چگونه خودمان را بشناسیم؟ (هرآنچه باید دربارهی این مفهوم بدانید)
- مراحل کلیدی خودشناسی
- پنجره جوهری: مدلی برای ایجاد شناخت بیشتر خود
- چگونه خودمان را بهتر بشناسیم؟
- شخصی که خودشناسی دارد، چگونه به نظر میرسد؟
- چگونه خود را بشناسیم چه تاثیری در انتخاب شغل دارد؟
هنگامی که از سقراط، فیلسوف آتنی، خواسته شد که تمام دانش و خِرَد خود را در یک عبارت مهم خلاصه کند، وی گفت: «خودشناسی». البته او نگفت که چگونه خودمان را بشناسیم و چقدر رسیدن به خودشناسی دشوار است. ما در این مطلب به بررسی امر مهم خودشناسی خواهیم پرداخت و توصیههای کاربردی را برای توسعهی مهارتهایتان ارائه میکنیم.
وقتی به بررسی عملکرد خودتان بپردازید، آنچه روشن میشود این است که انسانها در فراموش کردن و بخشیدن خودشان سختگیر هستند و با توجه به اینکه توسعهی خودشناسی برای خوشبختی مؤثر است، این رویکرد خوب نیست!
همهی ما باید وقت و تلاش چشمگیری را برای خودشناسی صرف کنیم، زیرا در خوشبختی بلندمدتمان بسیار مؤثر است.
مراحل کلیدی خودشناسی
برای بازکردن دریچهای رو به خودشناسی ، به عنوان پایهای برای انتخاب شغل مناسب و تصمیم گیری درست در زندگی، به درک عمیقی از اهداف، استعدادها، علایق، تیپ شخصیتی و ارزشهای خود نیاز دارید. در ادامه، با جزئیات بیشتری به تشریح این موارد میپردازیم.
۱. تعیین اهداف
اهداف فرد چیزهایی هستند که از زندگی خود میخواهد. برای رسیدن به هدف هایتان و خودشناسی، میتوانید موارد زیر را از خودتان سؤال کنید:
- از زندگی خود چه میخواهم؟
- چه سبکی از زندگی را برای خودم متصور هستم؟
- میخواهم به چه چیزی برسم؟
- میخواهم چه سهمی در دنیا داشتهباشم؟
- میخواهم چه تفاوتی در دنیا ایجاد میکنم؟
بهترین اهداف آنهایی هستند که نوشته میشوند و همچنین از قانون اهداف SMART پیروی میکنند؛ به عبارت دیگر، اهداف مناسب باید خاص، قابلاندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط به خود، دارای بازهی زمانی محدود، قابلارزیابی و قابلارزیابی مجدد باشند. ۲ معیار آخر امکان پیگیری و بررسی هدف را به مرور زمان، برای تغییر یا تنظیم مجدد شرایط فراهم میکنند.
۲. شناخت استعدادها
استعدادها نقاط قوت فرد و مجموعهای از تواناییهای طبیعی و سنجیدهشدهی عینی هستند که پتانسیل شخص را برای بهدستآوردن مهارتهای لازم جهت انجام شایستهی کارهای مختلف نشان میدهند. به طور کلی، استعدادهای افراد تا حدود ۱۴سالگی تثبیت میشوند و در طول عمر او بهنسبت پایدار میمانند. دستیابی به درک صحیحی از استعدادهای ذاتی خود، درمورد انواع کارها و محیطهای یادگیری یا عملکردی، که به موفقیت شغلی و رضایت شغلی منجر میشوند، بینش درستی را ارائه میدهد.
بنابراین، درک استعدادها و تواناییها میتواند شما را به خودشناسی برساند و برای مشاغلی آماده کند که بیشترین پتانسیل موفقیت را در آنها دارید. در این شرایط، مسیر شغلی مناسبی را انتخاب میکنید که با تحصیل و گذراندن آموزشهای ضروری، بالاترین سطح مهارتهای موردنیاز برای آن را کسب میکنید.
۳. بررسی علایق
از خودتان بپرسید که چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ با تشخیص آنچه به آن علاقه دارید، میتوانید چیزهایی را که برایتان انگیزهبخش هستند، شناسایی کنید. در درجه اول، علایق برای انتخاب کارهایی از میان ترکیبی از فعالیتهای بالقوه به کار میروند که به طور کامل از انجامشان لذت میبرید. برخی از افراد در عمل به همهچیز علاقهمند هستند، در حالی که برخی دیگر، به زمینههای تخصصیتری توجه میکنند.
