۷ نشانه مدیران فریبکار و راهحلهای برخورد با آنها
مدیران باید از هنر انگیزه دادن به تیم، همراه ساختن و تأثیر گذاشتن بر آنها برای رسیدن به اهداف سازمان برخوردار باشند. مدیران به خود و دیگران کمک میکنند تا کارها در مسیر درستی پیش برود. گاهی نیز ممکن است مدیران در برخی موارد، خلاف این موضوع عمل کنند و در برخورد با دیگران، از رفتارهای فریبکارانه برای حل مسائل و پیشبردن کارها استفاده کنند. در این مطلب، به ۷ نشانه مدیران فریبکار و راه حل برای برخورد با آنها میپردازیم.
۷ نشانه مدیران فریبکار و نحوه برخورد با آنها
مدیران ضعیف گاهی برای پیشبرد اهدافشان و انجام کارها در محیط کار، به فریب عاطفی کارکنان متوسل میشوند. بهطور معمول، این گروه از مدیران بهروش استادانهای از سخنرانیهای طولانی، تند و احساسی برای خلاصشدن از شر کمبودهای خود و محیط کارشان استفاده میکنند.
در حالت کلی، ممکن است برخی از این رفتارهای فریبکارانه، غیرملموس و شاید تحملپذیر باشند؛ اما کارشناسان هشدار دادهاند که در صورت درماننکردن چنین رفتارهایی، این موضوع بهراحتی میتواند به اختلالات روانی مزمن یا رفتارهای اجتماعی ناهنجار در مدیران تبدیل شوند.
مجله فوربس (Forbes) در این باره نوشته است که رفتارهای ناشی از روانپریشی در سطح مدیران اجرایی یا مدیران ارشد سازمان جایگاهی ندارد و نمیتوان چنین خصوصیاتی را در این سطوح از مدیریت پذیرفت؛ بنابراین، شناسایی علائم مدیران فریبکار در اسرع وقت و مقابله با آنها بسیار مهم است.
از جمله برخی از تاکتیکهای رایج این مدیران، تقصیر را گردن دیگران انداختن، بخشی از حقیقت را گفتن یا بیان برخی دروغهای کوچک، هشدارهای غیرموجه به کارکنان دادن و بروز رفتارهای نامناسب مبالغهآمیز است. با این شرایط، چگونه میتوان از فریبکاری مدیر خود اطمینان پیدا کرد؟ در ادامه برخی از رایجترین نشانههای این مدیران را بیان میکنیم.
۱. ترساندن پنهانی
اگر مدیرتان بهطور مداوم به کارکنان یادآوری میکند که چقدر به آنها کمک کرده یا ایجاد کسبوکار کنونی و مدیریت آن چقدر سخت بوده است و در این میان از تهدیدهای پنهانی دیگری نیز مضایقه نمیکند، وقت آن است که در مقابل رفتارهای او محکم بایستید و اعتماد به نفس خود را نشان دهید. در واقع، فریبکاران بهندرت قربانیان خود را از میان افرادی با اعتمادبهنفس قوی انتخاب میکنند!
راهحل: کارتان را درست و بهموقع انجام دهید؛ با اعتمادبهنفس با مدیرتان رفتار کنید و در برخورد با یکدیگر روی حرفهایبودن پافشاری کنید. از همان ابتدا یاد بگیرید که با همکاران و اطرافیانتان رقابتهای عادلانهای داشته باشید و در تعاملات و رقابتهای خود با سایرین، دلیل حضورتان در کسبوکار مربوطه را در اولویت قرار دهید.
در چنین شرایطی مدیرتان بهسختی میتواند عادتهای نامناسب و غیرمجاز خود را در روابط آیندهاش با شما وارد کند؛ بنابراین، بهتر است که الگوهای محکمی در نحوه برخورد با یکدیگر ایجاد کنید.
