۹ نکتهی کارآمد برای مخالفت با شخصی که از شما قدرتمندتر است
رئیستان طرح جدیدی را پیشنهاد میکند که به نظر شما کارساز نخواهد بود. همکار ارشدتان یک جدول زمانبندی را برای پروژه ارائه میدهد که به نظر شما کاملا غیرواقعبینانه است. وقتی با فردی قدرتمندتر از خودتان مخالفت میکنید، به او چه میگویید؟ چگونه تصمیم میگیرید که مسئلهی موردنظر ارزش صحبت کردن را دارد یا نه، و اگر ارزشش را دارد، دقیقا باید چه بگویید؟
کارشناسان چه میگویند؟
ناتوانی در نه گفتن به مافوق، در غریزهی انسان است. جوزف گرنی (Joseph Grenny)، از نویسندگان کتاب گفتوگوهای سرنوشت ساز (Crucial Conversations) و یکی از مؤسسان شرکت آموزش مشارکتی ویتالاسمارت «VitalSmarts»، میگوید: «بدن ما متخصص زنده ماندن و بقاست؛ بنابراین، به صورت طبیعی تمایل دارد از موقعیتهایی که ممکن است باعث آسیب رساندن به ما شوند، دوری کند.»
هالی ویکس (Holly Weeks)، نویسندهی کتاب شکست در برقراری ارتباط (Failure to Communicate)، میگوید: «مهمترین بخشِ اضطراب، پیامدهای منفی آن در آینده است.» ما بلافاصله دربارهی این فکر میکنیم که «او از من خوشش نخواهد آمد»، «من او را عصبی خواهم کرد» یا شاید حتی «او مرا اخراج خواهد کرد.» در حالی که «خیلی راحتتر میشود، اگر با او موافقت کنم.»
ویکس میگوید که این کار همیشه درست نیست. نحوهی مخالفت با فردی قدرتمندتر از خودتان را در ادامه شرح دادهایم.
۱. دربارهی خطرات واقعبین باشید
برخی از مردم عادت دارند خطرات احتمالی ناشی از صحبت کردن را بیش از حد بزرگ جلوه دهند. گرنی میگوید: «طبیعت ما تمایل دارد همهی اتفاقاتی را که ممکن است به شکل بدی پیش بروند، تصور کند.» ممکن است طرف مقابلتان در ابتدا تعجب کند یا کمی دلخورده شود. احتمال دارد اخراج نشوید یا دشمنی مادامالعمری را به وجود آورید. گرنی به شما پیشنهاد میکند که:
«ابتدا خطرات ناشی از صحبت نکردن را در نظر بگیرید. شاید پروژه به تعویق بیفتد یا اعتماد تیم را نسبت به خودتان از دست بدهید. پس از آن، عواقب احتمالی اقدامتان را واقعبینانه بسنجید.»
۲. تصمیم بگیرید که صبر کنید یا نکنید
ممکن است پس از ارزیابی ریسک تصمیم بگیرید که بهتر است از ابراز دیدگاهتان خودداری کنید. ویکس میگوید: «شاید به اندازهی کافی دربارهی مشکلتان فکر نکردهاید، گفتوگو برای شما غافلگیرکننده بودهاست یا میخواهید از اینکه کل تیم دربارهی شما چه فکری میکنند، بیشتر سر دربیاورید. اگر فکر میکنید که افراد دیگری نیز با شما مخالفاند، بهتر است ابتدا افراد موافق را پیدا کنید. دیگران میتوانند با تجربیات و اطلاعاتی که اعتبار و قدرت مخالفت شما را بالا میبرند، کمکتان کنند.»
همچنین، اگر در جلسه یا فضایی عمومی قرار دارید، بهتر است صحبت را به تعویق بیندازید. بحث در فضایی خصوصی باعث میشود فرد قدرتمندتر کمتر احساس خطر کند.
۳. هدف مشترکی را مشخص کنید
پیش از اینکه افکارتان را با فرد قدرتمندتر به اشتراک بگذارید، به این فکر کنید که او به چه چیزهایی اهمیت میدهد. گرنی میگوید که ممکن است «اعتبار تیم یا انجام پروژهها در موعد مقرر» برای آنان اهمیت داشتهباشند. اگر مخالفتتان را به «هدفی مهمتر» گره بزنید، بیشتر احتمال دارد که حرفهایتان شنیده شوند.
