۱۰ نشانهی واضح از رکود شغلی و راههای مقابله با آنها
کارتان را به امید آیندهای روشن آغاز میکنید و تمام تلاشتان را به کار میگیرید تا در مسیر شغلی خود پیشرفت کنید؛ اما بعد از ۴ سال، متوجه میشوید که در همان نقش اولیه خود هستید، زیرا با آن کنار آمدهاید و پاداش سالانه و جایگاه اجتماعی شغل برایتان اهمیت دارد. شما در شغلتان درجا میزنید؛ هرچه زودتر با این واقعیت روبهرو شوید، برایتان بهتر است، زیرا هیچگاه برای تغییر دیر نیست. در ادامه میخواهیم درباره ۱۰ نشانه واضح از رکود شغلی و چگونگی مقابله با آنها صحبت کنیم:
۱. فکرکردن به شروع هفته و سرکاررفتن، آزارتان میدهد
استوارت براون (Stuart Brown)، روانپزشک کالیفرنیایی میگوید: «شبهای جمعه، پایان هفتهای عالی برای افراد نیست، بلکه شروع چیزی است که کودکان و بزرگسالان بههیچوجه منتظرش نیستند.» اما بین ناراحتبودن بهخاطر اینکه آخر هفته در حال پایانگرفتن است و احساس اضطراب کردن، تفاوت وجود دارد؛ زیرا شما باید یک هفته آزاردهنده دیگر را در محل کارتان سپری کنید؛ باید از خودتان سؤال کنید که «چرا؟»؛ دلیلش را باید پیدا کنید؛ برای مثال، به این دلیل است که از کارتان لذت نمیبرید یا از انجام کارهای یکنواخت خسته شدهاید.
راههای زیادی برای غلبهکردن بر احساس ناامیدی و درماندگی در آخر هفته وجود دارند. ابتدا باید متوجه شوید که چرا این احساس به وجود آمده است. اگر نگران اتفاقاتی هستید که در شروع هفته میخواهند رخ دهند، میتوانید از چند روز قبل، مثلا چهارشنبه، لیست کارهای هفته آینده را تنظیم کنید؛ حتی ممکن است که بخواهید برنامه خاصی بریزید تا شروع هفته برایتان جذاب باشد؛ برنامههایی مانند: قرار ناهار خوب، تنظیم زمان برای خوشگذرانی با همکاران بعد از کار یا برنامهای که در پایان روز کاری حالتان را خوب کند.
۲. هنگام کار بیحوصله هستید
اگر در کار چالش و ابتکارعمل خاصی نداشته باشید، احساس دویدن روی تردمیل ثابت را خواهید داشت که شما را به جایی نمیرساند. شاید بیحوصلگی شما بهخاطر این است که کارتان یکنواخت شده است. این ثبات و یکنواختی میتواند باعث بیدقتی شما در انجام کارها شود، زیرا دیگر بهاندازه لازم در کارتان تلاش نمیکنید. یک راه خوب برای مقابله با بیحوصلگی، این است که بکوشید تا از روش متفاوتی برای انجام کارهایتان استفاده کنید تا دوباره این شغل برایتان جذاب شود. میتوانید کارهای سادهای را انجام دهید تا روحیهتان عوض شود.
برای مثال میتوانید مدیریت برخی از کارها را به عهده بگیرید؛ اطلاعات درایوهای شرکت را مرتب و سازماندهی کنید؛ حتی میتوانید یک باشگاه اجتماعی برای شرکت درست کنید تا روحیه کلی شرکت را بهبود بخشید. البته قبل از انجام این کارها، لازم است که رئیستان را در جریان قرار دهید.
۳. یادگیری را متوقف کردهاید
آیا در سال گذشته، چیزهای جدیدی را یاد گرفتهاید یا بهطور کل از یادگیری دست کشیدهاید؟ آیا احساس میکنید که همه موارد ضروری را درباره شغلتان میدانید، اما درون سازمان رشد نمیکنید؟ توقف ناگهانی در پیشرفت شغلی میتواند و باید علامت هشداری برایتان باشد. شاید نیاز است که برای رهبری پروژههای جدید داوطلب شوید. مشتری یا پیشنهادات جدید، میتوانند دوباره برای یادگیری به شما انگیزه دهند؛ همچنین این امکان برایتان فراهم میشود که درباره ایدههای جدید تحقیق کنید و از مغزتان به گونهای استفاده کنید که به آن عادت ندارد.
۴. درآمدتان هیچ رشدی نداشته است
اگر درآمدتان هنوز به همان میزانی است که هنگام شروع دریافت میکردید یا با وجود تعهد کامل و سخت کارکردن حقوقتان خیلی کم افزایش پیدا کرده است، ممکن است نشانه این باشد که زمانی طولانی در موقعیت شغلی خود ماندهاید. باید ریشه این مشکل را پیدا کنید. آیا ثابتماندن درآمد، به این دلیل است که در شرکت کوچکی با بودجه محدود کار میکنید یا مدیرتان برای شما ارزشی قائل نمیشود؟
اگر بهخاطر مورد دوم است، باید جلسهای با رئیستان برای درخواست افزایش حقوق داشته باشید. قبل از گفتوگو با او، حتما درباره میزان حقوق افراد دیگر در زمینه شغلی خودتان که سابقهکار مشابهی با شما دارند، تحقیق کنید و از درخواستتان با آماری دقیق پشتیبانی کنید. اگر درخواست شما برای افزایش حقوق رد شد، شاید زمان آن رسیده باشد که شغلتان را ترک کنید.
