تغییر باور؛ معرفی تکنیک‌های تبدیل باور‌های محدود‌کننده به توانمندساز

شکوه قنبری

همه‌ی ما باورهای خاص خود را داریم که زندگی ما را شکل می‌دهند. به طور کلی، این مجموعه‌‌باورها افکار ما را درمورد خود، دیگران و جهان تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و نقش پررنگی در شکل‌گیری احساسات و اعمال ما دارند؛ در نتیجه، بر میزان موفقیت و خوش‌بختی ما نیز تأثیر می‌گذارند؛ به همین دلیل، باورها مفاهیم بسیار مهمی هستند که با خودشناسی، می‌توانیم به باورهایمان پی ببریم و یا با تکنیک تغییر باور، آن‌ها را تغییر دهیم.

در ادامه این مطلب به باورهای محدود کننده و همچنین تکنیک تغییر باور خواهیم‌ پرداخت. همچنین ۲ تکنیک از روش تغییر باورها را بیان می‌کنیم که به جایگزین کردن باورهای محدودکننده با باورهای توانمندساز کمک می‌کند.

باور چیست؟

باور آن چیزی است که واقعیت می‌دانیم و تمام مواردی را در بر می‌گیرد که تصور می‌کنیم درست هستند.

ما از باورهای خود برای درک بهتر جهان و یافتن مسیر صحیح استفاده می‌کنیم؛ هم‌چنین، اعتقاداتمان را برای حفظ امنیت به کار می‌گیریم. به همین دلیل است که معمولا تلاش می‌کنیم اعتقادات خود را پس از شکل‌گیری حفظ و از آن‌ها به‌دقت مراقبت کنیم. همچنین در صورت نیاز به کمک تکنیک تغییر باور می‌توانیم آن‌ها را تغییر بدهیم.

حال که با مفهوم باور آشنا شدیم، در ادامه به این موضوع می‌پردازیم که باورها چگونه در ما شکل می‌گیرند و با تکنیک تغییر باور، چگونه می‌توانیم باورهای خود را اصلاح کنیم؟

 باورها چگونه شکل می‌گیرند؟

باورها به طور کلی از ۲ روش تجربیات، استنباط و استدلال یا با پذیرش مفاهیمی که دیگران آن را درست می‌دانند، حاصل می‌شوند. بیش‌تر باورهای اصلی ما در کودکی شکل می‌گیرند. ما در هنگام تولد با یک لوح پاک و بدون اعتقادات پیش‌ساخته به این دنیا وارد می‌شویم. ما موجودات تأثیرپذیری هستیم و تقریبا در همه‌چیز به دنبال معنا می‌گردیم، زیرا به طور طبیعی کنجکاویم.

والدین و محیط‌ اطراف از سال‌های کودکی سهم بزرگی در شکل‌گیری باورهای ما دارند. محیط مدرسه و دوستانمان نیز نقش مهمی را ایفا می‌کنند. از آن‌جایی که ما در سنین جوانی قادر به تشخیص حقیقت و دروغ نیستیم، غالبا آن‌چه به ما گفته می‌شود را به عنوان حقیقت قبول می‌کنیم؛ هم‌چنین، از آن‌چه تجربه کرده‌ایم، تأثیر بسیاری پذیرفته‌ایم. تکنیک تغییر باور به ما کمک می‌کند باورهای خود را به چالش بکشیم.

به عنوان مثال، فرض کنید شما نیمی از غذایتان را در بشقاب باقی می‌گذارید. والدینتان ممکن است برای این کار سرزنشتان کنند و به شما بگویند که بچه‌های خوب غذایشان را کامل می‌خورند؛ یا بگویند که شما آدم ناسپاسی هستید که نیمی از غذایتان را نمی‌خورید. اگر آن‌چه پدر و مادرتان می‌گویند درست باشد، اکنون بذر اعتقاد را کاشته‌اید. شما شروع به پذیرش این باور می‌کنید که کودکان خوب باید هر غذایشان را کامل بخورند.

هر بار که غذای خود را تمام نمی‌کنید و به این دلیل والدینتان شما را تنبیه می‌کنند، عقایدتان مستحکم‌تر می‌شود. اگرچه برخی از این عقاید غلط‌ هستند؛ اما به کمک تکنیک تغییر باور می‌توانید آن‌ها را اصلاح کنید.

وقتی چیزی را به عنوان واقعیت می‌پذیریم و به آن معتقد می‌شویم، در ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره می‌شود. ضمیر ناخودآگاه ما درست یا غلط بودن اعتقاد را نمی‌داند یا به آن اهمیتی نمی‌دهد و به‌سادگی آن را در موقعیت‌های پیش‌ رو استفاده می‌کند. ضمیر ناخودآگاه به عنوان راهنمای خودکار عمل می‌کند تا زندگی ما را آسان‌تر کند و ما را ایمن نگه دارد. این کار کمک می‌کند تا در شرایط خاص به طور خودکار اقدامات لازم را انجام دهیم.

اما اگر اعتقادمان نادرست باشد چطور؟ در چنین مواقعی باید از تکنیک‌های تغییر باور کمک بگیریم. 

چگونه اعتقادات ما بر رفتار، افکار و احساساتمان تأثیر می‌گذارند؟

تکنیک تغییر باور - چگونه اعتقادات ما بر رفتار، افکار و احساساتمان تأثیر می‌گذارند؟

به این فکر کنید که هنگام عبور از یک خیابان شلوغ چگونه به طور خودکار عمل می‌کنید. از آن‌جایی که به شما آموزش داده شده‌است و باور دارید که این موقعیت می‌تواند خطرناک باشد، به طور خودکار به هر ۲ طرف خیابان نگاه و سپس عبور می‌کنید.

این یک پاسخ خودکار است. به همین ترتیب، ما صدها و حتی هزاران باور دیگر داریم که افکار و پاسخ‌های خودکار را رقم می‌زنند. بسیاری از این باورها درست هستند و به‌خوبی به ما کمک می‌کنند، اما موارد دیگری نیز وجود دارند که مبتنی بر واقعیت نیستند و فقط به طرز بدی مانع ما می‌شوند که با کمک تکنیک تغییر باور می‌توانیم این باور‌های غلط را جایگزین یا حذف کنیم.

وقتی باورهای عمیقی داشته‌باشیم که ناخودآگاه تکیه‌گاهمان شده‌باشد، دائما به دنبال اثبات اعتبار و تقویت آن‌ها درون ذهنمان خواهیم‌ بود. چگونگی تفکر، عمل و احساس ما بر اساس این باورهاست. به عنوان مثال، اگر اعتقاد داشته‌باشیم که تمام سگ‌ها خطرناک‌اند (شاید به این دلیل که والدینمان در کودکی به ما چنین گفته‌اند یا سگ همسایه به ما آسیب زده‌است)، هر کاری می‌کنیم تا با آن‌ها تماس نداشته‌باشیم. اما با کمک تکنیک تغییر باور می‌توانیم این باور خود نسبت به سگ‌ها را تغییر دهیم.