۲. بیتوجهی انتخابی
آگاهی از نحوه برخورد با مدیران بیتفاوت، کار دلهرهآوری است؛ حتی از این هم بدتر، هنگامی است که مدیران، بهصورت انتخابی، فقط به چیزهایی توجه میکنند که خودشان مناسب میدانند. در چنین شرایطی، هیچ راهی برای پیشبینی حالات یا واکنشهای آنان نسبت به موقعیتهای مختلف وجود ندارد.
اگر مدیرتان نیز گاهی رفتارهایی بیمعنی دارد یا نسبت به مسائلی که ممکن است عملکردتان را به خطر بیندازد توجهی ندارد، این میتواند نشانهای بر فریبکاربودن وی باشد.
راهحل: بحث و گفتوگو درمورد این موضوع با مدیر ارشد، مدیر پروژه، مدیر بخش یا سایر مسئولان مربوط میتواند کمککننده باشد؛ همچنین در این شرایط مطمئن میشوید که در صورت بروز مشکلی در آینده، مافوقتان از قبل در جریان این نوع رفتارها بوده است.
۳. ایفای نقش ارباب
یکی از اولین کارهایی که هریک از کارمندان باید انجام دهند این است که از شرح وظایف خود، بایدها و نبایدهای مسئولیتهایشان آگاه شوند؛ با وجود این، برخی از کارفرمایان بهمنظور رسیدن به هدف نهایی کسبوکار، همواره یک سری وظایف دیگر را بهعنوان راهی برای کارکنانشان در نظر میگیرند.
بهطور معمول، این رفتارها با ایجاد احساس گناه هنگام «نه» گفتن در افراد همراه است و یکی از بارزترین نشانههای فریبکاری در مدیران به شمار میرود.
راهحل: بهترین راهحل برای مقابله با چنین شرایطی، ردکردن این کارها بهروشی مؤدبانه است؛ اما در مقابل، باید مطمئن شوید که عملکردتان در مسئولیتهای رسمی بهاندازه کافی عالی باشد.
۴. فرار از واقعیتها
هنگامی که مدیرتان به مشکلات یا درگیریهای محیط کار رسیدگی نمیکند و برای جلوگیری از مواجهه با مسائل موجود دست به هر کاری میزند، این مسئله میتواند نشاندهنده فریبکاری وی باشد.
بهطور معمول، این مدیران از روبهروشدن با مسائل طفره میروند، هنگام مطرحکردن مشکلات، موضوع بحث را تغییر میدهند و برای منحرفکردن توجه افراد از چالشهای موردنظر، بسیار تلاش میکنند.
بهعنوان مثال، مدیرتان ممکن است هر زمانی که برای صحبتکردن با او اقدام میکنید، عجله داشته باشد؛ همچنین سعی میکند که مسائل موجود را بیاهمیت جلوه دهد تا اینطور به نظر برسد که موضوع مهمی نبوده است. چنین ترفندهایی باعث میشود که برای جلبتوجه ایشان بیشتر تلاش کنید. در حالی که مدیران خوب برای بحث و حل مشکلات همواره در دسترس هستند.
راهحل: اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، از مدیرتان بخواهید که زمان مشخصی را در یکی از روزهای هفته برای ملاقات با شما مشخص کند؛ سپس در آن ساعت برای رسیدگی به مسائل مربوط به کارتان به ایشان مراجعه کنید؛ همچنین میتوانید این گفتوگو را بهعنوان مدرکی کتبی برای آینده نگاه دارید و به این ترتیب، از هرگونه بهانهجوییهای احتمالی مدیرتان جلوگیری کنید.
هر مسئلهای را که برای بحث مدنظر دارید، تایپ کنید و برای مدیرتان بفرستید؛ همچنین اگر مدیرتان مسئولیت جلوگیری از بحرانی را در شرکتتان بر عهده دارد، پس از اینکه اطلاعرسانی کردید، آن را با متن مرتبطی، از طریق فکس یا ایمیل به ایشان، پیگیری کنید؛ به این ترتیب، در صورت تشدید بحران، فرصتی برای تبرئه خودتان خواهید داشت.
