با رئیسی که تعهدات خانوادگی شما برایش اهمیت ندارد، چه کنیم؟
هنگام تلاش برای برقراری تعادل در تعهدات شغلی و خانوادگی، داشتن مدیری باهوش و حامی به شما کمک میکند؛ کسی که وقتی مجبور میشوید برای حضور در مدرسه فرزندتان یا بردن مادر یا پدرتان به پزشک، زودتر از شرکت خارج شوید، برایتان «قیافه نمیگیرد» و ناراحتتان نمیکند.
اما اگر مدیرتان نسبت به مسئولیتهای خانوادگی شما دلسوز نباشد، چه میکنید؟ یا حتی بدتر، اگر مدیرتان نسبت به تعهدات خانوادگی شما موضع بگیرد و رفتار مناسبی نداشته باشد، چه میکنید؟ این امر بهویژه هنگام شیوع همهگیر بیماری کرونا، هنگامی که کار و زندگی بسیاری از مردم با هم ادغام شده، چالشبرانگیز است. چگونه باید با مدیری که از پذیرفتن سایر خواستههای شما امتناع میورزد، رفتار کنید؟ چگونه میتوانید جایی برای انعطافپذیری پیدا کنید؟ درمورد تعهدات خانوادگی خود چه باید بگویید؟ برای پشتیبانی اخلاقی و تخصصی، باید به چه کسی مراجعه کنید؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤالات با ما همراه باشید.
آنچه کارشناسان میگویند
والدین شاغل و سایر کارمندان با مسئولیتهای مراقبتی گسترده، داستانهایی از مدیرانی دارند که ساعت ۴ بعدازظهر به آنها مأموریت میدهند و ضربالاجل آن را صبح روز بعد تعیین میکنند یا درمورد والدین شاغل دیگر، اظهارنظرهای تحقیرآمیزی میکنند و میگویند که آنها به شرکت وفادار نیستند.
آونی پتل تامسون (Avni Patel Thompson)، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Modern Village، شرکتی که به والدین راهحلهای فناورانهای را ارائه میدهد، میگوید: «برخی از مدیران نسبت به چالشهایی که کارمندانشان در خانه با آن روبهرو هستند، چندان دلسوز نیستند و برخی دیگر نیز بهعمد چشمهایشان را بستهاند. ممکن است سایر مدیران قصد مثبتی داشته باشند، اما با کارمندانشان همدلی ندارند و درمورد چگونگی حمایت از آنان، ایدهای ندارند.»
الا اف. واشنگتن (Ella F. Washington)، استاد دانشگاه جورج تاون (Georgetown University’s McDonough School of Business) و مشاور و مربی شغلی در Ellavate Solutions میگوید: «وقتی برای مدیری کار میکنید که تعهدات خانوادگی شما را تشخیص نمیدهد، باید استراتژی شما چندوجهی باشد.»
باید بفهمید که چگونه میتوانید با رئیستان در وضعیت سازندهای حرکت کنید، در حالی که با همکاران و خانواده خود برای ایجاد برنامه و تعیین مرزهای کاری همکاری میکنید. هدف او این است که بکوشید تا مدیرتان را به مصالحه وادار کنید. در ادامه چند راهحل را شرح دادهایم.
حقوق خود را بدانید
تامپسون میگوید، اول از همه «حقوق خود را بشناسید» و درک کنید که از نظر مرخصی باحقوق و گزینههای مسائل خانوادگی، از چه حقوق و مزایایی برخوردار هستید. درباره سیاستهای شرکتتان و اینکه آیا ترتیبی برای ارائه کارهای جایگزین دیگر پیشنهاد میشود، تحقیق کنید.
مدتها قبل از بروز همهگیری، تعداد فزایندهای از سازمانها، برنامههای کاری انعطافپذیری را برای کارمندان وضع کردند و بسیاری از ایالتها برای کارگران دولت خود، سیاستهای کاری انعطافپذیری را در نظر گرفتند.
واشنگتن توصیه میکند که با منابع انسانی شرکت خود صحبت کنید تا بدانید چه گزینهها و چه تغییراتی برای شما ممکن است. او میگوید: «دانش قدرت است.»