بنابراین، با دنبالکردن علایق خود میتوانید حوزههای موردعلاقه و موردتوجهتان را، مانند کارها، فعالیتها، موضوعات، انواع افراد یا مشاغل، شناسایی کنید. آگاهی از علایقتان میتواند شما را به سمت فرصتهای آموزشی و همچنین مشاغلی سوق دهد که معنای بیشتری برایتان داشتهباشند. بالاترین سطح رضایت شغلی زمانی اتفاق میافتد که قادر به انجام کارهای موردعلاقهی خود باشید، به طوری که در انجامشان از نقاط قوت خود نیز استفاده کنید.
۴. آگاهی از تیپ شخصیتی
تیپ شخصیتی به این اشاره دارد که افراد چهگونه فکر میکنند، چه احساساتی دارند و چهگونه رفتار میکنند؟ شخصیت منحصربهفرد اشخاص از طریق صفات دائمی و الگوهایِ پاسخِ مشخصِ تفکر، احساس و رفتار آنان بروز مییابد. بر اساس ویژگیهای ذاتی افراد، ممکن است برخی از مشاغل، حرفهها، محیطهای کاری و فرهنگهای شرکتی، برای آنان مناسبتر از سایرین باشند. نمونههایی از خصوصیات شخصیتی متفاوت افراد عبارتاند از:
برونگرایی یا درونگرایی، سرسختی، حساسبودن، استقلال، خود کنترلی و آمادگی برای تغییر.
برای اطلاع از تیپ شخصیتی خود روی دکمه زیر کلیک کنید
۵. آگاهی از ارزشها
برای پیبردن به ارزشهایتان از خودتان بپرسید که «چه چیزهایی برایم مهم هستند؟» در واقع، ارزشها معیارهایی هستند که به وسیلهی آنها چیزها و فعالیتهایی را میسنجید که در زندگی شخصی و کاری برایتان مهمترین هستند. ارزشها به عنوان قطبنمایی عمل میکنند که هنگام تعیین اولویتها و تصمیمگیری، فرد را روی آنچه بهواقع برایش مهم است، متمرکز میکنند. درنتیجه، هنگامی که کارهایی مطابق با ارزشهایتان انجام دهید و رفتاری متناسب با ارزشهای خود داشتهباشید، زندگی برایتان رضایتبخش خواهد بود. نمونههایی از ارزشهای کاری عبارتاند از:
موفقیت، استقلال، بازشناسی، روابط بین فردی، حمایت مدیران، سیاستهای کسبوکار و شرایط کاری سازمان.
۶. اعتقاد به اینکه منحصربفرد هستید
نکتهی مهمی که در خودشناسی باید به آن توجه داشتهباشید، این است که هیچ شخص دیگری مانند شما وجود ندارد؛ همچنین، هریک از ۶ مؤلفهای که در بالا توضیح دادهشد، شما را به فردی با جنبههای مختلف و منحصربهفرد تبدیل میکند؛ به طور جداگانه نیز هریک از مؤلفههای فردی به شما کمک میکند تا در جدیدی را به روی شناخت خودتان باز کنید.
با وجود این، همان طور که هریک از این مؤلفهها جنبهی متفاوتی از فرد را نشان میدهند، ترکیبی از استعدادها، علایق، تیپ شخصیتی و ارزشهای فرد هستند که درک جامعی از خود واقعی او را ارائه میدهند؛ بنابراین، خودشناسی موجب میشود که شغل، حرفه و محیط کاری متناسب با چیزی که هستید را شناسایی کنید و این امکان را برایتان فراهم میکند تا از استعدادها، مهارتها و علایق خود برای انجام کارهایتان به بهترین نحو ممکن استفاده کنید.