باورها می‌توانند ماهیت قدرت‌بخش یا محدود‌کننده‌ای داشته‌باشند. اعتقادات محدود یا منفی مانع تحقق توانایی‌های واقعی ما می‌شوند، جلوی رشد ما را می‌گیرند و افکار و احساسات منفی به وجود می‌آورند. از سوی دیگر، توان‌مندسازی یا باورهای مثبت با کمک تکنیک تغییر باور، به ما این امکان را می‌دهند که قدرت‌مند عمل کنیم، به خودمان ایمان داشته‌باشیم و افکار و احساسات مثبت را در خود خَلق کنیم. در یک جمله، باورهای ما واقعیات ما را می‌سازند.

با این حال، بیش‌تر مردم به اعتقاداتشان آگاه نیستند، زیرا هرگز برای تجزیه‌وتحلیل دقیق آن‌ها زمان صرف نکرده‌اند و با تکنیک تغییر باور آشنایی ندارند. این موضوع توضیح می‌دهد که چرا برخی از افراد با وجود سخت‌ترین شرایط رشد می‌کنند و موفق می‌شوند، در حالی که دیگران شکست می‌خورند. همه‌ی این‌ها در باورهای ما خلاصه می‌شوند.

حال موقعیت‌های زیر را در نظر بگیرید و ببینید که بر اساس نمونه‌هایی از باورهای محدودکننده و توان‌مندکننده چگونه فکر، احساس و عمل خواهیم‌ کرد و نقش تکنیک تغییر باور را می‌بینیم:

باور محدودکننده باور توان‌مندکننده
من برای خوشبخت بودن نیاز دارم ثروت‌مند باشم. من می‌توانم انتخاب کنم که خوشبخت باشم، بدون توجه به شرایط.
ساختار بدن من به گونه‌ای است که هر اقدامی کنم، باز نمی‌توانم وزن کم کنم. اگر به ورزش صحیح و مناسب بپردازم، می‌توانم سالم و متناسب باشم.
من هرگز موفق نخواهم شد، مگر این‌که مدرک کارشناسی‌ارشد داشته‌باشم. موفقیت من بر اساس میزان سخت‌کوشی و تلاشم تعیین می‌شود، نه بر مبنای سطح تحصیلاتم.
سابقه‌ی خانوادگی من در مسیر ساختن آینده‌ محدودم می‌کند. من با تلاش کافی و آموزش مناسب می‌توانم به هر آن‌چه می‌خواهم برسم.
من نمی‌توانم هیچ حرفه‌ای را شروع کنم، زیرا سرمایه‌ی کافی ندارم. ملاقات آدم‌های جدید و یافتن یک سرمایه‌گذار از میان آن‌ها می‌تواند کمک خوبی برای من باشد.
من زشت و نخواستنی هستم. من جذاب و خواستنی هستم.
من برای شروع کردن و انجام دادن کارها بسیار پیر شده‌ام. فعالیت کردن در این سن‌ به این معنی است که من برای انجام هر کاری تجربه و خِرَد لازم را دارم.
من هرگز شخص مناسبی را برای ازدواج پیدا نخواهم‌ کرد. فرد مناسبی برای من وجود دارد؛ فقط باید بیرون بروم و با افراد جدید ملاقات کنم.
بیش‌تر افراد دروغ‌گو هستند و قصد فریب دادن مرا دارند. بیش‌تر مردم صادق و مهربان هستند.
من سخنران عمومی خوبی نیستم و اگر روی صحنه صحبت کنم، موجب شرمساری خودم می‌شوم. اگر درباره‌ی موضوعات مختلف تحقیق کنم و به قدر کافی آماده شوم، می‌توانم به‌خوبی درباره‌ی آن‌ها صحبت کنم

این‌ها نمونه‌های محدودی از باورهای محدودکننده هستند که با تکنیک تغییر باور می‌توانیم آنان را تغییر دهیم. به یاد داشته‌باشید که ما تمایل داریم تمام کارها را برای تأیید و تقویت باورهای خودمان انجام دهیم. ما بر اساس اعتقاداتمان فکر، احساس و عمل خواهیم‌ کرد. اعتقادات ما از لحاظ میزان قدرت‌مندی همانند پیش‌گویی‌های دقیق شخصی هستند.

حال متوجه خواهید شد که چرا بررسی اعتقادات ما بسیار مهم است؛ کاری که انبوه افراد هرگز انجام نداده‌اند؛ هم‌چنین، شناسایی باورهای محدودکننده حائز اهمیت است تا بتوانیم با کمک تکنیک تغییر باور، باورهای توان‌مندکننده را جایگزین آن‌ها کنیم. زمانی که این باورهای محدودکننده مانع ایجاد احساس رضایت درونی ما می‌شوند و ما را از بهره‌برداری کامل از توانایی‌هایمان باز می‌دارند، لزومی ندارد با آن‌ها زندگی کنیم.

قدرتمند‌سازی ذهن و تغییر باورهای فردی چه ارتباطی دارند؟

قدرتمند‌سازی ذهن و تغییر باورهای فردی چه ارتباطی دارند؟

در این قسمت می‌بینیم که صرف زمان برای قدرت‌مندسازی ذهن و تغییر باور محدودکننده تا چه اندازه می‌تواند مهم باشد؛ گویی زندگی و سلامتی فرد به این موضوع بستگی دارد. در واقع قدرت ذهن، با تغییر باورها می‌توانند بهبود زندگی شخصی و سلامتی فرد را تضمین کنند.

یکی از آموزنده‌ترین داستان‌های قدرت توان‌مندسازی ذهن و مواجهه با اعتقادات محدودکننده با استفاده از تکنیک تغییر باورها، به داستان زندگی سام لوند (Sam Londe) مربوط می‌شود که به سرطان مری مبتلا شده‌بود. این نوع سرطان کشنده در سال ۱۹۷۴ شناخته شد. سام چند هفته پس از تشخیص این بیماری در بدنش درگذشت. بعد از کالبدشکافی مشخص شد که او توده‌های سرطانی بسیار کمی در بدنش داشت؛‌ به اندازه‌ای که حداقل برای کشتن او کافی نبود؛ به‌ عبارتی، فقط چند نقطه‌ی سرطانی در بدن سام پراکنده شده‌بود، اما در مری هیچ‌گونه سرطانی وجود نداشت. دکتر کلیفتون میاورد (Clifton Meador)، پزشک وی، اظهار داشت که «من فکر می‌کردم که او سرطان دارد. او باور کرد که سرطان دارد و همه‌ی اطرافیان او نیز به این باور رسیدند که سام سرطان دارد. آیا من به‌ نوعی امید سام را از بین بردم؟»

در سال ۲۰۱۴، مجله‌ی پزشکی نیواینگلند (New England) آزمایشی را منتشر کرد که نشان می‌داد تظاهر به جراحی می‌تواند به اندازه‌ی جراحی واقعی روی بیماران اثربخش باشد. در این مطالعه بیماران داوطلب جراحی زانو با پارگی مینیسک و درد‌های ناتوان‌کننده مورد مطالعه قرار گرفتند. هنگامی که آن‌ها به اتاق عمل رسیدند، جراحان فنلاندی این تحقیق، غضروف پاره‌شده را ترمیم کردند یا این‌که تظاهر به انجام عمل جراحی کردند که در این فرایند محل آسیب برش داده شد و دوباره، بدون هیچ اقدام دیگری، بسته می‌شد.