هنگام صحبت کردن تصور نکنید که اتصال میان هدف و مخالفت شما کاملا مشخص است. شما میخواهید آن را آشکارا بیان کنید. گفتههایتان را در محتوایی مناسب پنهان کنید، البته نه همچون زیردستی ناسازگار، بلکه مانند همکاری که در تلاش برای پیشبرد هدفی مشترک است. به قول ویکس: «پس از آن، بحث بیشتر شبیه به بازی شطرنج است تا مسابقهی بوکس.»
۴. برای مخالفت اجازه بگیرید
ممکن است این مرحله بیش از حد متواضعانه به نظر برسد. به گفتهی گرنی، این روشی برای بخشیدن «ایمنی روانی» و کنترل به فرد قدرتمند است. میتوانید چیزی شبیه به «میدانم که به نظر میرسد من دارم تعهدات را زیر پا میگذارم، ولی دلایلی دارم که فکر میکنم این طرح کارساز نخواهد بود و مایلم آنها را بیان کنم؛ آیا اجازه دارم؟» اینگونه به فرد موردنظر حق انتخاب میدهید تا نظرش را به زبان آورد. در صورتی که وی جواب مثبت دهد، این شیوه باعث میشود که مخالفتش را مطمئنتر ابراز کند.
۵. آرامشتان را حفظ کنید
ممکن است که احساس کنید ضربان قلبتان بالا میرود یا صورتتان سرخ میشود. هر کاری که میتوانید انجام دهید تا هم در گفتار و هم در رفتارتان بیطرف به نظر برسید. ویکس میگوید زمانی که زبان بدن شما با اضطراب یا بیمیلی با فرد مقابل ارتباط برقرار میکند، تأثیر پیام شما را کاهش میدهد. او در ادامه توضیح میدهد که «بدن شما پیامهای مختلفی را ارسال میکند و فرد مقابل انتخاب میکند که کدام را دریافت کند.»
از آنجا که کشیدن نفسهای عمیق باعث میشود آهستهتر و آگاهانهتر صحبت کنید، میتواند مفید واقع شود. گرنی میگوید: «زمانی که احساس ترس میکنیم، تمایل داریم بلندتر و سریعتر صحبت کنیم. شما نمیخواهید خیلی آرام حرف بزنید یا پچپچ کنید. آرام و شمرده و با لحنی یکنواخت سخن گفتن به آرام کردن خودتان و طرف مقابل کمک میکند.»
۶. نکتهی اصلی را مشخص کنید
پس از اینکه فرد موردنظر به شما اجازه داد مخالفتتان را بیان کنید، بر دیدگاه او تأکید کنید. ایده، نظر یا پیشنهادی که با آن مخالفید، چیست؟ بیان واضح این موضوع (حتی شاید بهتر از نحوهی بیان فرد مقابل) پایهای قوی را برای شروع بحث بنا میکند.
شما میخواهید طرف مقابلتان بگوید که او منظور مرا فهمید. مطمئنا نمیخواهید بر سر اینکه شما منظور او را فهمیدید یا نه، وارد دعوا شوید.
هالی ویکس (Holly Weeks)
۷. قضاوت نکنید
هنگامی که نگرانیهایتان را بیان میکنید، به نحوهی گفتارتان دقت کنید. گرنی میگوید از هرگونه «کلمات قضاوتگر»، مانند «کوتهاندیش»، «ابلهانه» یا «عجولانه»، که طرف مقابلتان را از کوره به در میکنند، اجتناب کنید.
یکی از توصیههای گرنی این است که هیچگونه صفتی را به کار نبرید، زیرا احتمال دارد از صفات، سوءتعبیر یا برداشت شخصی شود. سعی کنید فقط حقایق را به اشتراک بگذارید.