پنجره جوهری: مدلی برای ایجاد شناخت بیشتر خود
اگر در فرایند مصاحبه یا در یک موقعیت کاری جدید در بین اعضای گروه از ما سوال شود که خودمان را معرفی کنیم، چگونه این کار را انجام می دهیم؟ در این معرفی به چه نکاتی اشاره خواهیم کرد؟ یک قدم جلوتر می رویم آیا مراجعه ما به خود و معرفی ویژگی ها تنها با سوال کردن دیگران اتفاق می افتد و یا به صورت مرتب و خود خواسته برای شناخت بیشتر خود تلاش می کنیم؟
برای ما بسیار اتفاق افتاده اوقاتی که به خود فکر می کنیم و سعی در شناختن بیشتر خودمان داریم. شناختی که بدست آوردن صحیح آن مبداء اتفاقات مثبت زیادی خواهد بود. اساسا جویبار توسعه ما از این نقطه سرچشمه می گیرد. منظور از شناخت خود، آگاهی از باور ها، ارزشها و نگرش های خود است. در ادامه ما سعی داریم که مدلی برای هدفمند تر کردن تلاش ها در این زمینه معرفی کنیم. مدلی که کمک می کند با تفکر بیشتر به خود و کمک گرفتن از دیگران به سطح بالاتری از خودآگاهی دست پیدا کنیم.
پنجره جوهری یکی از الگوهای بسیار جالب و مورد توجه در به تصویر کشیدن سطح آگاهی ما از خودمان است. این نام از ابتدای اسامی کوچک دو روانشناس "جوزف لوفت" و "هری اینگهام" که مدل را طراحی کردهاند گرفته شده است. این مدل به چهار ناحیه باز (شناخته شده)، کور، پنهان و ناشناخته تقسیم می شود. تعریف هر یک از این نواحی به شرح زیر است:
تعریف هر یک از نواحی پنجره جوهری
- ناحیه باز: این ناحیه شامل اطلاعات و ویژگی های است که برای خود و دیگران شناخته شده است. یعنی ارزشها، باورها و نگرش های فرد برای خود وی و دیگران معلوم است.
- ناحیه کور: اطلاعاتی را شامل می شود که برای فرد نامعلوم ولی برای دیگران معلوم است.
- ناحیه پنهان: اطلاعاتی که فرد به آنها آگاهی دارد ولی برای دیگران ناشناخته است. همه انسان ها بعضی از آرزو، ارزشها و تجربیات شخصی را به صورت راز نگه می دارند.
- ناحیه ناشناخته: ارزش ها و باور هایی که هم برای خود و هم برای دیگران ناشناخته است.
هدف اصلی پنجره جوهری افزایش ناحیه باز از طریق دو سازوکار بازخور و افشا است. از طریق بازخوری که دیگران به ما می دهند ناحیه کور که برای ما ناشناخته است، مشخص تر می شود و از طریق سازوکار افشا (خودگشودگی)، ما دیگران را از احساسات و ارزش های خود آگاه می کنیم. بنابراین منطقه باز (شناخته شده برای خود و دیگران) گسترش می یابد. همچنین این دو سازوکار بازخورد و افشا در تعامل با یکدیگر ممکن است موجب شناخته شدن قسمتی از ناحیه ناشناخته نیز شوند. مطابق مدل پنجره جوهری هر قدر ناحیه عمومی افراد گسترده تر شود توان برقراری ارتباطی آنها بالاتر و انعطاف پذیری آنها بیشترمی شود.
پس پیشنهاد می کنیم از همین حالا دست بکار شده و به کمک دو سازو کار بازخورگیری از دیگران و خودگشودگی سطح خودآگاهی شما را افزایش دهید.
چگونه خودمان را بهتر بشناسیم؟
گام اصلی و مهمتری که میتوانیم برداریم، این است که خودشناسی را جدی بگیریم. اگر آن را باارزش ببینیم، انجامش میدهیم.
میتوانیم کتابهای مرتبط با برنامه توسعه فردی را مطالعه کنیم و تلاش کنیم تا حتی حقایقی را در ارتباط با خودمان متوجه شویم که آنها دوست نداریم؛ بنابراین، وقت خود را برای دروننگری خواهیم گذاشت و ممکن است انتخاب کنیم که اتلاف وقت را به حداقل برسانیم.
رسیدن به خودشناسی در زمان واقعی (در زمان درست و بهموقع) باعث میشود که کلید برخی از خودفریبیهای بهنسبت شایع را به دست آوریم.