هم‌چنین‌، در صورت شنیدن بیماران یا هوشیار بودن آن‌ها پزشکان و پرستاران از ابزارهایی استفاده می‌کردند که صداهای معمولی موردانتظار را ایجاد می‌کردند و به این ترتیب وانمود می‌کردند که برای مدتی روی پای بیمار عمل جراحی انجام می‌دهند. بیمارانی که تحت عمل جراحی واقعی قرار گرفتند و هم‌چنین بیمارانی که جراحی آن‌ها ساختگی بود، به یک اندازه بهبود یافتند. این آزمایشات، نشان‌دهنده‌ی قدرت تغییر باورها و تأثیرات ست. 

اکنون یافته‌های بی‌شماری وجود دارند که نشان می‌دهند باورهای توان‌مندکننده یا محدودکننده‌ی انسان‌ها واقعیت وجودی آنان را ایجاد می‌کنند. تاین تحقیقات ثابت کردند ذهن انسان می‌تواند بیولوژی بدن او را بر اساس باورهای ناخودآگاه وی تغییر دهد؛ به بیان دیگر، ساختار بدن هر انسانی به سمتی هدایت می‌شود که باورهای غالب ذهنی وی می‌گویند.

همان طور که می‌بینید، بهتر است باورها و اعتقادات مناسبی را در ذهنتان داشته‌باشید و با کمک تکنیک تغییر باورها سعی کنید باورهای محدودکننده را کنار بگذارید. با کنار گذاشتن برخی باورهای ذهنی مضر با استفاده از تکنیک تغییر باور می‌توانید در مسیر بهبودی قدم بردارید که به‌ نوعی ابزاری برای رهایی‌ شما به شمار می‌آید.

چگونه باورهای محدودکننده یا منفی را شناسایی کنیم؟

تکنیک تغییر باور - چگونه باورهای محدودکننده یا منفی را شناسایی کنیم؟

پس از آشنایی با برخی از باورهای محدودکننده، اکنون سؤالات زیر را بررسی کنید و ببینید که با پرسیدن چنین مواردی از خودتان چه چیزهایی به ذهنتان خطور می‌کنند. این سؤالات برای رسیدن به ایده‌هایی در زمینه‌‌ی باورهای محدودکننده طراحی شده‌اند. پس از خواندن سؤالات، اگر ایده‌ای به ذهنتان رسید آن را دنبال کنید و بدانید که به طور قطع چنین ایده‌ای معنی خاصی برایتان خواهد داشت؛ هم‌چنین، اگر پاسخی به ظاهر مسخره به ذهنتان رسید، آن را بررسی کنید. در واقع، این ذهن ناخودآگاهتان است که می‌خواهد سرنخ‌هایی را به شما بدهد. اگر با بررسی هریک از سؤالات خاطره یا باوری در ذهنتان شکل گرفت، آن را یادداشت کنید. در مرحله‌ی بعدی تکنیک تغییر باورها را یاد می‌گیریم.

  • چرا بخشی از وجودم باور دارد که من به این بیماری، آسیب، موقعیت خاص یا مشکل نیاز دارم؟
  • اگر این کار را کنار بگذارم، چه کسی دیگر مجازات نخواهد شد که من فکر می‌کنم باید مجازات شود؟
  • اگر از پس این موضوع بربیایم، چه کسی آسیب می‌بیند؟
  • آیا با وجود این مشکل، از برخی جهات احساس قدرت می‌کنم؟
  • آیا رها کردن این باور به معنی فراموش کردن چیزی یا بخشیدن کسی است؟
  • بدون این داستان (عدم تغییر باور غلط و پیامدهای آن) چه چیزی را از دست خواهم داد؟ نکته‌ی منفی آن چیست؟
  • برای بهبود این وضعیت باید چه کار کنم؟ آیا این موقعیت نقطه‌‌ضعفی هم دارد؟

برای مثال، در طول روند بهبودی با کمک تکنیک تغییر باور می‌توانید از خودتان بپرسید که «اگر مغز من افکار دیوانه‌واری درمورد این‌که چرا نباید بهبود پیدا کنم داشته‌باشد، این افکار چه چیزهایی خواهند بود؟» پاسخ‌هایی که به این سؤال می‌دهید، بسیار تعجب‌برانگیزند!

اکنون باید ایده‌های بسیاری را درمورد باورهای محدودکننده‌ی احتمالی ذهنتان در نظر داشته‌باشید. یادتان باشد که ضمیر ناخودآگاه انسان معمولا ایده‌های بسیار عالی یا به ظاهر عالی را درمورد دلایل غلبه نکردن بر چالش‌های خود ارائه می‌دهد.

در ادامه ۲ تکنیک مهم را برای تغییر باورهای محدودکننده ارائه می‌دهیم:

برای تغییر باورهای محدودکننده چه تکنیک‌هایی وجود دارد؟

باورهای محدودکننده نیز مانند عدم تعادل انرژی در بدن می‌توانند محدودیت‌های زیادی را پدید آورند؛ با وجود این، تغییر باور محدودکننده با استفاده از تکنیک تغییر باورها کار سختی نیست. برای این منظور باید کارهایی را برای آموزش مجدد ذهن انجام دهید که عبارت‌اند از:

  1. قبول کنید: اگر الگویی از باورهای محدودکننده در ذهنتان می‌بینید، باید قبول کنید که چنین باوری را دارید، اما دیگر برایتان کارایی ندارد؛ هم‌چنین، نیاز است که منشأ چنین اعتقادی را (واقعه‌ای خاص در زندگی، حرفی از جانب دیگران یا سایر منابع دیگر) شناسایی کنید؛
  2. اعتماد کنید: با ضمیر ناخودآگاه خود به عنوان همراهی مطمئن، دل‌سوز و مهربان صحبت کنید. به خاطر داشته‌باشید که ذهن ناخودآگاه باید به اندازه‌ی کافی احساس امنیت کند و آرام شود تا مسیر ذهنی جدید را بپذیرد و به این ترتیب تغییر باور میسر می‌گردد؛
  3. جایگزین کنید: باور جدید و قدرت‌مندی در نظر بگیرید که می‌خواهید آن را در ذهنتان ثبت یا جایگزین باورهای نادرست کنید تا ضمیر ناخودآگاهتان از آن استفاده کند. در واقع، قصد داریم به جای این‌که باوری را از ذهنمان پاک کنیم، با کمک تکنیک تغییر باورها سعی کنیم گزینه‌ی دیگری را جایگزین آن کنیم که رضایت‌بخش‌تر است.