درمورد وضعیت شخصی خود پیشقدم باشید
تامپسون میگوید: «سپس با رئیستان مکالمهای خصوصی داشته باشید و درمورد محدودیتهایتان، صادق و شفاف باشید.» تعهد خود را نسبت به شرکت و تیمتان روشن کنید، اما مسئولیتهای اضافی خارج از کار را نیز توضیح دهید. با وجود همه اینها، اگر مدیرتان با شما همدردی نکرد، از روی دشمنی نیست، بلکه از بیفکری او است.
بهعنوان مثال، اگر رئیستان فرزندی نداشته باشد، ممکن است از کارهای سطحی یا واضح مربوط به یادگیری از راه دور، طی شیوع کرونا آگاهی داشته باشد، اما از این واقعیت غافل است که والدین پشتیبان فنی فرزندان، آموزگار ریاضی، زبان و غیره آنان نیز هستند.
این ممکن است مکالمه آسانی نباشد، اما اجازه ندهید که اندوهتان، شما را از موضوع اصلی منحرف کند. تامپسون هشدار میدهد: «سکوت چیزی است که مدیران را عصبی میکند.» واشنگتن نیز میگوید: «به یاد داشته باشید که جلسه را برای جلب ترحم مدیرتان تشکیل ندادهاید. خواسته شما بهانهگیری نیست، بلکه فقط واقعیتها را بیان میکنید. اعتمادبهنفس و تعهد باید در لحنتان مشهود باشد.»
همدلی را به نمایش بگذارید
همدلی خود را نشان دهید. رئیسبودن آسان نیست؛ بهخصوص در حال حاضر. بسیاری از مدیران تحتفشار هستند. واشنگتن میگوید: «آنها استرس و اضطراب دارند و برای کار بیشتر با امکانات کمتر تلاش میکنند. شرایط را از دیدگاه آنان در نظر بگیرید.»
تامپسون میگوید: «همدلی شما باید واقعی و استراتژیک باشد. از مدیرتان درمورد دغدغههای کاریاش سؤال کنید. دریابید که نگرانی او از کجا است. صادق باشید و نشان دهید که بهعنوان یک انسان، به آنها اهمیت میدهید. باسیاست عمل کنید. درمورد اهداف و معیارهای مورد نیازشان نیز سؤال کنید؛ با این کار اطلاعات مهمی را درباره نگرانیهای آنها دریافت خواهید کرد و این کار به شما کمک خواهد کرد تا تمرکز خود را روی کارهایی معطوف کنید که اولویت دارند.»
چند برنامه داشته باشید
تامپسون میگوید: «پس از اینکه مدیرتان را درک کردید، بر نتایج تمرکز کنید. وقتی که مسئولیت مراقبت از اعضای خانواده را بر عهده دارید، این امکان وجود دارد که برنامه شما غیرقابلپیشبینی باشد؛ بنابراین، تهیه چندین برنامه احتمالی مهم است. با ثابتکردن اینکه برای تمام کارهایتان برنامه دارید و آماده هستید، به نگرانیها و بیاطمینانیهای رئیستان پایان دهید.
واشنگتن اضافه میکند: «از یادآوری سوابق درخشان کاری خود خجالت نکشید. عملکرد گذشته شما قدرتمندترین شاخص عملکرد آیندهتان محسوب میشود. امیدوارم مدیر شما متوجه شود که مهمترین چیز، چگونگی انجام کار نیست، بلکه انجامدادن درست آن است.»
بیشتر ارتباط برقرار کنید
واشنگتن میگوید: «همیشه رئیستان را در جریان نگه دارید. اگر در دفتر کار نیستید، میتوانید مدیرتان را هر چند روز یک بار، از وضعیت کار با ایمیل یا ابزارهای دیگر مطلع کنید. هدف شما این است که خیال مدیرتان راحت باشد از اینکه کار در حال انجامشدن است.
