهنمایی از دیگران در رفتارهای خود باشیم. این غریزه، احساسی منسجم از همکاری و فرهنگ ایجاد میکند، اما این یک سویهی ماجراست. درواقع غریزهی اجتماعی ما میتواند ما را به انجام کارهای احمقانهای نیز سوق دهد که صرفا برای همرنگ شدن با دیگران مرتکب میشویم. در ادامه به دیگر غرایز و دیدگاههایی که در ایجاد شبکهی مدل ذهنی دخالت دارند، آوردهایم.
۹. غریزهی کنجکاوی (Curiosity Instinct)
غریزهی کنجکاوی یکی دیگر از مواردیست که در ساخت شبکهی مدل ذهنی کمک میکند. ما دوست داریم بعضی گونههای دیگر را کنجکاو خطاب کنیم. اما حقیقت این است که خود از همه کنجکاوتر هستیم. این همان غریزهای است که ما را از ساوانا بیرون آورد و به آموختن چیزهای زیادی درمورد دنیای اطرافمان سوق داد و از آن اطلاعات برای شکلدهی جهان در ذهن جمعیمان استفاده کرد. غریزهی کنجکاوی منجر به رفتار منحصربهفرد انسانی و اشکال مختلف سازمانی مانند کسبوکارهای علمی میشود. حتی قبل از اینکه انگیزههای مستقیمی برای نوآوری وجود داشته باشد، انسانها از روی کنجکاوی به نوآوری روی آوردند.
۱۰. غریزهی زبان (Language Instinct)
استیون پینکر (Steven Pinker)، غریزهی ژنتیکی ما برای یادگیری زبان با ساختار قواعد دستور زبان را غریزهی زبان مینامد. این ایده که زبان دستوری صرفا یک مصنوع فرهنگی ساده نیست، اولین بار توسط نوام چامسکی (Noam Chomsky)، زبانشناس نامی مطرح شد. ما از این غرایز برای خلق داستانهای مشترک و همچنین شایعات، حل مشکلات، دعوا و موارد دیگر استفاده میکنیم. زبانی که دستور نظاممندی دارد، به لحاظ تئوری دارای بینهایت معناهای متنوعی است. این غریزه نیز یکی از رشتههای ساخت شبکههای مدل ذهنی است.
۱۱. سوگیری برداشت اولیه (First-Conclusion Bias)
همانطور که چارلی مانگر(Charlie Munger) اشاره کردهاست، ذهن کمی شبیه اسپرم و تخمک عمل می کند: اولین ایده که وارد میشود ذهن بسته میشود. مانند بسیاری از سوگیریهای دیگر، این یکی هم احتمالا یکی از مکانیسمهای صرفه جویی در انرژی است. تمایل ما به استقرار در اولین نتیجهگیری، ما را به پذیرش نتایج نادرست بسیاری سوق میدهد و باعث میشود دیگر پرسشگری نکنیم. البته میتوان با برخی از روتینهای ذهنی ساده و مفید با این مکانیسمها تا حد ممکن مقابله کرد. این دیدگاه نیز به شما در ایجاد یک شبکهی مدل ذهنی کمک میکند.
۱۲. تاثیر استرس (Influence of Stress)
استرس باعث ایجاد پاسخهای ذهنی و فیزیولوژیکی میشود و احتمال سایر سوگیریها را نیز تقویت میکند. تقریبا همهی سوگیریهای ذهنی انسان در مواجهه با استرس بدتر میشوند، زیرا بدن وارد یک واکنش جنگ یا گریز میشود و صرفا بر غریزه تکیه میکند و ترمز اضطراری استدلال منطقی را از کار میاندازد. استرس باعث تصمیمگیریهای عجولانه، فوریت و بازگشت به عادت میشود. شعار سربازان ممتاز در میدان جنگ به این موضوع اشاره میکند: «در انبوه نبرد، به سطح انتظارات خود نخواهید رسید، بلکه به سطح آموزش خود سقوط خواهید کرد». این مورد نیز یکی دیگر از رشتههای شبکهی مدل ذهنی است.
۱۳. سوگیری بقا (Survivorship Bias)
مشکل عمدهی تاریخنگاری و تفسیر ما از گذشته این است که تاریخ را فاتحان نوشتهاند. ما آنچه که نسیم نيكلاس طالب (Nassim Nicholas Taleb) «قبر خاموش» مینامد، نمیبینیم: میلیونها نفری که بلیت لاتاری خریده بودند و برنده نشدند. بنابراین ما موفقیت را بیشازحد به یک عامل نسبت میدهیم تا به تصادف، شانس و احتمال. غالبا نیز با مطالعه درمورد برندهها درسهای نادرستی میآموزیم؛ بدون اینکه همهی بازندههای همان مسیر را ببینیم که به همان شیوه عمل کردند اما به اندازهی کافی خوششانس نبودند که موفق شوند. در نظر گرفتن این دیدگاه نیز کمک میکند شبکهی مدل ذهنی خود بسازید.
۱۴. تمایل به انجام کار (Tendency or Want to Do Something)
ممکن است این را سندروم بیحوصلگی بنامیم: بیشتر انسانها نیاز به کُنِش دارند، حتی زمانی که اعمال آنها در آن موقعیت مورد نیاز نیست. ما همچنین تمایل به ارائهی راه حل داریم، حتی زمانی که دانشی برای حل مشکل نداریم. در ادامه به آخرین موردی که در ساخت شبکهی مدل ذهنی کمک میکند، بررسی میکنیم.
۱۵. سوگیری تحریف/ تایید (Falsification/Confirmation Bias)
آنچه انسان آرزو میکند، آن را باور میکند. به طور مشابه، آنچه ما به آن اعتقاد داریم همان چیزی است که برای دیدن انتخاب میکنیم و معمولا به عنوان سوگیری تأیید نامیده میشود و یکی از رشتههای افکاریست که شبکهی مدل ذهنی ما را میسازد. این امر عادت ذهنی عمیقا ریشهداری در ما انسانهاست. هم صرفهجویی در انرژی است و هم آسانتر است که بهجای دیدن نقص در دانش و اطلاعاتمان، به دنبال تأیید آنها باشیم.
خلاصهای از مدل ذهنی
نوع مدل ذهنی و مزایا و معایب آن در افراد مختلف، متفاوت است. مدل ذهنی انواع مختلفی دارد و توسط محققین دستهبندی شده است. ساخت شبکهی مدل ذهنی و بررسی مسايل زندگی و کاری از ابعاد مختلف به حل بهتر مشکلات کمک بسیاری میکند. در این مطلب دربارهی مفهوم مدل ذهنی و رشتههایی که به شکلگیری شبکههای مدل ذهنی کمک میکنند، پرداختیم. اگر سؤالی دربارهی مدل ذهنی دارید با ما در میان بگذارید.
منبع: fs.blog
شما این جلسه از دوره تفکر را مطالعه کردهاید.
برای ثبت این جلسه و مطالعه کامل دوره، وارد شوید.
دیدگاه