۲ روش مؤثر تغییر باورها برای پاکسازی باورهای محدودکننده، تکنیک‌ تغییر باور Sweep و Chakra Tapping یا ضربه‌زدن به چاکراها نام دارند. این ۲ روش تغییر باورها پیشنهادهای شگفت‌انگیزی را برای کنار گذاشتن اعتقادات محدودکننده ارائه می‌دهند؛ هم‌چنین، می‌توانید از این روش‌ها به صورت مستقل یا در صورت لزوم به عنوان یک راهکار ترکیبی قدرت‌‌مند استفاده کنید.

اولین تکنیک تغییر باور: روش Sweep

اولین تکنیک تغییر باور: روش Sweep

اولین روش تغییر باورها Sweep نام دارد. Sweep روشی ساده است که به‌آرامی و به صورت مستقیم باورهای محدودکننده را با جابه‌جایی با اعتقاداتی دیگر از ذهن ناخودآگاه فرد پاک می‌کند. ذهن آگاه و ناخودآگاه انسان درست مانند سیستم بدن برای همکاری با یکدیگر طراحی شده‌اند. همان طور که می‌دانید، ساختار ضمیر ناخودآگاه از تجربیات، افکار و پیام‌های دریافتی سرچشمه می‌گیرد؛ به عبارت دیگر، امکان نفوذ به آن از طریق ذهن آگاه، برداشت‌ها، مسیرها و موارد دیگر فراهم است. به همین دلیل باید از همان چیزی که ذهنمان را به این نقطه سوق داده‌است، استفاده کنیم تا تغییر باور اتفاق بیوفتد.

با کمک این روش تغییر باورها می‌توانیم دستورالعمل‌هایی را به ضمیر ناخودآگاه خود ارسال کنیم تا از ذهنمان بخواهیم باورهای محدودکننده‌ای را که برایمان مفید نیستند، به چالش بکشد. انجام چنین کاری مانند مدیتیشنی متمرکز عمل می‌کند که از طریق آن می‌توانیم روی تغییر باور تمرکز کنیم و ایده‌های جدید را در ذهنمان جایگزین کنیم. برای انجام این کار از برخی اصطلاحات خاص استفاده خواهیم کرد.

تکنیک تغییر باور Sweep نوعی هیپنوتیزم نیست، اما از کلماتی در آن استفاده می‌شود که بدن و مغز را آرام می‌کند و به فرد اجازه می‌دهد که ساختار داده‌های ذهنی‌اش را تغییر دهد. عبارت «من اکنون رها هستم»، که به طور تقریبی در همه‌ی جمله‌ها وجود دارد، کلید این روند است. در حالت کلی، آزادی خواسته‌ی طبیعی انسان است و این‌که به هر طریقی در برابر آن مقاومت کند، مخالف عقل سلیم است؛ هم‌چنین، ممکن است ضمیر ناخودآگاه فرد در برابر این تغییرات بسیار مقاومت کند؛ به همین دلیل، روان‌شناسان در چنین شرایطی با زبان بدن صحبت می‌کنند تا به ذهن شخص دسترسی و تسلط داشته‌‌باشند.

علاوه بر این، می‌توانید این اصطلاحات را در تلفن یا سایر دستگاه‌های ضبطتان داشته‌باشید تا در هرجایی بتوانید به آن‌ها گوش کنید و هنگام انجام این فرایند آرامشی عمیق به دست آورید. نکته‌ی مهم در این روش تغییر باورها این است که فرایند را آهسته انجام دهید و تلاش کنید حس کلمات را دریابید. اگر فکر می‌کنید ذهنتان تمرکز ندارد، مهم نیست؛ گاهی ممکن است این اتفاق بیفتد؛ علاوه بر این، ذهن غیرمتمرکزتان ممکن است نشانه‌ای از وجود انرژی‌های مرتبط با برخی باورهای محدودکننده‌ای باشد که سعی در پاک کردن آن‌ها دارید؛ بنابراین، بهتر است پیش بروید و اجازه دهید که تکنیک روی ذهنتان انجام شود.

از نشانه‌های خوب رهایی ذهن در این تکنیک از روش تغییر باورها می‌توان به خمیازه کشیدن، آه کشیدن، لرزیدن، احساساتی شدن، بادگلو زدن یا صدا دادن شکم اشاره کرد. کافی است که کار را آهسته انجام دهید تا در صورت لزوم هر لحظه به بدن خود اجازه دهید که باورهای محدودکننده‌ی خود را پردازش کند؛ بنابراین، نیازی نیست عجله کنید.

گام اول: با منِ معنوی یا قدرت برتر خود ارتباط برقرار کنید

اولین مرحله در تکنیک تغییر باور Sweep این است که با منِ معنوی خود ارتباط برقرار کنید. برخی افراد معمولا با قرار دادن دستشان روی قلب خود به منِ معنوی یا منبع قدرت برتر خود متصل می‌شوند؛ با وجود این، اگر احساس می‌کنید که به روش دیگری می‌توانید با منِ معنوی یا سایر منابع قدرت بدنی‌تان ارتباط بگیرید، می‌توانید روش خودتان را امتحان کنید؛ پس راحت باشید و به جای این کار، روش خودتان را برای برقراری ارتباط انجام دهید. برای مثال، می‌توانید دستتان را روی ناحیه‌ای بگذارید که به بهبودی نیاز دارد.

گام دوم: عبارات تکنیک Sweep را تکرار کنید

اگر احساس می‌کنید که برای پردازش این فرایند از روش تغییر باورها به زمان احتیاج دارید تا به مرحله‌ی خمیازه کشیدن، نفس عمیق کشیدن و غیره برسید، عبارات تکنیک Sweep را (مانند جملات زیر) به‌آرامی تکرار کنید؛ هم‌چنین، مطمئن شوید که در این روند عجله نمی‌کنید، زیرا این کار باید به روشی انجام شود که با ضمیر ناخودآگاهتان ارتباط برقرار کنید و حس امنیت به آن بدهید.