۵. درگیریهای ناعادلانه
قانون اصلی در محیط کار این است که هرگونه بحث و دعوایی بهصورت عادلانه پیش برده شود؛ زیرا تحت هر شرایطی درگیریهایی بین کارکنان و حتی مسئولان نیز پیش خواهد آمد؛ با وجود این، اگر مدیر شرکت این قوانین را رعایت نکند، بهاحتمال زیاد رفتارهای فریبکارانهای از او خواهید دید.
همچنین اگر میبینید که مدیرتان اغلب اوقات تقصیر را به گردن دیگران میاندازد یا کارکنان را بهدلیل اشتباهاتشان مجازات میکند، وقت آن است که در مقابل رفتارهای وی بایستید و مشکلاتتان را در چنین محیط کاری بیان کنید؛ علاوه بر این، اگر مدیرتان رفتارهای دیگری دارد، مانند طعنهزدن بهروشهای غیرملموس، بهراحتی شما را کنار میگذارد، مهارتهایتان را برای انجام کارها ناکافی جلوه میدهد یا سایر رفتارهای نادرست دیگر، وقت آن است که با رفتارهای فریبکارانه وی مقابله کنید.
راهحل: درمورد چگونگی برخورد مدیر با خودتان و همچنین مرزهای رفتاری مقبول موردنظرتان با او صحبت کنید و محدودیتهایی را در این مورد تعیین کنید؛ بهعنوان مثال، میتوانید از ایشان درخواست کنید که در صورت رضایتنداشتن از نحوه عملکردتان یا سایر نواقص احتمالی، این موضوع را طی مکالمهای رسمی و حرفهای، بهشخصه با خودتان و در دفتر رسمی خود در میان بگذارد.
در حالت کلی، بهترین راه برای مقابله با چنین روشهای فریبکارانهای این است که اجازه ندهید رفتارهای مدیرتان روی عملکردتان تأثیر منفی داشته باشد؛ تمرکز خود را روی مسئله موجود حفظ کنید و از احساساتیشدن خودداری کنید.
به یاد داشته باشید که افراد زورگو هنگام بههمریختن احساسات طرف مقابل و جلوگیری از پیشروی او، قدرت بیشتری به دست میآورند؛ در حالی که اعتمادبهنفس بالا میتواند رفتارهای چنین افرادی را مهار کند؛ زیرا در این شرایط آنان دیگر قادر نیستند که بر فرد موردنظرشان تأثیر بگذارند و نمیتوانند به نتایج موردانتظارشان برسند.
۶. طرفداری بیشازحد
از جمله دیگر نشانههای رفتار فریبکارانه مدیران این است که تمام تلاش خود را برای جذب کارکنان بهسمت خودشان به کار میگیرند. در چنین شرایطی اولین قدم مدیران این است که کارکنان را به اعتماد بیشازحد و عقبنشینی از مواضع دفاعی خود تشویق میکنند.
در واقع، این روش یکی از راههای کسب اطلاعات بیشتر درمورد گذشته کارمندان است تا در صورت همکارینکردن هریک از آنان در آینده، از دانستههای خود برای تهدیدکردن آنها استفاده کنند؛ بنابراین، اگر کارمند جدید هستید و مدیرتان بهصورت آشکار حمایتتان میکند و علاقه خود را به شما نشان میدهد، حرکت هوشمندانه این است که دلیل رفتارهای او را جویا شوید.
راهحل: برای هرگونه رفتار حرفه ای خود در محیط کار، مرزهایی را مشخص کنید و همواره به آنها پایبند بمانید؛ در غیر این صورت، ممکن است در موقعیت ناخوشایندی گیر بیفتید که تلاش کنید از خودتان در مقابل رفتارهای فریبکارانه و نادرست مدیری محافظت کنید که چیزهای بسیاری درموردتان میداند!