این ارتباطات، به ملاقات رودررو نیازی ندارد؛ حتی بهجای تماس تصویری برای بهروزرسانی وضعیت، میتوانید ایمیلی برای تیمتان بنویسید که در آن اهداف شما را در هفته نشان میدهد و همچنین آنچه که روی آن کار میکنید، نمایان خواهد بود. میتوانید بهجای جلسه تیمی در نرمافزار زوم (Zoom)، همکارانتان را به همکاری در پلتفرمی، مانند اسلک (Slack)، تشویق کنید؛ این کار به شما این امکان را میدهد که حتی وقتی بچههایتان کنار شما نشستهاند، پیامها را خاموش کنید.»
مرزها را مشخص کنید
اگر رئیستان فرد مستبدی است، تعیین مرزها دشوار است؛ اما انجام آن بسیار مهم است. واشنگتن میگوید: «همه ما در روز به ساعاتی نیاز داریم که مربوط به کار نباشند. اگر ساعت ۶ عصر شام میخورید و با فرزندانتان وقت میگذرانید، این کار را انجام دهید. باید مرز بین کار و زندگی تان را مشخص کنید و به رئیستان بگویید که در زمانهای شخصی در دسترس نخواهید بود.»
اما اگر مدیرتان همچنان نسبت به وقت شخصی و خانوادگی شما بیاحترامی میکند، باید با او صحبت کنید. درمورد اینکه چگونه میخواهید روز کاری خود را ساختاریافته کنید و چگونه میتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید، با او صحبت کنید. توضیح دهید که برای مراقبت از تعهدات خانوادگیتان، به ساعات غیرکاری خود نیاز دارید. بدون وجود چنین ساعاتی برای استراحت یا پرداختن به مسائل خانوادگی، نمیتوانید خود را بهطور کامل وقف شغلتان کنید.
شبکه خود را گسترش دهید
تامپسون میگوید اگر رئیستان همچنان درمورد تعهدات خانوادگی به شما سخت میگیرد، تلاش کنید تا در سازمانتان شبکه سازی کنید و متحدانی را پیدا کنید؛ ممکن است این متحدان، افرادی در بخش خودتان، همکارانتان در بخشهای مختلف و مدیران خارج از بخشتان را شامل شوند. تامپسون میگوید: «با افرادی که شما را میبینند، برای تمام زندگیای که در اختیار دارید، رابطه برقرار کنید؛ به این ترتیب، اگر با رئیستان اختلافنظر پیدا کردید، گزینههای دیگری نیز دارید.»
واشنگتن نیز میگوید: «متحدان علاوه بر گسترش شبکه حرفهایتان، از شما پشتیبانی اخلاقی نیز میکنند. با همکارانتان صحبت کنید و دریابید که آنها چگونه مسئولیت زندگی شخصی خود را با وظایف کاریشان متعادل میکنند.»
مراقب خودتان باشید
کارکردن برای کسی که به زندگی شخصی شما احترام نمیگذارد، میتواند طاقتفرسا باشد؛ بنابراین، مطمئن شوید که برای خودتان وقت میگذارید. تامپسون میگوید ذهن خود را آزاد کنید و به خودتان استراحت دهید. وقت خود را برای مطالعه، آشپزی، رقص، دویدن، مراقبه یا هر فعالیت دیگری که از آن لذت میبرید یا به شما آرامش میدهد، اختصاص دهید. او میگوید: «برای شادبودن، برنامهریزی کنید.»
او پیشنهاد میکند که هر روز، بهخصوص در این دوره دشوار، برای ورزشکردن وقت بگذارید، حتی اگر به آن علاقهای ندارید. او میگوید: «قدرت ۲۰ تا ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی روزانه را دستکم نگیرید. در زمانی که رئیستان سختگیر است و هیچچیز تحتکنترل شما نیست، دریافت اندورفین باید اولویت شما باشد.»
بهدنبال زمان مناسب باشید
حتی با بهترین تلاش، ممکن است اوضاعتان بهتر نشود؛ در این حالت، پیشنهاد تامپسون این است که بهترین کارمند ممکن باشید.
او میگوید: «مطمئن شوید که انتظارات را برآورده میکنید. بهانه دست رئیستان ندهید. ممکن است او هرگز نسبت به شرایط شخصی شما دلسوز نباشد. اگر از شما پشتیبانی نمیشود و نیازهایتان برآورده نمیشود، شاید این محیط کاری برای پیشرفت شغلی شما بهترین محیط ممکن نباشد. احتمال دارد که زمان تغییر شغلتان فرارسیده باشد.»