۵. ارتقا پیدا نمیکنید
آیا سایر افراد شرکت ارتقا پیدا کردهاند، حتی افرادی که بعد از شما در شرکت استخدام شدهاند؟ آیا شما ارتقا پیدا نمیکنید و نادیده گرفته میشوید؟ کمترین چیزی که میتوان گفت، این است که حق دارید دلسرد شوید. راهکار چنین وضعیتی این است که از دستاوردهای خود در شرکت لیستی تهیه کنید و با رئیستان جلسهای را ترتیب دهید. از او سؤال کنید که چرا شما ارتقا پیدا نمیکنید و فقط دیگران ترفیع میگیرند. لیست دستاوردهای خود را به همراه داشته باشید تا نشان دهید که لیاقت ارتقای شغلی را دارید.
شاید پیشرفتنکردن جایگاه شغلی شما، به این دلیل باشد که موقعیت شغلی بهتری وجود ندارد که متناسب با تواناییهای شما باشد. اگر واقعا جایگاه بهتری برای پیشرفت وجود ندارد، میتوانید جایگزین دیگری را پیشنهاد دهید؛ برای مثال،افزایش چشمگیر دستمزدتان.
۶. از تمام مهارتهای خود استفاده نمیکنید
ابتدا برای مهارت خاصی استخدام میشوید، اما ممکن است بعد از چند سال متوجه شوید که در کار از مهارتهایتان استفاده نمیکنید و هیچ تغییری در موقعیت شغلی خود ندارید. در این شرایط، درکشدنی است که احساس ناامیدی داشته باشید و حس کنید که نسبت به این شغل، از صلاحیت بیشتری برخوردارید. باید قبل از تسلیمشدن بررسی کنید که کارتان بهواقع بهدردنخور است یا کاری که انجام میدهید را دوست ندارید؛ اگر مورد دوم باشد، میتوانید درخواست دهید تا به بخش دیگری منتقل شوید یا برای بهدستآوردن موقعیت شغلی جدیدی تلاش کنید که متناسب با مهارتهای شما است.
۷. با رئیستان مشاجره دارید
آیا با رئیستان درگیری دارید؟ آیا او پیوسته شما را خواروخفیف میکند و باعث میشود تا احساس بیارزشی کنید؟ آیا هر روز برای رفتن به محل کارتان ترس دارید، زیرا باید ۸ ساعت با آنها وقت بگذرانید؟ بهجای اینکه اجازه دهید خشم تمام وجودتان را بگیرد و پیشرفت شغلی شما را متوقف کند، تلاش کنید که به گزینههای دیگر روی میز فکر کنید و شغلی را پیدا کنید که ارزشهای سازمانی آن با شما همخوانی داشته باشد.
۸. مدتزمان زیادی است که بهخاطر کارهایتان تحسین نمیشوید
آیا عملکرد شما نسبت به سال گذشته و سال قبل از آن، فرقی نکرده است؟ آیا خیلی راحت انتظارات شغلی را برآورده میکنید و انجام کارها برایتان ساده شده است؟ برای عبور از «خوببودن» مطلق، باید جلسهای را با مدیرتان ترتیب دهید و درباره عملکردتان صحبت کنید و کارهای بیشتری را برای رسیدن به هدف های بزرگتر تعیین کنید. میتوانید بهدنبال مسئولیتها و چالشهای بیشتری برای پیشرفت خود باشید.
۹. فرصتی برای رشد ندارید
بر اساس مطالعه دانشگاه فونیکس (Phoenix)، ۶۴٪ از افراد شاغل، از فرصتهای محدودی برای رشد در شرکتهای فعلی خود برخوردارند؛ بنابراین، اگر فکر میکنید که مسیر پیشرفتی برایتان وجود ندارد، تنها نیستید. یک راه خوب بهعنوان جایگزین برای شما میتواند فریلنسر شدن (freelancing) باشد. میتوانید با کار کوچکی شروع کنید که به آن علاقهمند هستید. شاید یک روز، این کار به کسبوکار بزرگی تبدیل شود و دیگر به شغل نیاز نداشته باشید.
۱۰. انگیزه ندارید
بارزترین نشانه رکود شغلی، نداشتن انگیزه است. آیا صبحها برای بیرونآمدن از رختخوابتان مشکل دارید؟ آیا لباسپوشیدن و بهموقع حاضرشدن در محل کار برای شما سخت است؟ آیا آخرین نفری هستید که وارد محل کار میشوید و اولین نفری هستید که آنجا را ترک میکنید؟ آیا کیفیت کاری شما پایین آمده است و دائم به ساعت خود نگاه میکنید تا متوجه شوید که چه موقع زمان کاری به پایان میرسد؟ اینها از واضحترین نشانههای رکود شغلی هستند.
در این صورت، شاید لازم باشد رفتارهای خود را بررسی کنید تا دریابید که مشکل از شما است یا خیر. باید دلیل نارضایتی خود را پیدا کنید و سپس راههایی برای مقابله با آن بیابید. میتوانید از کارهایی که انجام میدهید، لیستی تهیه کنید. زمانی که وظایف انجامشده را تیک بزنید، برای سایر کارها بیشتر انگیزه پیدا میکنید. اگر دچار رکود شغلی شدهاید، پیداکردن کار جدید تنها راهحل ممکن نیست. شناسایی علت و پیداکردن راهحل برای ازبینبردن آن بسیار مهم است. این راهنما میتواند در این مسیر به شما کمک کند.
آیا شما نیز احساس میکنید که در شغلتان به بنبست رسیدهاید؟ چگونه با رکود شغلی خود مقابله کردهاید؟ برایمان در بخش نظرات از تجربیاتتان بنویسید.
منبع: careeraddict.com
دیدگاه