  • حتی اگر چنین باوری در ذهنم داشته‌باشم، قبول می‌کنم که دیگر برایم کارایی ندارد؛
  • من به ضمیر ناخودآگاه خود تمام‌وکمال اجازه می‌دهم که به من کمک کند باور محدودکننده را به طور دائمی و کامل از همه‌ی سلول‌های بدنم پاک کنم؛
  • اکنون آزادم که همه‌ی باورهای گذشته‌ی موجود در ذهنم را کنار بگذارم و از مقاومت در برابر عبور از آن‌ها رهایی پیدا کرده‌ام؛
  • اکنون آزادم که تمام ایده‌هایی را مطرح کنم که برای امنیت ذهنی‌ام به آن‌ها نیاز دارم؛
  • اکنون آزادم که تمام احساسات مربوط به شایستگی نداشتن برای رهایی از چنین باوری را کنار بگذارم؛
  • من اکنون آزادم که همه‌ی دلایل آگاهانه و ناخودآگاه این باور نادرست را رها کنم؛
  • اکنون آزادم که همه‌ی دلایل آگاهانه و ناخودآگاه مربوط به نگاه داشتن چنین باوری را رها کنم؛
  • اکنون آزادم که تمام الگوها، احساسات و خاطرات منفی مرتبط با آن باور محدودکننده را رها کنم؛
  • اکنون آزادم که تمام انرژی‌های زندگی گذشته‌ام را که موجب چسبیدن به چنین باوری می‌شدند،‌ رها کنم؛
  • تمام وجود من، از جمله واکنش‌های استرسی ذخیره‌شده در سلول‌های بدنم، در حال بهبود و پاک کردن این انرژی هستند؛
  • من بهبود پیدا می‌کنم؛
  • ذهنم را پاک‌سازی می‌کنم.

اکنون زمان تغییر باور محدودکننده و ثبت باور توان‌مندساز در ذهنتان است. برای این کار باوری را به ذهنتان وارد کنید که نقطه‌ی مقابل اعتقادی باشد که به‌تازگی آن را کنار گذاشته‌اید. به عنوان مثال، اگر پیش از این باور داشتید که «من برای بهبودی خیلی آسیب‌دیده‌ هستم»، می‌توانید باوری مانند «من کاملا قادر به بهبودی هستم» را به ذهنتان وارد کنید. یادتان باشد که بعد از اتمام کار چند نفس عمیق بکشید.

گام سوم: ذهنتان را چک کنید

بهتر است از آزمایش عضله‌ای استفاده کنید تا ببینید که باور محدودکننده‌ی موردنظرتان را توانسته‌اید با استفاده از روش تغییر باورها کاملا از ذهنتان پاک کنید یا خیر. برای این منظور کافی است که باور مذکور را به شکل اصلی خودش دوباره بیان کنید و ببینید آیا بدنتان هنوز به این باور واکنش نشان می‌دهد یا این‌که دیگر چنین باوری متعلق به شما نیست؛ البته انجام این کار به کمی زمان نیاز دارد.

اگر باور محدودکننده‌ی موردنظر، بنا به هر دلیلی، به طور کامل از ذهنتان پاک نشد، نگران نباشید. در این شرایط می‌توانید تکنیک Sweep را به تعداد کافی تکرار و دوباره امتحان کنید. این تکنیک به چندین بار تکرار آهسته، اقدام آگاهانه و تمرکز نیاز دارد؛ هم‌چنین، می‌توانید از تکنیک Chakra Tapping استفاده کنید که در ادامه نحوه‌ی انجام آن را می‌آموزیم. این تکنیک کمک می‌کند که به تغییر باور در لایه‌های ذهنی‌هایتان ادامه دهید. به یاد داشته‌باشید که هر اعتقادی متفاوت است و ممکن است به روش متفاوتی هم از ذهنتان پاک شود.

نکته: می‌توانید از روش تغییر باورهای Sweep به طور مؤثری برای پاک‌سازی لایه‌های انرژی مؤثر در باورهای محدودکننده استفاده کنید. اگر می‌خواهید از این تکنیک از روش برای پاک‌سازی لایه‌ها استفاده کنید،‌ به جای این‌که باور محدودکننده‌ی موردنظرتان را در عبارات کلیدی ذکر کنید، می‌توانید از جمله‌ای مانند نمونه‌ی زیر استفاده کنید:

حتی اگر علائم وجود باورهای محدودکننده، ترس، احساسات مربوط یا سایر موارد مرتبط به چنین باوری را داشته‌باشم، قبول می‌کنم که چنین چیزی دیگر برایم کارایی ندارد.

سپس می‌توانید متن فوق را متناسب با تمرکزتان روی هدف پاک‌سازی خاصی اصلاح کنید. با استفاده از این روش از تغییر باورها می‌توانید تقریبا برای پاک کردن هرچیزی از ذهنتان استفاده کنید، مانند احساس خاصی که در آن لحظه درگیرش هستید یا فکری که ذهنتان را درگیر کرده‌است.

دومین تکنیک تغییر باور: روش Chakra Tapping

دومین تکنیک تغییر باور: روش Chakra Tapping

چاکراها مراکز انرژی در حال چرخش در بدن هستند که داستان‌ها و تجربیات گذشته‌ی فرد را از طریق انرژی خود نگه‌داری می‌کنند. انرژی آن‌ها به طور مستقیم به ساختار، کدنویسی و موقعیت‌سازی ذهن در اوایل کودکی گره خورده‌است که آن‌ها را به نقاط دسترسی عالی‌ای برای رسیدن به باورهای محدودکننده و تغییر این باورها تبدیل می‌کند.

در طی روند بهبودی می‌توانید از تکنیک آزادسازی احساسات یا همان EFT برای به چالش کشیدن و تغییر باور محدودکننده‌ی خود استفاده کنید. این تکنیک از روش تغییر باورها کاربرد مناسبی برای پاک‌سازی باورهای محدودکننده دارد؛ با وجود این، اگر با چاکراها بیش‌تر آشنا شوید و بدانید که آن‌ها چگونه تاریخچه‌ی انرژی‌های قسمت‌های مختلف بدن را در خود نگاه می‌دارند، از روش تغییر باور Chakra Tapping برای کشف باورهای محدودکننده و پاک‌سازی آن‌ها استفاده می‌کنید. به یاد داشته‌باشید که در واقع باورهای ذهنی فقط داستان‌های قدیمی هستند که معمولا از اوایل زندگی‌ در ذهنمان ثبت شده‌اند.

