مسیر شغلی چیست و چگونه میتوانیم مسیر شغلیمان را انتخاب کنیم؟
- مسیر شغلی چیست؟
- چرا باید به طور راهبردی به توسعهی مسیر شغلی خود بیاندیشیم؟
- چه چیزی به شغل ما معنا میبخشد؟
- کارشناسان چه میگویند؟
- الزامات یک مسیر شغلی چیست؟
- انواع مسیر شغلی کدامند؟
- نمونههایی از مسیر شغلی
- اصولی که بهتر است آنها را به یاد بسپارید
مسیر شغلی یا کارراهه شغلی، سلسلهای از مشاغل مختلف است که به سمت اهداف شغلی کوتاهمدت و بلندمدت شما حرکت میکند. برخی افراد یک مسیر شغلی خطی را در زمینهای خاص انتخاب و دنبال میکنند و برخی دیگر زمینه را بهطور دورهای و برای دستیابی به اهداف شغلی یا اهداف شخصی تغییر میدهند. در ادامه توضیح میدهیم مسیر شغلی چیست و انواع مسیر شغلی را بررسی میکنیم. همینطور به الزامات طراحی مسیر شغلی اینده میپردازیم و نمونههایی از آن را ذکر میکنیم.
مسیر شغلی چیست؟
مسیر شغلی مجموعهای از مشاغل است که به شما در حرکت به سمت اهداف و مقاصدتان یاری میرساند.
کارراهه شغلی شما آن مشاغلی را در بر میگیرد که برای رسیدن به هدف شغلیِ نهاییِ خود به آنها نیاز دارید، اما حتماً نباید مانند یک خط مستقیم باشد. هیچ طرح یا برنامهای برای بالا رفتن از نردبان شغلی وجود ندارد. کارراهه بهطور سنتی مستلزم رشد سلسلهمراتبی و ترفیع به مقامهایی بالاتر است، اما میتوان شاهد یک جابهجایی بدون گرفتن ترفیع در درون و یا بین حرفههای مختلف هم بود.
یک نظرسنجی ادارهی آمار نیروی کار آمریکا (Bureau of Labor Statistics) از نسلی که پس از جنگ جهانی دوم در دوران انفجار زادوولد بهدنیا آمدهاند (Baby Boomers) نشان میدهد که آنها بین سنین ۱۸ تا ۵۲ سال، بهطور میانگین تجربه داشتن ۳ الی ۱۲ شغل را پشت سر گذاشتهاند. تغییر شغل محتمل است و این تغییر گاهیاوقات شامل موقعیتهای شغلی گوناگون در زمینههایی متفاوت است. بعضی از مسیرهای شغلی فراز و نشیب دارند و برخی افراد حتی برای پایین رفتن از نردبان شغلی برنامهریزی میکنند.
شما با درخواست از شرکت خود برای انتقال به موقعیتی با مسئولیت و استرس کمتر از نردبان شغلی پایین میروید. یا شاید درخواستِ گرفتنِ یک شغل در شرکتی را داشتهباشید که مشتاق کار کردن در آن هستید، اما برای شما تنها شغلهای ردهپایین باقی ماندهاند.
راهنمایی: اگر احساس بلاتکلیفی دارید یا از قدم بعدی در مسیر شغلی خود مطمئن نیستید با یک مشاور شغلی صحبت کنید. یک مشاور قابلاطمینان میتواند به شما در طراحی مسیر شغلی اینده و مشخص کردن اهداف و کندوکاو گزینههای مدنظرتان کمک کند.
چرا باید به طور راهبردی به توسعهی مسیر شغلی خود بیاندیشیم؟
با اعتراف به این واقعیت تلخ که در بسیاری از سازمانها و شرکتهای دولتی و حتی خصوصی، مسیر شغلی مشخصی تعیین نشدهاست یا به کمترین شکل ممکن وجود دارد، درصدد آن برآمدیم تا بر اهمیت مسیر شغلی تأکید کنیم.
