رهبری معاملاتی یا تعاملگرا چیست؟
شیوههای رهبری در شرکتهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. برخی سازمانها به مدیران خود آزادی عمل میدهند، در حالی که شرکتهای دیگر از رویکردهای ثابتی استفاده میکنند که برای پایبندی به چشم انداز، ارزشها، اهداف یا وجههی شرکت، توجهی به تفاوتهای فردی ندارند. اگرچه دهها شیوه برای رهبری وجود دارند، رهبری معاملاتی مدل مدیریتیای است که به خودانگیزشی پاداش میدهد و کمکاری را بازخواست میکند.
در این مطلب، میآموزید که رهبری معاملاتی چیست و آیا برای شما و آرمانهای شغلی شما مناسب است هست یا خیر.
رهبری معاملاتی چیست؟
رهبری معاملاتی شیوهی مدیریتیای است که وفاداری را تشویق میکند و برای دستیابی به اهداف از طریق نظارت، سازماندهی و سیستم تشویق و تنبیه عمل میکند. این رویکردِ مبتنی بر نتیجه برای مدیریت کارکنانی که خودانگیزشی بالایی دارند، بسیار عالی عمل میکند و کسانی را که به اهداف مشترک متعهد نیستند، حذف میکند.
رهبری تعاملگرا مدلی است که با گروهی از افراد مناسب میتواند به اهداف خود دست پیدا کند. البته تمرکزرهبری معاملاتی بر تغییر یا بهبود کل سازمان نیست، بلکه هدف آن دستیابی به انواع هدف کوتاهمدت و بلندمدت و در عین حال حفظ روشها، سازشپذیری و شرایط موجود درون شرکت است؛ از این رو، پاداش یا مجازات «تعامل» نامیده میشود.
با درک رهبری معاملاتی، اگر مدیر باشید میتوانید سیستمی مبتنی بر هدف بسازید و اگر کارمند جدید باشید میتوانید تصمیم گیری کنید که بخشی از شرکت باشید یا خیر. این سیستم برای هرکسی کارآمد نیست، اما اگر مشتاق هستید، میتوانید نتایج شخصی خوبی را در شرکت دریافت کنید.
چه کسانی از رهبری معاملاتی استفاده میکنند؟
رهبری تعاملگرا به طور معمول در سطوح مدیریتی متوسط و بالا در شرکتهای بزرگ یا متوسط استفاده میشود. در بیشتر موارد، شرکت سابقهی بسیاری دارد و به دنبال تغییرات درونسازمانی نیست. سازمان همچنین برای انجام کارها از روشهای ثابت و عملیاتیای، که به آزادی عمل یا خلاقیت کم نیاز دارند، استفاده میکند.
به طور مشخص، شرکتهای فروش یا ساخت به تغییرات کمی نیاز دارند و فقط هدف منسجمی دارند که وقتی افراد در بهترین سطح کاری خود عمل کنند، به آن دست پیدا میکنند. دررهبری معاملاتی، شناسایی عملکرد با دستیابی به سهمیهها امر متداولی در کسبوکارها محسوب میشود؛ برای مثال، شرکتی با تیم فروش بسیار بزرگ ممکن است از کمیسیونها به عنوان نوعی از روش رهبری معاملاتی استفاده کند.
در حوزههای خلاقانه، مانند تبلیغات یا بازاریابی، رهبری معاملاتی همیشه مؤثر نیست. متخصصان حرفهای برای رسیدن به ایدهها، شعارها یا تبلیغات فروش به انعطافپذیری نیاز دارند. رهبری معاملاتی خطوط قرمز سختگیرانهای دارد؛ بنابراین، اغلب با خلاقیت مغایرت دارد و ممکن است به جای انگیزه دادن به افراد، رضایت شغلی را کاهش دهد.
ویژگیهای رهبری معاملاتی
رهبران تعاملگرا برای رسیدن به هدف با کارکنان و سایر مدیران کار میکنند، اما از جمله افرادی به شمار نمیآیند که برای تسهیل تغییرات از بیرون به مسائل نگاه میکنند. احتمالا کارکنان این افراد را سختگیر اما عادل میدانند. تمام ویژگیهای رهبری معاملاتی مطلوب نیستند، اما این نوع رهبری در محیط مناسب میتواند مؤثر باشد.