این ۳ مورد احتمالا مهمترین حقایق هستند:
۱. ذهنآگاهی
اگر در زندگی روزمرهی خود در برابر احساسات ناخودآگاهمان زیاد مقاومت نکنیم، بهآرامی، بیشتر ناخودآگاه را به خودآگاه تبدیل میکنیم؛ بنابراین، خواستههای زودگذر را مشاهده میکنیم، بدون اینکه به آنها عمل کنیم.
۲. مسئولیتپذیری
اگر مسئولیتپذیر باشیم، به سبب ناراحتیها و ناکامیهایمان دیگران را سرزنش نمیکنیم و در عوض سعی میکنیم بفهمیم که چه چیزی در ذهنمان ناراحتمان کردهاست؛ همچنین، متوجه قدرت خودمان در نحوهی دیدن چیزها میشویم؛ در نتیجه، اگر ناراضی باشیم، تغییراتی را ایجاد میکنیم.
۳. پذیرش
اگر پذیرش داشتهباشیم، به جای تسلیم شدن در مقابل عوامل عدم تمرکز و اهمال کاری، تلاش میکنیم هرچه پیش میآید را درک کنیم و بپذیریم.
این ۳ مورد تقریبا درمان هر «فریب شخصی»ای هستند. دفعهی دیگر که با واقعیت کنار نمیآمدید، این ۳ راه را امتحان کنید. ببینید آیا با ذهنآگاهی، مسئولیت پذیری و پذیرش میتوانید به دیدگاه دیگری برسید یا خیر.
شخصی که خودشناسی دارد، چگونه به نظر میرسد؟
ظرفیتها و ویژگیهای ارتقادهندهای که خودشناسی در زندگی ایجاد میکند، بسیار زیاد هستند. در ادامه، چند مورد را ذکر کردهایم:
- میتوانیم تغییرات مثبتی را در زندگی ایجاد کنیم. زیرا از نحوهی عقب نگه داشتن خودمان آگاه میشویم.
- مسئولیت احساسات خود را بر عهده میگیریم؛ در نتیجه، روابط راحتتری خواهیم داشت. با خودشناسی دیگر به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش «چه مشکلی وجود دارد؟» نیستیم و تحقیق و تفکر در رفتار خودمان را شروع میکنیم؛ سپس اگر به نظر برسد که مشکل از دیگران باشد، برای رفع آن اقدام میکنیم.
- احتمالا در کار کمتر فرسوده میشویم. اگرچه ممکن است شغل بینقصی نداشتهباشیم، با دانش خودشناسی خود حداقل به دنبال کارهایی رفتهایم که میتوانیم بهراحتی آنها را انجام دهیم؛ همچنین، در برابر ناامنی یا رقابت ایمن میشویم، میتوانیم بهخوبی با انتقادات کنار بیاییم و اضطراب مضاعفی نخواهیم داشت. انسانی که خودشناسی کمتری دارد، مستعد ناامنی، حسادت و گرفتار شدن در وحشت عمومی است.
- درمورد پول استرس زیادی نخواهیم داشت. نسبت به آنچه بهواقع برایمان مهم است، هوشیارتر میشویم؛ بنابراین، پولمان را هدر نمیدهیم و به پسانداز بیشازحد آن نیز نیازی نخواهیم داشت.
- خود مدیریتی بهتری در روابط عاشقانه خواهیم داشت. شخصی که خودآگاهی دارد، درگیر جذابیتهای سطحی نمیشود. هنگامی که به طرز چشمگیری جذب افراد میشویم، واقعبینانهتر عمل میکنیم، زیرا مردم دیگر دارای آن صفات جادوییای که فکر میکردیم، نیستند.
- دلسوزتر با همدلی بیشتر میشویم. هنگامی که از ندیدن کاستیهای خود دست برداریم، وقتی دیگران مشکلی داشتهباشند و با ما درددل کنند، با دلسوزی بیشتری گوش میدهیم و همدلانهتر عمل میکنیم.
چگونه خود را بشناسیم چه تاثیری در انتخاب شغل دارد؟
با این مثال شروع میکنیم: فرض کنید برای انجام کاری به بیرون از منزل رفتهاید و در مسیرتان کلید خود را گم کردهاید. به احتمال زیاد، در این شرایط احساس ترس و وحشت را تجربه میکنید، زیرا نمیدانید چطور میتوانید وارد منزلتان شوید و از خودتان میپرسید «چطور به خانه برگردم؟» درنتیجه، هر قدم و مسیری را که طی کردهاید به دنبال پیداکردن کلیدتان جستوجو میکنید. در صورت پیدا نکردن کلید نیز تصمیم میگیرید که با دوستتان تماس بگیرید. با دستبردن به سمت موبایلتان متوجه میشوید که کلیدها در همان جا و داخل جیبتان بودند! با خود فکر میکنید «خدا را شکر! همان اول باید به اینجا نگاه میکردم.»