در دنیایی که کارکنان، به طور متوسط، روزانه ۱۲۲ ایمیل را ارسال و دریافت میکنند و ماهانه، به طور میانگین، در ۶۲ جلسه شرکت دارند، دیگر وقت کافی برای مدیر یا بخش منابع انسانی سازمان نمیماند تا فکر کند به اینکه چگونه میتواند از استعداد شما به بهترین شکل استفاده کند؛ در عوض، ما مجبوریم که خودمان روی برنامه ریزی مسیر شغلیمان نظارت داشتهباشیم تا از قرار گرفتن در مسیر رشد بلندمدتمان مطمئن شویم. در ادامهی این مطلب، به ۴ روش استراتژیک برای فرایند اشاره میکنیم.
خودتان را مجبور کنید تا زمانی را به این کار اختصاص دهید
وقتی سرمان شلوغ میشود، احتمالا اولین چیزی که از اولویتهایمان حذف میشود، وقت برای تفکر استراتژیک خواهد بود. اینکه ماهها یا سالها بدون اندیشیدن درمورد خودتان زمان را از دست بدهید، باعث میشود که از مسیر حرفهای دلخواهتان بازبمانید؛ بنابراین، خود را مجبور کنید تا برای اینکه به صورت راهبردی روی این مسئله فکر کنید، به قدر کافی وقت بگذارید.
همان طور که اگر با همکارتان برای ورزش کردن برنامه بچینید احتمال رفتن شما بیشتر میشود، با استفاده از همین روش برای تفکر استراتژیک نیز برنامه داشتهباشید. همکاران مورداعتماد خود را شناسایی کنید و شبکهای را برای ملاقاتهای منظم تشکیل دهید. دربارهی تصویر کلی اهدافتان بحث کنید و روی ملاقاتهای بعدی یکدیگر نیز حساب باز کنید. داشتن افرادی مطمئن، که شما را به چالش وامیدارند، باعث میشود که ایدهها و راههای احتمالی جدیدی، که قبلا به آنها فکر نکردهبودید، برایتان روشن شوند.
گامهای بعدی خود را شفاف کنید
شفاف کردن اهداف حرفهای، مانند راهاندازی کسبوکار خود یا شروع فعالیت در منطقهای جدید، از گامهای اولیه است. قسمت مهمی که بسیاری از افراد با آن چالش دارند، تعیین مسیر حرکت است.
همان طور که پیش از این در مقالهی دیگری با عنوان استراتژی کمپینی مسیر شغلی توضیح دادهام، یکی از روشها پیشنویسی رزومهتان است. در این تمرین، خود را برای ۵ سال آینده در نظر بگیرید؛ سپس رزومه خود را بر اساس تصوری که از خودتان در ۵ سال آینده دارید (عنوان و مسئولیتهای شغلی)، بنویسید. اینکه ۵ سال دیگر مجبور میشوید مصاحبهای داشتهباشید، باعث میشود که درمورد پیشنیازها و مهارتهای ویژهای که برای این توسعه نیاز دارید، مدارک یا گواهینامههایی را کسب کنید یا به مسیر پیشرفت شغلی برای رسیدن به این جایگاه فکر کنید. درک این موقعیت به شما کمک میکند تا از قدمهای درست مطمئن شوید؛ به عنوان مثال، اگر برای رسیدن به این موقعیت، تا ۳ سال آینده، به مدرک کارشناسیارشد نیاز دارید، از همین حالا برای آن اقدام میکنید.
زمان خود را برای کارهای ارزشمند صرف کنید
اینکه زمانتان را مانند دیگران به کارها اختصاص دهید و بیشتر در دفتر کار حضور داشتهباشید یا سریع به ایمیلها پاسخ دهید، وسوسهانگیز است. در سطوح پایین سازمانی، شما با این کارها به عنوان کارمندی با عملکرد خوب و سریع شناخته میشوید، اما به اندازهای که در ردهی سازمانی رشد میکنید، توانایی جهش بیشتر و سریعتر کماهمیت میشود؛ در عوض، آنچه باعث میشود که شما فرد موفقی شناخته شوید، این است که وارد پروژههای ارزشمند و عمیق شوید، مانند نوشتن کتاب یا کدنویسی جدید، ایجاد و راهاندازی یک محصول رقابتی یا ابتکار اثرگذار و معناداری مثل بازنگری سیستم ارزیابی سازمان.
این موضوع نیازمند تغییر شما از حالت راکد شغلی به فعالسازی، خودهدایتی و فعالیت در پروژههای بلندمدت است. کال نیوپورت (Cal Newport)، مؤلف و استاد، آن را کار عمیق (Deep Work) نامیدهاست. بسیاری از افراد با رفتار حرفه ای به دنبال زمینههای خارج از شغل جاری خود نیستند، زیرا فکر میکنند که برایشان ارزشافزوده و بازگشتی ندارد، اما مزایای بلندمدت آن و دیده شدن آنها جالبتوجه خواهد بود.