اصولی که باید به خاطر بسپارید
کارهای زیر را انجام دهید
- برای رئیستان دلسوزی کنید. اهداف او را درک کنید و کارهایی را که از شما میخواهد، در اولویت قرار دهید.
- فعال باشید و برای نحوه کار روزمره و موارد پیشبینینشده، برنامههای متعددی را بهمنظور تغییر وضعیت در نظر بگیرید.
- با افرادی در سازمانتان رابطه برقرار کنید که شرایط شخصی شما را درک میکنند و در صورت داشتن ارتباط با رئیستان میتوانند گزینههایی را ارائه دهند.
کارهایی که نباید انجام دهید
- از صحبت با رئیستان درمورد تعهدات بیرونی خود بپرهیزید. درمورد تعهدات خانوادگی پیشقدم و صادق باشید.
- سختکوش باشید و در نحوه و زمان انجام کارتان خلاق باشید.
- هنگام کار برای رئیسی بیعاطفه، از سلامت روحی و جسمی خود غافل نشوید؛ برای سرگرمیها و فعالیتهای دیگر نیز وقت بگذارید.
مشاوره در عمل
مورد شماره ۱: با منابع انسانی درمورد آنچه حق دارید، صحبت کنید و اگر روابط بهتر نشد، شغلتان را تغییر دهید.
جنیفر والدن (Jennifer Walden)، مدیر عملیاتی در ویکی لاون (WikiLawn) که شرکت آنلاینی برای متخصصان باغ است، میگوید که اگرچه کارفرما و مدیر فعلی او نسبت به تعهدات خانوادگیاش انعطافپذیر و سازگار هستند، اما همیشه خوششانس نبوده است.
چند سال پیش، هنگامی که در صنعت بازی کار میکرد، رئیسش که ما او را جری صدا خواهیم کرد، نسبت به اینکه جنیفر مادر است و یکی از فرزندانش از نظر پزشکی مشکلاتی دارد، دلسوز نبود.
جنیفر اینگونه به یاد میآورد: «بهواقع سخت بود؛ احساس گناه میکردم؛ زیرا وقتی دخترم دچار مشکل میشد، پیوسته نگران او بودم و احساس میکردم که در کارم بسیار بیتأثیر هستم.»
از لحظه شروع کار، جنیفر درمورد مسئولیتهایش در خانه شفاف بود. وی میگوید: «به یاد دارم که اوایل از رئیسم میپرسیدم که آیا در روزهایی که دخترم حال خوبی ندارد، میتوانم دورکاری کنم.»
جری به او گفته بود «خیر». جنیفر میگوید: «او هر مکالمهای را که مربوط به کار از راه دور و برنامههای انعطافپذیر بود، قطع میکرد. او فرد سرسختی بود و انتظار داشت که حتی در تعطیلات آخر هفته نیز به تماسها و ایمیلهایش فوری پاسخ بدهم.»
در همین حال، جنیفر کوشا بود. پس از چند ماه، دوباره این مسئله را با جری مطرح کرد. درمورد تعهدش به این شرکت صحبت کرد و به وظیفهشناسی و سابقه خود درمورد رعایت ضربالاجلها اشاره کرد.
او میگوید: «من تلاش کردم که ترس او را کاهش دهم و درمورد اینکه چگونه میتوانم هر کاری را که از دست رفته است، جبران کنم یا برنامه خود را تغییر دهم و بهطور منظم از خانه چک کنم، ترس او را برطرف کردم.»
او باز هم قبول نکرد.
در نتیجه، جنیفر شروع کرد به برقرارکردن تماس با همکاران تیمش برای اینکه حمایت و تشویق آنها را نسبت به خود جلب کند. او فهمید که بسیاری از آنها سرخوردگیهای مشابهی دارند.
آنها با هم تصمیم گرفتند که با منابع انسانی شرکتشان صحبت کنند. او اینگونه ادامه میدهد: «منابع انسانی تا حدودی کمک کرد. من در روزهایی که دخترم مشکل داشت، برای حق کار از خانه جنگیدم و سازمان ما این اجازه را داد، با وجود اینکه جری موافق نبود.»