۷. وادارکردن افراد به فکرکردن بیشازحد
اگر میبینید که نمیتوانید رفتار و صحبتهای مدیرتان را درک کنید یا برای درک آنها بیش از حد فکر میکنید، در حالی که خودتان فرد تحصیلکرده، حرفهای و فهمیدهای هستید، این امکان وجود دارد که او حدومرزهای رفتار حرفهای را بین خود و کارمندانش رد کرده باشد.
در حالت کلی، مدیران معمولا از تحریک افکار افراد لذت میبرند و برخی از آنها نیز زورگویی به کارکنانشان را دوست دارند!
گروه اول تحت هیچ شرایطی کارکنان را به پیشروی ورای آن چیزی که بهعنوان کارمندی حرفهای نیاز دارند، وادار نمیکنند؛ حتی در صورت تمایل کارکنان نیز آموزشهای لازم را به آنان میدهند؛ در حالی که گروه دوم مدیران معمولا از دانش و آگاهی خود برای ترساندن کارکنان یا تحقیر و خجالتزدهکردن اطرافیانشان استفاده میکنند.
بهطور کلی، هدف از سناریوهای چنین مدیرانی این است که کارکنانشان را وادار کنند تا بهجای محافظت از خودشان در برابر پرخاشگری او، زمان زیادی را برای درک رفتارهایشان صرف کنند.
راهحل: هوشیار باشید و اجازه ندهید که مدیرتان شما را فریب دهد؛ در مکالمات خود صریح و مشخص سخن بگویید و در مقابل، پاسخهای مستقیمی را از مدیرتان بخواهید؛ همچنین هنگامی که او به درخواستهای شما تعهدی نشان نمیدهد و درمورد موضوعات غیرمرتبط شروع به صحبت میکند، دوباره با احترام پاسخ صریحی از ایشان بخواهید.
در ادامه باید توجه داشته باشید که به مدیرتان فرصت ندهید که از موقعیت پیشآمده کنارهگیری کند و روی مواضع خود اصرار کنید تا زمانی که او را به متوقفکردن رفتارهای نادرستش ملزم کنید.
جمعبندی
اگر بتوانید از قرارگرفتن در موقعیتهای فریبکاری اجتناب کنید، برایتان راحتتر است؛ اما هنگامی که این رفتارها به همکاران یا مدیرانتان در محل کار مرتبط باشد، انتخاب دیگری غیر از مقابله با آنها نخواهید داشت. بهترین شرایط برای شما این است که در اسرع وقت، آسیبهای مربوط به رفتارهای مدیرتان را تشخیص دهید؛ همچنین مرزهایی را میان خود و مدیرتان ترسیم کنید و نسبت به آنها پایبند بمانید.
از حقوق پایهای خود بهعنوان یک انسان و کارمند آگاه باشید؛ فاصله خود را با مدیر و همکاران حفظ کنید؛ حدومرز مشخصی را برای هریک از اطرافیان در نظر بگیرید و هرگز خود را بهدلیل اقدامات مدیر سرزنش نکنید؛ همچنین اگر شرایط برایتان خیلی ناخوشایند است، مشکلات موجود را به سایر مسئولان کسبوکار در محیط کارتان اطلاع دهید.
به یاد داشته باشید که در ارتباط با برخوردهای مدیرتان، بههیچ وجه مشکل از شما نیست و تسلیمشدن و نشاندادن نقطهضعف در برابر چنین مسائلی فقط رفتارهای او را تشدید میکند.
آیا تاکنون با چنین مدیرانی کار کردهاید؟ چگونه میتوانید چنین محیط کاری را مدیریت کنید؟ نظرات، تجربیات و پیشنهادهای خود را با ما و سایر کاربران در میان بگذارید.
منبع: careeraddict.com
دیدگاه