در ادامه، به برخی از ویژگیهای رهبری معاملاتی اشاره میکنیم:
- سلسلهمراتبی: ساختار و فرهنگ شرکتها در رهبری معاملاتی بالاترین اولویت را دارند. همهچیز از طریق فرایندها و کانالهای مناسب انجام میشود؛ برای مثال، اگر شما ایدهای برای افزایش فروش دارید، احتمالا لازم است ابتدا به مدیر خود اطلاع دهید تا او ایدهی شما را به مدیریت سطح بالاتری انتقال دهد. دور زدن این فرایند اغلب سرپیچی شمرده میشود؛
- مدیریت دقیق: در رهبری معاملاتی، عملیات روزمرهی کسبوکار ثابت است. تمامی تصمیمات توسط مدیر تعاملگرا نهایی میشوند و البته مسئولیت دستیابی به اهداف نیز به طور کامل بر دوش آنهاست؛ در نتیجه، رهبران تعاملگرا کارکنان خود را به طور دقیق مدیریت میکنند تا مطمئن شوند که همهچیز به صورت منظم کار میکند؛
- مداخله نکردن: رهبری تعاملگرا قصد ندارد در هیچ فرایندی از شرکت تغییر ایجاد کند. آنها میخواهند همهچیز در کسبوکار دقیقا همانگونه که هست، باقی بماند؛ از این امر ممکن است به عنوان انفعال یا مداخله نکردن یاد شود؛
- کاربردی: ۲ محور اصلی در رهبری معاملاتی «کاربردی بودن» و «عملگرایی» است. آنها بر اساس محدودیتها و اطلاعات موجود، تصمیمات عاقلانهای میگیرند. این مسئله کمتر به تفکر خارج از محدوده منجر میشود؛
- انگیزهبخشی با منافع شخصی: کارکنان و مدیران تعاملگرا برای انجام سهمیهی وظایف خود یا دستیابی به اهداف شخصی انگیزه دارند. هدف رهبری معاملاتی این است که بهترین کارکنان را پیدا کند تا به اهداف خود و سطح مدیریتی بالاتری دست پیدا کند؛
- واکنشی: بنا به اهمیت شرایط موجود در کسبوکار، رهبران تعاملگرا بهندرت پویا هستند، بلکه آنها به صورت واکنشی هستند و فقط زمانی در بخش یا سازمان تغییر ایجاد میکنند که بسیار ضروری باشد.
به یاد داشتهباشید که بستگی به شما دارد که درمورد شیوههای مدیریتی شرکت مدنظرتان تحقیق کنید. سؤال کردن در حین مصاحبه و تحقیق کردن درمورد شرکت ۲ راه بسیار خوب برای یافتن شیوهی مدیریتی و رهبری هر سازمانی است.
مزایای رهبری معاملاتی
اگرچه ممکن است ساختار سختگیرانهی رهبری معاملاتی در نظر برخی افراد نامطلوب باشد، در مقایسه با سایر روشهای مدیریتی مزایایی دارد.