با توجه به ارتباط بین باورها و سیستم چاکرای بدن انسان، برای کنار گذاشتن باورهای محدودکننده استفاده از تکنیک ضربه زدن روی چاکراها، که با سیستم مریدیان (Meridian) مرتبط‌اند، به جای روش EFT، منطقی‌تر به نظر می‌رسد. (سیستم مریدیان در طب سنتی چینی مسیرهایی در بدن هستند که انرژی‌های حیاتی بدن در آن‌ها جریان دارند.) استفاده از این تکنیک تغییر باور موجب می‌شود که باورهای محدودکننده عمیق‌تر از روش رهاسازی احساسات از ذهن فرد پاک‌سازی شوند و در عین حال به چاکراهای بسیار مهم بدن نیز به قدر کافی توجه شود. حال برای اجرای تکنیک Chakra Tapping از روندی کاملا مشابه با EFT استفاده می‌کنیم، با این تفاوت که روی نقاط چاکرا ضربه خواهیم زد تا به سیستم چاکرای بدنمان دسترسی پیدا کنیم.

بررسی سیستم چاکرای بدن و نقاط ضربه‌ی آن

به طور خلاصه می‌توان گفت که سیستم چاکرای بدن از داستان‌های قدیمی سرچشمه گرفته است که نواحی مختلف بدن را دارای نقاط انرژی می‌دانستند. به این ترتیب با ضربه زدن روی هر یک از نقاط انرژی موردنظر می‌توانیم باور محدودکننده‌ی مربوط به آن را از ذهنمان پاک کنیم. نقاط انرژی مختلف در سیستم چاکرای بدن به ترتیب نقطه‌ی تاج، چشم سوم، گلو، قلب، خورشیدی، خاجی و ریشه را شامل می‌شوند.

در ادامه در مورد هریک از چاکراها توضیح می‌دهیم و پاسخ می‌دهیم برای تغییر باور از طریق ضربه‌زدن روی چاکراها باید چه‌کاری انجام دهید. 

  • چاکرای هفتم؛ نقطه‌ی تاج: چاکرای تاج در بالای سر قرار دارد و نمادی از معنویت و ارتباط انسان با قدرتی بالاتر است. این چاکرا در بدن شامل انرژی آگاهی از توانایی برای اعتماد به زندگی، آگاهی از تحت مراقبت بودن و هدایت شدن در مسیر درست است. تمرکز چاکرای تاج کمک به فرد برای ارتباط با هدف زندگی و ارتباط او با منبع قدرت بالاتر است. نقطه‌ی ضربه در این چاکرا بالای سر روی جمجمه قرار دارد؛
  • چاکرای ششم؛ چشم سوم: این چاکرا به طور مستقیم بین ابروها قرار دارد و نشان‌دهنده‌ی بینش، تخیل، تأمل و توانایی دیدن همه‌چیز به شکلی که در واقعیت هستند یا دلیل وجود داشتن آن‌هاست. این نقطه‌ی انرژی در بدن قدرت درک را به انسان می‌دهد و تمرکز آن روی بینایی و هدایت درونی است. نقطه‌ی ضربه‌ی چاکرای چشم سوم در بین ابروها قرار دارد. (هنگام ضربه زدن به این نقطه باید به‌آرامی عمل کنید.)؛
  • چاکرای پنجم؛ گلو: این چاکرا در مرکز گلو واقع شده‌ و نشان‌دهنده‌ی قدرت بیان، ارتباط و ابراز حقیقت است. تمرکز چاکرای گلو روی ارتباط و بیان است. نقطه‌ی ضربه‌ی آن نیز پشت مهره‌ی گردن و جلوی گلو قرار دارد؛
  • چاکرای چهارم؛ قلب: چاکرای قلب در مرکز قفسه‌ی سینه انسان قرار دارد. این چاکرا انرژی مربوط به عشق، صمیمیت، بخشش و توانایی عشق ورزیدن و دریافت آن را شامل می‌شود؛ هم‌چنین، مسئول خواسته‌های قلبی فرد و کمک به او برای بروز این خواسته‌هاست. تمرکز چاکرای قلب روی عشق، برقراری روابط عاطفی و بهبودی درونی است. نقطه‌ی ضربه‌ی آن نیز در میان قفسه‌ی سینه و روی مرکز قلب قرار دارد؛
  • چاکرای سوم؛ خورشیدی: چاکرای خورشیدی درست در زیر جناغ قرار دارد و احساس مربوط به عزت‌نفس و قدرت شخصی فرد (انتخاب‌ها و اقدامات شخصی او در جهان پیرامونش) را شامل می‌شود. انرژی چاکرای خورشیدی به اعتماد به نفس، عزت نفس و احساس توانایی برای کنترل زندگی مربوط می‌شود. این نقطه‌ی انرژی قضاوت‌ها و نظرات شخصی فرد درباره‌ی جهان و خودش را ذخیره می‌کند و تمرکز آن روی قدرت شخصی و ذهنیت مثبت او نسبت به مسائل پیرامونش است. نقطه‌ی ضربه‌ی آن ۴ انگشت بالاتر از ناف و در زیر جناغ قرار دارد؛
  • چاکرای دوم؛ خاجی: چاکرای خاجی، که به آن چاکرای مرکز کلیه نیز گفته می‌شود، در ناحیه‌ی لگن و پشت ناف قرار دارد. این نقطه‌ی انرژی به خلاقیت، احساسات انسان و هم‌چنین به شادی کودکانه‌ی او مرتبط است. چاکرای خاجی نشان‌دهنده‌ی جنسیت است و به روایت‌های زندگی و موقعیت‌هایی مربوط می‌شود که فرد از زمان کودکی در آن‌ها قرار می‌گیرد. تمرکز چاکرای خاجی روی احساسات، خلاقیت و شادی است. نقطه‌ی ضربه‌ی آن انتهای ستون فقرات و ۵ سانتی متر پایین‌تر از ناف قرار دارد؛
  • چاکرای اول؛ ریشه: چاکرای ریشه در زیر ستون فقرات قرار دارد. این نقطه‌ی انرژی نشان‌دهنده‌ی احساس امنیت و بقای فردی است. چاکرای ریشه به باورهای محدودکننده، پول و هویت دوران کودکی انسان‌ها مربوط می‌شود و این موضوعات با مشکلاتی مانند رها شدن، عدم شایستگی و عدم امنیت روبه‌رو هستند. تمرکز چاکرای ریشه روی ایمنی، امنیت و بقاست. نقطه‌ی ضربه‌ی آن استخوان خاجی تحتانی، بین مقعد و دستگاه تناسلی یا بالای ران قرار دارد. در هنگام ضربه زدن به این نقطه می‌توانید دست‌هایتان را به حالت صاف نگه دارید، به‌آرامی به ران‌های خود سیلی بزنید، وانمود کنید که به طور مداوم در حال حرکت هستید و می‌خواهید که چیزی در آغوشتان بنشیند.