شهرت بیرونی خود را به وجود آورید
مطالعهی متیو بیدول (Matthew Bidwell)، از اساتید دانشکدهی کسبوکار وارتون (Wharton)، نشان داد که پرداختی به افراد جذبشدهی بیرون از سازمان ۱۸ تا ۲۰ درصد بیشتر از کارکنان داخل سازمان است که در همان مشاغل ارتقا پیدا میکنند؛ با وجود اینکه افراد جذبشده حتی در ۲ سال اول عمکلرد پایینتری دارند.
این موضوع غیرعادلانه به نظر میرسد، ولی این حقیقت مهم را افشا میکند: «اغلب ارزش واقعی افراد حرفهای در نظر سازمان نادیده گرفته میشود.»
البته این موضوع به این معنی نیست که شما هر چند سال یک بار باید پیشرفت مهمی داشتهباشید، اما نکته این است که اگر میخواهید در همان سازمان بمانید، باید شهرت بیرونی خود را نیز تقویت کنید تا اگر شما را خواستند، شانسی داشتهباشید تا در ذهن مدیر و سایر همکارانی که تواناییهای شما را تمجید میکنند بمانید. نوشتن مقالات برای نشریات، سخنرانی در کنفرانسها یا داشتن نقش رهبری در حرفهی خود روشهای خیلی خوبی محسوب میشوند برای اینکه در رشتهی خود، هم برای جویندگان بیرونی و هم در شرکت یا سازمان فعلی خود که ممکن است به دنبال استعداد شما باشند، دیده شوید.
چه چیزی به شغل ما معنا میبخشد؟
اکنون که با مسیر شغلی و اهمیت آن آشنا شدیم، به این موضوع میپردازیم که چگونه میتوانیم مسیر شغلی خود را معنادار کنیم. چه چیزی برای کار کردن به ما انگیزه میدهد؟ برخلاف دانش مرسوم، موضوع فقط پول نیست. به نظر میرسد که بیشتر ما با انجام پیشرفت مستمر و داشتن حس هدفمندی به موفقیت میرسیم.
در این ویدئو اقتصاددانِ رفتاری، دن آرییلی (Dan Ariely)، ۲ آزمایش روشنگرانه را ارائه میدهد تا گرایشهای جزئی وغیرمنتظرهی ما را نسبت به معنادار بودن شغلمان آشکار کند.
کارشناسان چه میگویند؟
متأسفانه، بسیاری از ما بلد نیستیم درمورد انتخاب شغلی، که به رضایت ما نیز منجر شود، تصمیم گیری کنیم. مدیر اجرایی شرکت ریورک (ReWork)، ناتانیل کلوک (Nathaniel Koloc) که به شرکتها خدمات مربوط به استخدام و کاریابی را ارائه میکند، در این باره میگوید که دلیل این موضوع شاید این باشد که کسی نحوهی تصمیم گیری درمورد این موضوع را به ما آموزش ندادهاست. والدین، معلمان یا منتورهای کمتری را میتوانیم پیدا کنیم که ما را در فکر کردن در این باره راهنمایی کنند یا ایدهای را دربارهی آن به ما ارائه دهند.
کارن دیلون (Karen Dillon)، یکی از نویسندگان کتاب «زندگی خود را چگونه ارزیابی می کنید؟» (?How will you measure your life)، میگوید:
ما از مفهوم و معنای شغل کمتر آگاهیم؛ در نتیجه، مشاغل را بر اساس دلایل اشتباه انتخاب میکنیم. ما به دنبال کارهایی هستیم که صرفا در مراسم و مهمانیها با افتخار از آنها صحبت کنیم یا رزومهی خوبی را برای ما به همراه داشتهباشند، اما موارد خیلی کمی از آنها به رضایت منجر میشوند.