در ادامه، به برخی از مزایای ویژهی رهبری معاملاتی در محیط کاری اشاره میکنیم:
- دستیابی به اهداف: رهبری تعاملگرا دستیابی به اهداف را آسان میکند. در بیشتر مواقع، شرکتهایی که از رهبری معاملاتی استفاده میکنند، اهداف کوتاهمدتی دارند که دستیابی به آنها آسانتر و واقعبینانهتر از رسیدن به اهداف بلندمدت است؛
- انگیزهبخشی: اهداف کوتاهمدتی که با رهبری معاملاتی تعیین میشوند، اغلب چالشبرانگیز هستند، اما انگیزه و کارآمدی را تشویق میکنند؛ اینجا همان نقطهای است که سیستم تشویق و تنبیه وارد بازی میشود. با دستیابی به اهداف، کارکنان پول دریافت میکنند که برای افراد خودانگیزشی بسیار جذاب است؛
- ساختار و قوانین شفاف: در سازمانی با رهبری معاملاتی، تمام زمینههای یک بخش، از سطح بالا تا پایین، به طور دقیق و شفافی تعریف شدهاند. به عنوان کارمند، شما همیشه وظایف مشخص و انتظارات از خود را میدانید. این کار ابهامات مربوط به موقعیتهای مشابه در شرکت را از بین میبرد؛ و همچنین دوبارهکاری یا همپوشانی کارها را در بین افراد حذف میکند؛
- اثربخشی: در شرکتهای باسابقه که روالهای ثابتی دارند یا سازمانهایی که پرسنل جوان و بیتجربهای دارند، رهبری معاملاتی بسیار مؤثر است. قوانین و ساختار شفاف نقش مهمی در این اثربخشی دارند، زیرا به سروکار داشتن با روشهای موجود نیاز نیست؛ علاوه بر این، رویکرد مستقیم میتواند حوزههای مشکلاتی یا کارکنان ضعیف درون یک سیستم را با دقت مقرونبهصرفهای شناسایی کند؛
- معیاری برای موفقیت: در برخی از شرکتها، موفقیت بهسادگی تعریف نشدهاست. رهبری معاملاتی موفقیت، اهداف و دستورالعملها را مشخص میکند؛ به این صورت، کارکنان یا میتوانند به این اهداف دست پیدا کنند یا نمیتوانند. این معیار برای موفقیت میتواند در تنظیم مجدد فرایندها به شرکت کمک کند یا پاداش و جزا را برای کارکنان افزایش دهد.
اگر شما در سازمانتان کارمندی بودهاید که رهبری معاملاتی نداشتید، ممکن است این اهداف و پاداشهای مشخصشده را در هر شرکتی ضروری ندانید. رهبری معاملاتی احتمالا درصورتی برای شما جذاب خواهد بود که برای شرکتی بدون جهت مشخص یا رهبری قوی کار کردهباشید.
معایب رهبری معاملاتی
مانند هر سیستم مدیریتی دیگری، رهبری معاملاتی نیز معایبی دارد. شاید این معایب در تمام کسبوکارهایی که از رهبری معاملاتی استفاده میکنند، ظاهر نشوند، اما مهم است که کارکنان و مدیران این مسائل را بشناسند.
این معایب عبارتاند از:
- تمرکز بر اهداف کوتاهمدت: اهداف کوتاهمدت همیشه برای هر کسبوکاری خوب است، اما باید با اهداف بلندمدت در تعادل باشند. بدون اهداف بلندمدت یا ابزارهایی مانند اهداف و نتایج کلیدی، شرکت میتواند در موقعیتهای دشوار مشکلات را حل کند. تأکید مطلق بر اهداف کوتاهمدت میتواند در آینده نبود آمادگی یا چشمانداز مناسب را، بهخصوص در تغییراتی که نیاز بازار یا ترجیحات مشتری است، به همراه داشتهباشد؛
- جلوگیری از خلاقیت و نوآوری: ساختار انعطافناپذیررهبری معاملاتی به کارکنان وظایف مشخصی را محول میکند. به عنوان کارمند، از شما انتظار میرود که کار موردنیاز را به طور کامل انجام دهید و سایر موارد را تا حدودی پیگیری کنید. بهندرت پیش میآید که مدیر از شما نظرتان را بخواهد یا برای بهبود روالها و فرایندهای کسبوکار از شما درخواست مشارکت داشتهباشد. این ایده در تمام شرکت اعتبار دارد؛ در نتیجه، کسبوکارهایی که رهبری معاملاتی را به کار میگیرند، اغلب در نوآوری و خلاقیت از دیگران عقب میمانند؛