بعد از پیاده‌سازی و استفاده از دستورالعمل‌های تنظیم‌شده‌ی فوق برای تغییر باور، می‌توانید روی نقاط انرژی ذکرشده در هر مورد ضربه بزنید. با شروع از بالای سر خود روی نقاط انرژی ضربه بزنید و تا جایی که ممکن است با جزئیات بیش‌تر در رابطه با باورهای موردنظرتان صحبت کنید. هنگامی که این روند را طی می‌کنید باید وانمود کنید که درمورد باور محدودکننده‌ی موردنظرتان با بهترین دوستتان سخن می‌گویید. به او بگویید که این باور چه احساسی به شما می‌دهد، چه خاطرات مرتبطی به این باور را به یاد می‌آورید، این باور را در چه جایی از بدنتان احساس می‌کنید و هرچیز دیگری را که به ذهن شما خطور می‌کند، بیان کنید. این کار ممکن است از روند تکنیک تغییر باور رهاسازی احساسات یا EFT برایتان آشنا باشد.

توجه داشته‌باشید که اگر باور محدودکننده‌ای در ذهنتان از نسل‌های گذشته به جای مانده، بهتر است درباره‌ی این‌که فکر می‌کنید چنین باوری از کجا آمده، احساس خودتان نسبت به آن چیست و سایر جزئیاتی که خودبه‌خود به ذهنتان خطور می‌کنند، صحبت کنید. در واقع، حدس زدن و فکر کردن با صدای بلند در این فرآیند از تکنیک تغییر باور کاملا مفید واقع می‌شود.

گام اول: دستورالعمل پیاده‌سازی را تنظیم کنید

مانند تکنیک تغییر باور EFT، کار را با تنظیم یک دستورالعمل پیاده‌سازی شروع کنید و به یاد داشته‌باشید که این برنامه ۲ قسمت دارد که به شرح زیر است:

  • حتی اگر... (تجربه را بیان کنید)، من باز هم... (ایده‌ی مثبت موردنظرتان را یادداشت کنید).

برای قسمت اول کافی است باور محدودکننده‌ی موردنظرتان را وارد کنید. برای قسمت دوم هم می‌توانید گزاره‌ی مثبتی را وارد می‌کنید تا برنامه‌ی تغییر باور محدودکننده متعادل شود. در واقع، در این دستورالعمل به خودتان می‌گویید که حتی اگر اتفاق بدی رخ داده‌باشد (قسمت اول)، من ایده‌ی مثبتی را برای عبور از آن در نظر دارم (قسمت دوم).

  • قسمت اول برنامه: حتی اگر... (باور محدودکننده را بیان کنید)؛
  • قسمت دوم برنامه: من... (ایده‌ی مثبت را وارد کنید).

در ادامه ایده‌های مثبتی را برای یادآوری آورده‌ایم که می‌توانید برای قسمت دوم تکنیک تغییر باور از آن‌ها استفاده کنید.

این ایده‌ها عبارت‌اند از:

  • من خودم را کاملا دوست دارم و می‌پذیرم؛
  • الان می‌توانم آرام شوم؛
  • در هر حال، حالم خوب است؛
  • من تصمیم می‌گیرم که آن را رها کنم؛
  • اکنون به ضمیر ناخودآگاهم اجازه می‌دهم که آن را رها کند.

در ادامه مثالی را از باورهای محدودکننده آورده‌ایم که در لیستی در بالا ارائه کرده‌بودیم:

  • در صورت بهبودی تنها خواهم ماند؛ به این معنی که اطرافیان فقط به دلیل بیماری‌ام دور من هستند.

عبارت کامل برای شروع گام اول می‌تواند این‌طور باشد:

  • حتی اگر در صورت بهبودی تنها بمانم، به هر حال ترجیح می‌دهم این باور را رها کنم.

گام دوم:‌ هنگام ضربه زدن به نقطه‌ی Karate Chop، از دستورالعمل پیاده‌سازی خود استفاده کنید

در گام دوم باید به طور مداوم روی نقطه‌ی Karate Chop، نقطه‌ای روی قسمت بیرونی مچ دست در سمت چپ، ضربه بزنید و هم‌زمان ۳ بار جمله‌ی کامل موردنظرتان از گام اول را بیان کنید.

گام سوم: به سایر نقاط ضربه بزنید

در مرحله‌ی بعدی باید روی سایر نقاط چاکرای بدن ضربه بزنید و درباره‌ی باور محدودکننده‌ی موردنظرتان صحبت کنید؛ هم‌چنین، می‌توانید ترکیبی را از روش‌های بیان باور محدودکننده، صحبت کردن درمورد احساستان نسبت به آن، فکر کردن به باور موردنظر با صدای بلند، چگونگی ایجاد این باور در ذهنتان و موارد دیگر استفاده کنید. پس از این گام، تا حدودی در روند تغییر باور پیشرفت خواهید کرد.

در حقیقت، هدف این است روی باور محدودکننده‌ی خود تمرکز کنید تا بتوانید انرژی لازم را به دست بیاورید و آن را از ذهنتان پاک کنید. اگر به طور موقت فقط روی باور مذکور تمرکز کنید، اِشکالی ندارد، زیرا فقط با قبول این‌که چنین باوری را در ذهنتان دارید، نمی‌توانید عقیده‌ی مثبت دیگری را جایگزین آن کنید. در واقع برای تغییر باورهای محدودکننده، این تمرکز ضروری است و کلمات و عباراتی که استفاده می‌کنید، در دور اول اصلا مهم نیستند، بلکه فقط باید درمورد باورتان حرف بزنید و آن را مطرح کنید.

برای درک بهتر روند انجام این کار در تکنیک تغییر باور Chakra Tapping، در ادامه مثالی را می‌‌آوریم.

برای مثال، باور محدودکننده‌ی «در صورت بهبودی تنها خواهم ماند» را در نظر بگیرید.

دور اول

  • ضربه زدن به چاکرای تاج: بیان عبارت ممکن است من تنها شوم؛
  • ضربه زدن به چاکرای چشم سوم: بیان عبارت «مدتی است که از خودم مراقبت نکرده‌ام و حتی یادم نیست چگونه این کار را انجام دهم»؛
  • ضربه زدن به چاکرای گلو: قبول این باور که اگر کسی به من کمک نکند، دوباره بیمار خواهم شد؛
  • ضربه زدن به چاکرای قلب: بیان عبارت «به یاد می‌آورم وقتی که ۱۸ساله شدم، مادر به من گفت: ما دیگر از تو حمایت نخواهیم کرد»؛
  • ضربه زدن به چاکرای خورشیدی: بیان عبارت «من بسیار ناامیدم که این باور باعث می‌شود که مانع بهبودی‌ام شوم»؛
  • ضربه زدن به چاکرای خاجی: بیان عبارت «من معتقدم که اگر بهتر شوم، مردم مرا رها خواهند کرد»؛
  • ضربه زدن به چاکرای ریشه: قبول این باور که «بخشی از من واقعا معتقد است که نمی‌توانم از خودم مراقبت کنم».