معنادار بودن شغل به شما نیز معنا میبخشد. آیا همکاران به من احترام میگذارند؟ آیا در این کار با چالشی روبهرو میشوم؟ آیا رشد میکنم؟ آیا این مأموریت را باور دارم؟
دیلون در ادامه میافزاید که این نمونهسؤالات بین نشاط واقعی از کار و رضایت شغلی نسبی از آن، تمایز ایجاد میکنند؛ اما معنادار بودن برای هرکسی میتواند مفهوم متفاوتی داشتهباشد. صرفا به دنبال جنبههای بدیهی شغل (حقوق، عنوان و پُست، شأن و پرستیژ سازمان و شرکت) نباشید.
در اینجا به اصولی اشاره میکنیم که بر اساس آنها میتوانید مسیر حرفهای خود را ادامه دهید یا به دنبال شغل خاص و ویژهای باشید که نهتنها از آن رضایت دارید، بلکه عاشق آن نیز هستید.
۴ طبقهبندی کلوک دربارهی معنادار بودن شغل
۱. میراث
این جنبه مربوط به خروجیهای محسوس شغل شماست؛ اینکه چه هدفی را دنبال میکنید. ممکن است شما در روز زمان زیادی را برای پاسخگویی به ایمیل یا حضور در جلسات صرف کنید. برخی از مشاغل حداقل چند بخش از این موارد را در بر میگیرند؛
اما خروجی دلخواه شما از کار کردن چیست؟ ممکن است بخواهید که مانند دیگران مهارت ریاضی شما بهبود یابد یا در طول کار نیز مهارتهایی را کسب کنید.
موردی که به طور معمول پرسیده میشود، این است که «چقدر میخواهید به آن نزدیک باشید؟». بسیاری از افراد دوست دارند به بیماران کمک کنند، در حالی که دیگران این کار را به قوانین و نهادهای مربوط به آن واگذار میکنند.
۲. تسلط
نقاط قوتی وجود دارند که میخواهید آنها را اثبات کنید؛ برای مثال، اگر از ارتباط داشتن با دیگران لذت میبرید، این توانایی به شما کمک میکند که روانشناس یا بازاریاب خوبی باشید. شبیه به این موضوع، اگر نویسندهی بامهارتی هستید، میتوانید داستان تخیلی یا عنوانهای تبلیغاتی بنویسید. نکتهی کلیدی این است که شما بر اساس این نقاط قوت، رضایت شغلی را کسب میکنید. کلوک میگوید «تسلط داشتن در چیزی به مفهوم لذت بردن از آن نیست. شما برای انجام کاری باید عاشق آن باشید.»
۳. آزادی
این جنبه مربوط به حقوق و دستمزد، مزایا و انعطافی است که برای زندگی دلخواه خود نیاز دارید. برای بسیاری از افراد، این موضوع به معنی مزایایی برای رفتن به تعطیلات ویژه و برای برخی دیگر به معنای آزادی انتخاب زمان و محل کار است. سبک کاری که به آن تمایل دارید و شغلی که به شما در این موضوع کمک میکند را بشناسید.
۴. همسویی
آخرین طبقهبندی مربوط به همسویی است که فرهنگ سازمانی و ارزشهای شرکت شما را پوشش میدهد، اما مانند مأموریت نیست، بلکه به معنای احساس تعلق شماست و این موارد را در بر میگیرد: باورها و اولویتهای شرکت و افراد کداماند؟ افراد چگونه با هم رفتار میکنند؟ آیا با هم صمیمی هستند؟ ناهار را کنار یکدیگر صرف میکنند؟
دیلون اشاره میکند که مهم است که شما از سپری کردن زمان با همکاران و مدیرتان لذت ببرید. ممکن است این طبقهبندی برای افراد مختلف، متفاوت باشد. او پیشنهاد میکند که بهتر است ارزش های فردی خود را لیست و سپس آنها را اولویتبندی کنید. شما بر اساس این لیست میتوانید تصمیم بگیرید و فرصتهای ویژهی شغلی را، مانند پُست جدید در نقش فعلی یا شغل جدیدی در سازمان دیگر، ارزیابی کنید.