- کارا نبودن سیستم پاداش: در حالی که کارکنان مشخصی در مدل رهبری معاملاتی شکوفا میشوند، این روش روی دیگران تأثیر منفی میگذارد. کارکنان ممکن است از روحیهی نامناسب رنج ببرند یا فقط به اندازهای کار کنند که تنبیه یا اخراج نشوند. این کارا نبودن میتواند در رشد شرکت نمود پیدا کند که انتظارات برآورده میشوند، اما هیچ پیشروی و پیشرفتی فراتر از آنها حاصل نمیشود؛
- اشتباهات هزینهبر: رهبری تعاملگرا شیوهی مداخله نکردن را در پیش میگیرد؛ بنابراین، رهبران تعاملگرا اغلب به کارکنان خود بازخورد نمیدهند، مگر اینکه آنها انتظارات را برآورده نکرده یا وظایف خود را انجام ندادهباشند. متأسفانه، ممکن است کارمندی وظیفهی خود را هفتهها، ماهها یا حتی نصف سال، بدون نظارت مناسب، اشتباه انجام دهد. اصلاح این اشتباهات ممکن است هزینهی زیادی را برای سازمان در پی داشتهباشد؛
- بیانگیزگی: همهی کارکنان با پاداش انگیزه نمیگیرند. در برخی از شیوههای رهبری یا مدیریتی، این افراد با دستیابی به اهداف مشترک، کار تیمی یا یادگیری مهارت جدید، رضایت بیشتری را کسب میکنند. اگر شما کارمندی هستید که به عوامل یا ارزشهای اجتماعی و احساسی بیشتر اهمیت میدهید، رهبری معاملاتی به شما انگیزهای نمیدهد؛
- آشفتگی در زیرمجموعهها: رهبری تعاملگرا اغلب زیرمجموعهها را در تقابل قرار میدهد. به جای کار تیمی، افراد کار یا فروش کارکنان دیگر را سرقت میکنند تا مسئولیت خود را انجام دادهباشند که این موجب آشفتگی در اداره میشود؛
- وابستگی بیشازحد به رهبر: حتی اگر رهبران تعاملگرا در صنعت باتجربه و آگاه باشند، وابستگی بیشازحد به آنها مشکلاتی را در پی خواهد داشت. از برخی جهات، بعضی از مدیران فقط حرف خودشان برایشان مهم میشود. دلیل آن بسیار ساده است؛ چون آنها مجبور نیستند به افراد زیرمجموعهی خود پاسخ دهند. این امر به بیانگیزگی مدیران منجر میشود یا باعث میشود که مدیران در مقابل کارکنان خود متکبرانه رفتار کنند.
اگرچه مدیرانِ سازمانهایی که از رهبری معاملاتی استفاده میکنند، احتمالا معتقدند که مزایای آن ارزشمندتر از معایب آن است، به عنوان کارمند، ممکن است این معایب برای شما دشوار باشند.
مقایسهی رهبری معاملاتی و رهبری تحولگرا (Transformational)
- اگر اندیشهی رهبری معاملاتی باعث میشود که احساس ناراحتی کنید، پریشان نشوید. رهبری تحولگرا نقطهی مخالف آن است. برخلاف رهبری معاملاتی، هدف از رهبری تحولگرا، تغییر اوضاع و شرایط موجود و انگیزهبخشی به کارکنان است تا شرکت به سطح جدیدی از سودآوری و موفقیت برسد؛
- رهبری تحولگرا به طور اصلی بر انگیزه و همکاری از طریق کارتیمی در هر سطحی از شرکت، از جمله سلسلهبندی سازمانی، تمرکز میکند. این امر شما را قادر میسازد که از سختگیریهای رهبری معاملاتی رها شوید و با ایدههای خلاقانه و نوآورانهای که میتوانند وجهه یا سودآوری شرکت را ارتقا دهند، پیش بروید. این شیوهی رهبری رشد شخصی، عاطفی و حرفهای را در کنار پاداشهای مالی تشویق میکند؛
- کسبوکارهای کوچک اغلب از رهبری تحولگرا استفاده میکنند، زیرا کار آنها با رشد و ساخت برند گره خوردهاست. به طور معمول، به عنوان کارمند یکی از این شرکتها، نظر شما درمورد سناریوهای خاص و چگونگی بهبود کارآمدی عملیات پرسیده میشود؛
- مدیران سطح بالا نیز ممکن است رهبری تحولگرا را برای دستیابی به چشماندازهای نهایی شرکت مؤثر بدانند. در شرکتهایی که از روشهای ترکیبی استفاده میکنند، احتمالا این نگرش را به مدیران سطح متوسط تعاملگرا انتقال میدهند.
منبع: indeed.com
دیدگاه