۵ گام برای تقویت هماهنگی تیمی
ماهیت اساسی تیم، وقتی مشخص میشود که اعضای آن، بهعنوان واحدهای مختلف یا بخشهای مختلف یک مکانیزم، فعالیت میکنند. تیم هم درست مثل یک ماشین، فقط در شرایطی که تمام قسمتهایش در هماهنگی تیمی کامل با یکدیگر کار کنند، میتواند عملکرد خوبی داشته باشد؛ بنابراین اعضای تیم، نهتنها باید وظایفشان را بهدرستی انجام دهند، بلکه باید بهطور هماهنگ با اعضای دیگر کار کنند.
این روند، اساس درگیرشدن در کار تیمی است. دستگاه پیچیدهای را در نظر بگیرید؛ کلیه قطعات، واحدها و حتی واحدهای فرعی، وظیفه ازپیشتعریفشده خاص خود را دارند. اگر واحدی از کار بیفتد، کل دستگاه خراب میشود . اگر هر قسمت با سرعت خود و بدون هماهنگی تیمی با بقیه اجزا کار کند، باز هم دستگاه نمیتواند عملکرد درستی داشته باشد.
تیم متشکل از اعضای آن است. هریک از اعضاء، نقشها و مسئولیتهای مشخصی بر عهده دارند. همه آنها باید در انجام وظایفشان، عملکرد قابلقبولی داشته باشند؛ اما اگر آنها بهعنوان واحدهای انفرادی و جداگانه فعالیت کنند و هماهنگی تیمی نداشته باشند، تیم هرگز نمیتواند برای رسیدن به هدف خود امیدوار باشد.
ممکن است اعضای تیم بتوانند بهعنوان یک فرد بهخوبی کار کنند، اما اگر نتوانند در جایگاه یک تیم درست کار کنند، تیم حتما با شکست روبهرو خواهد شد. در این مطلب، به تعریف هماهنگی تیمی میپردازیم و ۵ روش برای تقویت هماهنگی تیمی در سازمان را برایتان آوردهایم.
هماهنگی تیمی چیست؟
هماهنگی تیمی بهمعنی کارکردن در یک کل واحد و منسجم است، نه بهصورت فردی و مستقل.
فناوری اطلاعات در فرهنگ کار مدرن میگوید که عملکرد تیم از همهچیز مهمتر است. دلیل این امر، آن است که فقط تلاشهای جمعآوریشده از تیمها میتوانند در دستیابی به اهداف سازمانی، مؤثر باشند؛ از این رو تشکیل تیم، یکی از محورهای اصلی تمرکز اکثر سازمانهای مدرن است. این یک جنبه از تیم است که میتواند باعث عملکرد عالی و کمک به دستیابی نتایج برتر شود.
۵ روش برای تقویت هماهنگی تیمی در سازمان
۱. چشمانداز کلی را ببینید
این اولین مرحله است و باید با نهایت دقت انجام شود. اگر این مرحله بهدرستی انجام نشود، بقیه مراحل هماهنگی تیمی بی تأثیر میمانند. داشتن چشم انداز کلی، یعنی باید اهداف بهطور دقیق، مختصر و روشن تعیین شوند. همه اهداف تیم باید بهخوبی تعریف شوند؛ چه اهدافی که درمورد کار روزمره باشد، چه اهداف کلی و بزرگی که برای تیمسازی در نظر گرفته میشود.
در حالی که معمولا اهداف تیم توسط مدیر آن تعیین میشود، امروزه اکثر مدیران، اعضای خود را نیز درگیر هدفگذاری میکنند. این کار به کل تیم کمک میکند تا در تعیین اهداف دستیافتنی، عملی و الهامبخش تأثیرگذار باشند؛ همچنین این عمل به تعامل تیم کمک میکند، زیرا همه در یک سطح قرار دارند، چشمانداز برای همه مشخص است و هریک از اعضا برای داشتن رویکرد درستی، تلاش میکنند تا بتوانند تصویر درست و روشنی از اهدافشان در ذهن داشته باشند.
۲. نقش صریح ایجاد کنید
مرحله دوم، استفاده از نقاط قوت هریک از اعضای تیم در راستای تعیین نقشهای واضح برای آنها است. تیمی که اعضایش با یکدیگر رقابت میکنند و با هم تعاملی ندارند، هرگز نمیتوانند بهدنبال دستیابی به اهداف بزرگ باشند.
ممکن است که آنها بتوانند کارهایشان را در حد متوسط انجام دهند، اما هرگز بهترین نیستند؛ از این رو، نهتنها درمورد هدف تیم، بلکه درمورد کارهایی که هرکدام از اعضای تیم انجام میدهند، باید شفاف باشید. مطمئنا این کار باید با همکاری و هماهنگی تیمی انجام شود.
۳. ارتباطات مؤثر برقرار کنید
برقراری ارتباط مؤثر در ایجاد فرهنگ سازمانی الهامبخش و هماهنگی تیمی در محل کارتان، هرگز شکست نمیخورد. لازم است که ارتباطات به چند صورت برقرار شوند. توجه داشته باشید که با روشنتر و شفافتر ارتباط برقرارکردن، روح تعامل در تیم نیرومندتر خواهد شد.
برقراری ارتباط مؤثر و واضح در جایی که هر عضو تشویق میشود تا افکار خود را بیان کند و ایدههایش را با اعضای دیگر در میان بگذارد، در حالی که سخنان مدیر را نیز در کمال احترام میشنود، باعث ایجاد فرهنگ سازمانی قوی میشود.
۴. حرفهای برنامهریزی کنید
اگر میخواهید به اهدافتان برسید، باید درست برنامه ریزی کنید. برنامهها باید بهطور دقیق تنظیم شوند. هریک از اعضا باید بهترین تلاش خود را برای کمک به طراحی یک برنامه مؤثر و عملی انجام دهد؛ در حالی که تعریف اهداف و برنامهریزی منابع از اهمیت بالایی برخوردار است.
ساختن طرحی که در آن از منابع بهخوبی برای دستیابی به اهداف استفاده شود، نیز نیاز به مراقبت زیادی دارد؛ زیرا میتواند فرهنگ کاری را ایجاد یا خراب کند؛ همچنین نباید در برنامهریزیها و جلسات وقت زیادی را تلف کرد. مدیر باید مطمئن شود که مرحله برنامهریزی، با سرعت مناسبی انجام میشود. در آخر، برنامه تعیینشده باید سنجشپذیر، عملی و دربرگیرنده هدف کلی باشد.
۵. افراط نکنید!
مثل بقیه موارد، نباید نسبت به تعامل، تشکیل تیم و هماهنگی تیمی بیش از حد حساس شوید؛ بله، این کارها باید بهدرستی انجام شوند، اما نیازی به وسواس هم نیست. نقصها نیز بهاندازه کارکردهای درست، بخشی از یک فرهنگ کامل سازمانی هستند.
همیشه ممکن است اختلافنظرها و نارضایتیهایی وجود داشته باشند و مدیر باید بهطور صحیح و با صداقت به این امور رسیدگی کند. بهعنوان عضوی از تیم، نباید درمورد چنین مسائلی وسواس داشته باشید.
منبع: yourstory.com
دیدگاه