این وحشتی که هنگام گم کردن کلیدهای خود احساس کردید، بسیار شبیه احساساتی است که بسیاری از ما هنگام جستوجوی شغلی عالی برای خود تجربه میکنیم؛ به عبارتی، هنگام تلاش برای یافتن شغل مناسب، از دوستان و خانواده مشاوره میخواهیم، در لیست جدید مشاغل روز و زمینههای شغلی نوظهور جستوجو میکنیم و صدها فرصت شغلی را بررسی میکنیم. این در حالی است که برخی اوقات، مهمترین نقطه برای شروع جستوجوی گزینههای شغلیِ رضایتبخش، یعنی همان درون خود را نادیده میگیریم!
خودتان را بشناسید
انتخاب شغل این است که در برابر فشارهای رقیبان و اطرافیان به خودتان اجازه دهید که همان چیزی باشید که هستید.
هوارد فیگلر (Howard Figler)
در واقع، صرف نظر از اینکه دانشجویی باشید درگیر تحصیل و کار یا دانشجویی که به تازگی وارد دانشگاه شدهاید یا اینکه فردی حرفهای با تجربههای شغلی مختلف، انتخابهای عالی در حوزهی شغل با خودشناسی شروع میشوند؛ به بیان دیگر، خودآگاهی کلید تصمیمات خوب شغلی است.
شناخت خود را میتوان به صورت درکی صحیح و دقیق تعریف کرد از اینکه چه کسی هستید، چه نقاط قوت، تواناییها، شخصیت، احساسات و انگیزههایی دارید. خودشناسی پایهای است که توسعهی شخصی و حرفهای فرد روی آن بنا میشود. از سوی دیگر، افزایش خودآگاهی به تأمل عمیقی دربارهی خود نیاز دارد. این موضوع را میتوان با چند پرسش از خود، مانند موارد زیر، شروع کرد:
- چه کسی هستم؟
- چهگونه مانند دیگران میشوم؟
- چطور میتوانم نسبت به دیگران متفاوت باشم؟
- چگونه میتوانم منحصربهفرد باشم؟
جمعبندی
پس از اینکه فهمیدیم چگونه خودمان را بشناسیم و آگاهانه اطلاعات بیشتری را جمعآوری کردیم، میتوانیم تصمیم بگیریم که با آنها چه کار کنیم؛ به عبارتی، میتوانیم از این اطلاعات استفاده کنیم و مسیرمان را تغییر دهیم یا آنها را نادیده بگیریم و مسیر فعلیمان را در پیش بگیریم. هر تصمیمی که در این مورد اتخاذ کنیم، بدون شک، از اطلاعاتی که درنتیجهی حل معمای خودشناسی درمورد خود آموختهایم، ناشی میشود.
با دستیابی به خودشناسی به وضوح فوقالعادهای در مسیر زندگی شخصی و کاری خود میرسیم؛ علاوه بر این، هنگامی که آگاهی کافی از شخصیت، تواناییها، احساسات و انگیزه های خود داشتهباشیم، بهراحتی میتوانیم استراتژیهای آگاهانهای را برای رسیدن به موفقیت ایجاد کنیم. در واقع، خودشناسی موجب میشود تا در مسیر موفقیت سریعی قرار بگیریم؛ در حالی که کمبود اطلاعات درمورد خودمان میتواند باعث تأخیر، حواسپرتی یا خروج از مسیر موفقیتمان شود؛ بنابراین، اگر بهواقع خودمان را بشناسیم، برای دستیابی بهموقع به اهدافمان شانس بیشتری خواهیم داشت.
شما برای توسعه خودشناسیتان چه کردهاید؟ کتاب خودشناسی یا مطلب مفیدی اگر خواندهاید به ما معرفی کنید و حتما برایمان بنویسید.
منبع:
lifehack.org
careervision.org
کتاب مدیریت رفتار سازمانی (قلی پور، آرین.1386)
دیدگاه