اما سرانجام، کارکردن برای مدیری که ارزش زندگی شخصی کارمندانش را درک نمیکند، به استرسی که دارد نمیارزد. جنیفر کارش را رها کرد. تجربه او در محل کار جدیدش، کاملا متفاوت است. او میگوید: «ما در اینجا زمان استراحت شخصی نامحدودی داریم؛ همچنین مدیر جدیدم بهطور مرتب از وضعیت دخترم سؤال میکند و اینکه آیا پس از بروز مشکلات وی، به زمان بیشتری برای انجام پروژهها نیاز دارم یا خیر.»
مورد دوم: تعهد خود را نسبت به شرکت نشان دهید و انتظارات را برآورده کنید
ویلی گریر (Willie Greer)، بنیانگذار The Product Analyst، شرکتی مستقر در ممفیس، برپایه TN که تولیدکننده فناوری و بررسی محصولات است، میگوید که او بهخوبی میداند که اگر بهخاطر رئیسش، تعهدات خانوادگی خود را کنار بگذارد، چه حسی دارد.
چند سال پیش، او بهعنوان مدیر منابع انسانی در صنعت بازاریابی دیجیتال کار میکرد. در آن زمان، ویلی فرزندان خردسالی در خانه داشت و همسرش نیز تماموقت کار میکرد.
وقتی برای اولین بار در این شرکت شروع به کار کرد، او و رئیسش که ما او را شیلا (sheila) صدا خواهیم کرد، رابطه کاری خوبی داشتند. ویلی بهترین کارمند بود و شیلا با دادن کارهای بیشتر و چالشبرانگیز، به او اعتماد کرد.
اما پس از تغییر وضعیت مراقبت از کودک ویلی، روابط آنها متشنج شد. ویلی پرسید که آیا میتواند هفتهای ۲ روز، زودتر از شرکت خارج شود تا بچههایش را از مدرسه بردارد و شیلا با او موافقت نکرد. او میگوید: «به او گفتم هنگام شب، کار را جبران میکنم؛ اما او گفت که در دفتر به من نیاز دارد.»
ویلی میدانست که باید اقدامی کند؛ ابتدا با شیلا همدردی کرد و از او درمورد اولویتها و نگرانیهایش سؤال کرد. شیلا به او گفت که تحتفشار شدیدی از طرف مدیریت است؛ بهخصوص که باید چند پروژه مهم را نیز تحویل دهد.
دوم، او تعهد خود را به شرکت و شغلش نشان داد. ویلی به شیلا گفت که توجه خود را معطوف آن پروژهها خواهد کرد. او میگوید: «میخواستم خیالش از بابت کار راحت باشد.
سرانجام، او درمورد مسئولیتهای خانوادگی خود صریح و صادق بود. وی میگوید: «به او گفتم که فرزندانم کمسنوسال هستند و من به کمی نرمش و انعطافپذیری نیاز دارم.»
شیلا مشتاقانه درخواست او را قبول نکرد، اما برای بررسی مجدد درخواستش موافقت کرد؛ ویلی نیز تمرکزش را روی پروژهها گذاشت و مطمئن شد که در ضربالاجلهای تعیینشده، پروژهها را تمام میکند. او برای تسکین نگرانیهای رئیسش، بهطور منظم وضعیت را بهروزرسانی میکرد و گزارش وضعیت را میفرستاد؛ به این ترتیب، توانست ۲ روز در هفته، ۱ ساعت زودتر کارش را ترک کند تا بچههایش را از مدرسه بردارد.
اوضاع بهتر شد، اما ویلی هنوز احساس ناخوشایندی داشت. او میگوید: «من میخواستم برای مدیری کار کنم که برای افرادش ارزش قائل است و میفهمد زندگی، مهمتر از کار است.»
او نسبتا سریع کار جدیدی پیدا کرد و چندی نگذشت که پس از آن، شرکت خود را تأسیس کرد. او در این باره میگوید: «من برای کار محیطی ایجاد کردهام که کارمندان در آن میتوانند به بهترین نسخههای خود تبدیل شوند.»
منبع: hbr.org
دیدگاه