الزامات یک مسیر شغلی چیست؟
برخی افراد کارراهه شغلی سنجیده و برنامهریزیشدهای را برای اینده طراحی میکنند. برخی دیگر هر دفعه یک مسیر را پی میگیرند و آن را مطابق با تغییر اهداف و ترجیحات خود طراحی و تنظیم میکنند. هر کدام از این رویکردها (یا ترکیبی از هر دو) میتواند موفقیتآمیز باشد. در ادامه چند راه وجود دارد که میتواند به شما در انتخاب و طراحی یک مسیر شغلی موفق کمک کند:
در وضعیت یادگیری باشید: بازار کار امروز بهسرعت در حال حرکت است. شما برای ادامه دادن در این بازار باید آمادگی افزودن به مجموعهی مهارتهای خود را داشتهباشید. برای اینکه بدانید کدام مهارتها در حرفهی شما بیشتر مورد تقاضا هستند به پروفایل لینکدین همتایان خود نگاهی بیندازید؛ خواهیدآموخت که برای پیشرفت به چه مهارتهایی نیاز دارید؛
شبکهسازی کنید: برقراری ارتباط با همتایان خود میتواند به شما کمک کند تا مسیرهایی جدید را برای پیشهی خود شناسایی کنید، حتی اگر در حالحاضر علاقهای به تغییر شغل ندارید؛
انعطافپذیر باشید: به برنامهی شغلی خود شدیداً پابند نباشید. پذیرای فرصتها باشید و اهداف نهایی خود را به ذهن بسپارید. برای شما چه چیزی مهم است؟ درباره چه چیزی در شغل و پیشهی خود لذت میبرید و یا ترجیح میدهید که در کار بعدی خود چه چیزی را به حداقل برسانید؟
از یک جابهجایی همسطح نترسید: شما گاهیاوقات برای جلو افتادن نیاز دارید یکسویه (یا حتی به عقب) حرکت کنید. اگر یک شغل به شما فرصتی برای توسعهی مهارتها یا ارتباطاتی میدهد که بعداً ارزشمند خواهد بود، از جابهجایی همسطح استقبال کنید.
انواع مسیر شغلی کدامند؟
مسیر شغلی معمولاً به مسیر شما در یک حرفه یا در یک سازمان اشاره دارد. مثلاً، اگر این هدف را دارید که مدیر مدرسه شوید، کارتان را معمولاً بهعنوان معلم شروع میکنید و سپس در حین تدریس، برای اعتبار بخشیدن به مقام حرفهای و صلاحیتهای مدیریتی خود وقت میگذارید. اگر در حوزهای بزرگ فعالیت دارید میتوانید مسیری را در همان حوزهی خود ترسیم کنید. ممکن است مدیر گروه دانشگاه شوید و سپس، به سمَت معاون رئیس درآیید.
اگر در حوزهای کوچکتر فعالیت دارید احتمالاً برای پیشبرد اهداف خود باید به سازمانی دیگر بروید. شما در این صورت در حرفهی خود پیشرفت میکنید، اما به سازمانی دیگر منتقل شدهاید.
برخی از سازمانها به شما کمک میکنند تا کارراهه شغلی را بهعنوان بخشی از فرایند توسعه کارمندان (Employee Development Process) ایجاد کنید. در این مورد، شما و سرپرستتان یا یک نمایندهی منابع انسانی (HR Representetive) دربارهی پیشرفت شغلی خود در سازمانتان گفتوگو میکنید.
این گفتوگو شاید بهعنوان قسمتی از فرایند ارزیابی عملکرد (Performance Appraisal Process) بهحساب آید. ممکن است طرح آموزشها، پروژههای کارورزی یا مأموریتهایی کاری ریخته شود تا شما را برای سِمتهای بعدی در مسیر شغلیتان واجد شرایط کند.
مسیر شغلی شما در نهایت به ارزشهای شغلی و اهداف شخصیتان بستگی دارد. شاید شما برای کسب درآمد بیشتر، داشتن مزیتهایی بهتر و یا افزایش رضایت شغلی دست به تغییر پیشهای بزنید که در آن مشغول به کارید. یا برای مراقبت از خانواده و ادامه تحصیل خود ممکن است بهکلی از مسیر شغلی خارج شوید. در بخش بعد نمونههایی را بررسی میکنیم که به شما در انتخاب مسیر شغلی کمک میکند.
نمونههایی از مسیر شغلی
مرور نمونههایی از چند مسیر شغلی برای زمینههای مختلف در شناخت گزینههای مدنظرتان و طراحی مسیر شغلی کمککننده است. بهخاطر داشتهباشید که بعضی از مسیرهای شغلی مستقیم هستند و مشاغلی خاص را در بر میگیرند که شما را از نردبان شغلی بالا میبرند. این مسیرها معمولاً بهترتیب دنبال میشوند.