برای مثال، به جای گفتن «من فکر میکنم تعیین موعد مقرر در سهماههی اول سال کاری ابلهانه است»، میتوانید بگویید «ما ۴ پروژه مشابه را در گذشته داشتهایم و توانستیم ۲ مورد از آنها را در بازهی زمانی مشابه انجام دهیم، اما آنها در شرایط خاصی بودند.» ویکس همچنین توصیه میکند که بیطرف و متمرکز بمانید. او میگوید «باقی مسائل را کنار بگذارید و موضوع اصلی را روشن کنید. سعی کنید اختلاف نظرتان را صادقانه بیان کنید و به پیشرفت فکری ارزشمندی تبدیلش کنید.»
۸. متواضع باشید
گرنی میگوید سعی کنید فقط نظرتان را ارائه دهید و آن را به شکل حقیقتی انکارناپذیر بیان نکنید. «ممکن است نظر شما کاملا بر اساس پژوهش و آگاهانه باشد، اما همچنان یک نظر است؛ بنابراین، به شکلی غیرقطعی و با تردید صحبت کنید و کمی اطمینان به خودتان را کاهش دهید.»
به جای گفتن جملهای مانند «اگر ضربالاجل را سهماهه تعیین کنید، هرگز موفق نمیشویم»، بگویید «این فقط نظر من است؛ نمیدانم چگونه قرار است این ضربالاجل را تعیین کنیم.» ویکس پیشنهاد میکند که از تعدادی عبارات راهنما مانند «من دارم با صدای بلند فکر میکنم»، استفاده کنید تا زمینهی گفتوگوی بیشتر فراهم شود.
گرنی میگوید که پس از مشخص کردن موضعتان (به عنوان یک موضع، نه یک حقیقت) درمورد سایر دیدگاهها کنجکاوی یکسانی را بروز دهید. به فرد موردنظر یادآوری کنید که این دیدگاه او است، سپس دربارهی آن انتقاد کنید. ویکس پیشنهاد میکند جملاتی مانند «به من بگو درمورد چه چیزی اشتباه میکنم» را امتحان کنید؛ آمادهی شنیدن نظرات دیگری نیز باشید.
۹. بر اختیار او تأکید کنید
بر این نکته تأکید کنید که در نهایت فرد قدرتمند تصمیم نهایی را خواهد گرفت. میتوانید بگویید: «میدانم که تو تصمیم نهایی را میگیری، بنابراین به خودت بستگی دارد.» گرنی میگوید که این جمله نهتنها به او نشان میدهد که شما جایگاهتان را میشناسید، بلکه به او یادآوری میکند که چندین انتخاب را روی میز دارد. با این حال، از نظرتان پا پس نکشید یا بیش از حد از آن تعریف نکنید. به قول ویکس: «به فرد مقابل احترام بگذارید و در عین حال احترام خودتان را نیز حفظ کنید.»
اصولی که باید به یاد بسپارید
آنچه باید انجام دهید:
- توضیح دهید که نظر متفاوتی دارید و میخواهید آن را بیان کنید؛
- دیدگاه یا تصمیم اصلی فرد را برایش بیان کنید تا واضح باشد که شما گفتههایش را درک میکنید؛
- آرام و شمرده صحبت کنید، زیرا لحن یکنواخت هم شما و هم طرف مقابل را آرام میکند.
آنچه نباید انجام ندهید:
- فرض کنید که اختلاف نظر به شغل یا رابطهی شما آسیب میزند؛ (به طور معمول، عواقب آن کمتر از چیزی است که تصور میکنید.)
- نظراتتان را به عنوان حقایقی انکارناپذیر بیان کنید؛ (دیدگاهتان را بهسادگی بیان کنید و از گفتوگو استقبال کنید.)
- از کلمات قضاوتگری مانند «عجولانه»، «احمقانه» یا «اشتباه» استفاده کنید که قادرند فرد مقابل را آزرده یا تحریک کنند.
بررسی مطالعات موردی
مطالعهی موردی ۱: به ایده احترام بگذارید
ویکتور چیو (Victor Chiu)، مدیر توسعهی تجارت در املاک کانتاریا (Centaria Properties) در ونکوور، نگران این بود که نکند رئیسش پاتریک تصمیم عجولانهای بگیرد. قیمت پایین نفت کانادا شرایط اقتصادی مساعدی را برای ربودن املاک و مستغلات فراهم کردهبود. قطعه زمین کوچکی با یک انبار عملیاتی در آلبرتا وجود داشت که پاتریک فکر میکرد بهتر است آن را بخرد.
ویکتور میگوید: «در آن زمان اقتصاد آلبرتا تحت فشار بود. قیمت هر بشکهی نفت به ۴۵ دلار رسیدهبود و بی هیچ نشانهای از ثبات، همان طور داشت کاهش مییافت.» او نگران بود که پس از خرید نیز کاهش قیمت ادامه داشتهباشد و شرکت پول زیادی را برای خرید آن قطعه زمین اختصاص دهد؛ بنابراین، تصمیم گرفت با پاتریک صحبت کند.
ویکتور در چشمان رئیسش نگاهی انداخت و با «لحنی آرام و عادی» صحبت کرد و از پاتریک خواست که دربارهی این مسئله زود قضاوت نکند و پیشنهادهای دیگر را بپذیرد. او ادامه داد: «من فکر میکنم که این ایده عالی است. با توجه به اینکه قیمت نفت بهتازگی سقوط کردهاست و ظاهرا این روند ادامه دارد، باید به فرصتهای بزرگتر و بهتری در آینده دست یابیم.»
او میدانست که احترام به پاتریک و ایدهی او اهمیت بسیاری دارد و تأکید میکند که بهترینها را برای شرکت میخواهد. او مطمئن شد که میتواند راهحلی را به این شکل پیشنهاد دهد: «بیایید کمی صبر کنیم که ببینیم آیا میتوانیم به معاملهی بهتری دست یابیم یا نه و سپس اقدام کنیم.»
ویکتور میگوید: «زمانی که با فرد قدرتمندتر از خودتان مخالفت میکنید، بهتر است دلیل مفیدی برای مخالفت داشتهباشید. در مورد من، آن دلیل زمانبندی بود.» پاتریک صحبتهای ویکتور را توهین تلقی نکرد و کنجکاو بود که دربارهی استدلال ویکتور بیشتر بشنود. در نهایت، آنها تصمیم گرفتند سرمایهگذاری نکنند.
مطالعهی موردی ۲: آن را به شرکت ارتباط دهید، نه به خودتان
مایک مکریچی (Mike McRitchie)، مالک یک شرکت مشاورهای، چندین بار دلایلی را برای مخالفت با رئیس خود داشتهاست. در شغل سابقش به عنوان مدیر عملیاتی یک کسبوکار کوچک، با روشی که رئیسش میخواست تصمیمی را دربارهی بیمهی درمانی بگیرد، مخالف بود. رئیسش میخواست یک نظرسنجی را برای کارمندان برگزار کند و از آنها بخواهد تا بین ۲ گزینه، گزینهی نهایی را انتخاب کنند.
مایک میگوید: «به عنوان رهبر، احساس میکنم به جای اینکه تصمیمگیری را به عهدهی کارمندان بگذاریم، باید خودمان تصمیم بگیریم.» مایک در ادامه توضیح میدهد: «من اینجا هستم تا بازخوردها را دریافت کنم، وقتی زمان آن میرسد که تصمیمی به این دشواری گرفته شود، عادلانه نیست که آن را روی دوش کارمندان بگذاریم.»
مایک تصمیم گرفت نظرش را به اشتراک بگذارد، او بر تعهدش به شرکت نیز تأکید کرد و مطمئن شد که زبان بدنش «مردد و نامطمئن» نیست. رئیس او در ابتدا شوکه شد. مایک به محتاط بودن شهرت داشت، بنابراین اختلاف نظر او «به دور از شخصیتش» بود. مایک میگوید: «رئیسم بهوضوح میتوانست ببیند که من به شرکت، رهبران و کارمندانمان اهمیت میدادم. من هیچ برنامهی شخصیای برای خودم نداشتم.»
مایک اضافه میکند: «رئیس موافقت کرد که ایدهی نظرسنجی کارمندان را کنار بگذارد و تا امروز نیز به من احترام میگذارد. اگر به جای اینکه به دنبال منافع خودتان باشید، منافع شرکت را دنبال کنید، بهترین فرصت را برای برد دارید.»
منبع: hbr.org
دیدگاه