در اینجا چند نمونه مسیر شغلی آورده شدهاست:
- تبلیغات: هماهنگکنندهی حساب تبلیغاتی ← دستیار مدیر حسابداری مؤسسهی تبلیغاتی ← مدیر حسابداری مؤسسهی تبلیغاتی ← مدیر ارشد حسابداری مؤسسهی تبلیغاتی؛
- ارتباطات: دستیار روابطعمومی ← نمایندهی روابطعمومی ← معاون روابطعمومی ← سرپرست ارتباطات؛
- خدمات مشتری: نمایندهی خدمات مشتری ← فروشندهی داخلی ← فروشندهی خارجی ← فروشندهی حساب اصلی ← مدیر فروش منطقهای؛
- تحریریه: دستیار تحریریه ← دستیار سردبیر ← معاون سردبیر ← سردبیر ← سردبیر ارشد ← سرپرست تحریریه؛
- آموزش: معلم ← مدیر هماهنگی برنامهی درسی ← معاون مدیر ← مدیر؛
- مهندسی: مهندس تازهکار ← مهندس ارشد ← مدیر پروژه ← مشاور مهندسی؛
- خردهفروشی: فروشندهی واحد خردهفروشی ← دستیار مدیر ← مدیر بخش ← مدیر فروشگاه ← مدیر منطقهای.
اصولی که بهتر است آنها را به یاد بسپارید
بایدها
- از آنچه به دید شما ویژگیهای یک شغل معنادار هستند، لیستی تهیه کنید؛
- از ۴ یا ۵ نفری که میتوانند در این باره به شما مشورت دهند، دعوت کنید؛
- عناصر دیگر شغل را، که میخواهید در پُست فعلی، بیرون از کار و هنگام گفتوگو با افراد آنها را داشتهباشید، تجربه کنید.
- برای توسعهی مسیر شغلی با همتایان خود ارتباط برقرار کنید و از فرصتها برای بهبود مجموعهی مهارتهای خود بهره بگیرید.
- شما میتوانید مسیری را بین یک یا چند پیشهی مختلف یا درون سازمان خودتان ترسیم کنید؛
نبایدها
- روی جایگاه شغلی بعدی خود تمرکز کنید؛ به جای این کار، درمورد خواستهها و اهداف بلندمدت شغلی خود فکر کنید. زیرا شاید مسیر شغلی شما بهصورت خطی نباشد.
- اجازه دهید که مسیر شغلی باعث نزول و پیشرفت نکردن شما شود؛ حتی کسانی که به مسیر شغلی خود خیلی عمیق مشغول هستند، میتوانند تغییراتی را ایجاد کنند؛
- توانایی خود را دستِکم بگیرید؛ به این معنا که فکر کنید که نمیتوانید از عهده تغییر جدید برآیید.
- مسئولیتهای شما کمةر خواهد شد؛ بسیاری از مسیرهای شغلی مستلزم افزایش سطوح مسئولیتاند و استرس بیشتری را به دنبال دارند؛
خلاصه
اولین قدم برای پا گذاشتن در بازار کار و شروع حرفهی مورد علاقهی خود، برنامهریزی و طراحی مسیر شغلی اینده است. هر فردی پیش از اینکه کسبوکاری را شروع کند باید باید ابتدا به طراحی و انتخاب مسیر شغلی آینده خود بپردازد. در این مطلب شرح دادیم مسیر شغلی چیست، انواع آن را همراه با نمونه بررسی کردیم و در آخر به نکات کلیدی آن پرداختیم. امیدواریم مطالعهی این مطلب برای شما مفید بوده باشد. نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
همهی افراد آرزو دارند که در شغل خود هدف یا معنایی را دنبال کنند، اما چگونه میتوان این کار را عملی کرد؟ اگر بخواهید امروز یا در یک ماه آینده صرفا ساعاتی طولانی پشت میز فعالیت نکنید و کار مفید و معناداری را انجام دهید، چه اقداماتی میکنید؟ در ادامه میخوانیم که چه چیزی به شغل ما معنا میبخشد، چرا باید به طور راهبردی به توسعهی مسیر شغلی خود بیاندیشیم و همچنین نظر کارشناسان را در این باره مطالعه میکنیم.
دیدگاه