دور دوم، سوم و چهارم

در این مرحله از  تکنیک تغییر باور Chakra Tapping، باید کاری را که در دُور اول انجام دادید، برای چند دُور دیگر تکرار کنید. استفاده از کلمات و عبارات دقیق و یکسان با دُور اول مانعی ندارد و حتی گاهی اوقات بسیار مفید است. به خاطر داشته‌باشید که طبیعی رفتار کنید و با هرآن‌چه در این روند پیش می‌آید، جلو بروید.

گام چهارم: استراحت کنید

کمی استراحت کنید، چند نفس عمیق بکشید و اگر لازم بود، خمیازه بکشید. این زمان کم به بدنتان کمک می‌کند تا نقاطی را که به آن‌ها ضربه زدید، پردازش و انرژی آن‌ها را به طور کامل آزاد کند.

گام پنجم: دُور آخر را انجام دهید

در نهایت، یک بار دیگر روی نقاط انرژی ضربه بزنید و با بینشی مثبت تأیید کنید که می‌خواهید این انرژی‌ها را دریافت کنید. در حالت ایدئال، انجام این کار با انرژی چیزی که به‌تازگی پاک کردید، مخالفت می‌کند. برای مثال، فرض کنید که به طور متناوب با خودتان تکرار کنید «اکنون بهبودی خطری برایم ندارد». در این مرحله، به‌ ترتیب با ضربه زدن روی هر نقطه می‌توانید عبارت بهبودی برای تغییر باور را تکرار کنید.

گام ششم: همه‌چیز را چک کنید

به احتمال زیاد، تا این مرحله بر باورهای محدودکننده‌ی خود غلبه کرده‌اید؛ بنابراین، از تست عضله‌ای استفاده کنید تا باورهای محدودکننده‌ی ناخودآگاه خود را شناسایی کنید. برای این منظور باور موردنظر را به شکل اصلی آن بیان کنید و ببینید که آیا بدنتان هنوز هم به چنین باوری واکنش نشان می‌دهد یا خیر؛ به این معنی که آیا هنوز هم به آن باور دارید یا چنین باوری دیگر در ذهنتان وجود ندارد. اگر از تست عضله‌ای استفاده نمی‌کنید، به درک مستقیم خود رجوع کنید تا دریابید که تغییر باور مورد نظر در ذهنتان اتفاق افتاده است یا خیر.

اگر متوجه شدید که هنوز هم باور موردنظر از ذهنتان پاک نشده‌است، نگران نباشید، زیرا با مداومت در اجرای این تکنیک‌ها در نهایت موفق می‌شوید؛ بنابراین، بهتر است در این شرایط روند ضربه زدن به چاکرا را چند بار دیگر تکرار کنید. اگر با تست عضله‌ای راحت هستید، این کار را می‌توانید انجام دهید و از بدنتان بپرسید که کدام‌یک از روش تغییر باورهای Sweep یا Chakra Tapping بهترین روش تکرار برای پاک کردن کامل باورهای محدودکننده است.

هنگامی که با انجام تست عضله‌ای مطمئن شدید، بخشی مهم از روند تغییر باور محدودکننده‌ی ذهنتان این است که به جای حدس زدن تکنیک مناسب، از بدنتان بپرسید که چه روشی برایتان مفید است؛ هم‌چنین، می‌توانید روی نقاط چاکرا ضربه بزنید تا هر نوع انرژی راکد در بدنتان را به جریان درآورید. برای این کار کافی است به مدت چند دقیقه روی نقطه‌ای ضربه بزنید که احساس می‌کنید مسدود شده‌است.

چگونه با تکنیک تغییر باور می‌توان باورهای محدودکننده را جایگزین کرد؟

چگونه می‌توان باورهای محدودکننده را با باورهای توان‌مندکننده جایگزین کرد؟

هنگامی که باورهای محدودکننده‌ی خود را شناسایی کردید، زمان آن فرارسیده‌است که باورهای توان‌مندکننده را جایگزین آن‌ها کنید. تکنیک تغییر باور کار ساده‌ای است که به تمرین و تلاش مداوم نیاز دارد. به این دلیل که ما سال‌های بسیاری را برای شناخت و تقویت باورهای محدودکننده‌‌ای صرف کرده‌ایم که در درون ما ریشه‌دار شده‌اند. خبر خوب این است که این باورها قابلیت جایگزین شدن با اعتقادات توان‌مندکننده را دارند.

گام ۱ تکنیک تغییر باور

در گام نخست از تکنیک تغییر باور، یک باور محدودکننده را انتخاب کنید و به این فکر کنید که چگونه باعث پس‌رفت شما شده و به ضررتان کار کرده‌است. به عنوان مثال، فرض کنید باور محدودکننده‌ی شما این است که بیش‌تر مردم صادق و معتمد نیستند. شاید این امر شما را به بی‌اعتمادی نسبت به افرادی که با آن‌ها معاشرت دارید دچار کند و در نهایت به مشاجره و جدایی‌تان منجر شود. ممکن است متوجه شوید که حتی وقتی فرزندانتان واقعیت را به شما می‌گویند، صداقتشان را باور ندارید و به طور مداوم آن‌ها را چک می‌کنید و آزار می‌دهید. یا شاید شما هیچ دوست صمیمی‌ای‌ ندارید، زیرا می‌ترسید که افراد با دروغ‌گویی‌ خود به شما آسیب برسانند.

گام ۲ تکنیک تغییر باور

دومین مرحله‌ی تکنیک تغییر باور این است که اعتقاد محدودکننده‌ای را که دارید، در نظر بگیرید و به شواهدی فکر کنید که نادرست بودن این باور را اثبات می‌کنند. با استفاده از مثال قبلی درمورد بی‌اعتمادی نسبت به دیگران، به این فکر کنید که شخصی که با او ملاقات کرده‌اید، حقیقت را درباره‌ی موضوعی به شما گفته‌، با این‌که می‌دانید انجام چنین کاری برای او دشوار است. یا این‌که به تمام دفعاتی فکر کنید که فرزندانتان بدون این‌که کمکی به آن‌ها کنید، کار درست را انجام می‌دهند.

یا ممکن است به رابطه‌ی ‌دوستانه‌ای در گذشته فکر کنید که دوستتان هرگز به شما دروغ نگفته و شما را ناامید نکرده‌است. شواهد را به‌ نحوی درک کنید که در قلب و ذهن خود بپذیرید که باور محدودکننده‌ی شما نادرست بوده‌است. تلاش کنید زمانی را به فکر کردن به این موضوع اختصاص دهید تا بدانید که باور محدود‌کننده‌ی شما بر اساس واقعیت نبوده‌است و با کمک تکنیک تغییر باور این باور محدودکننده را اصلاح کنید.

گام ۳ تکنیک تغییر باور

باور محدودکننده یا منفی خود را با یک باور توان‌مندکننده و مثبت جایگزین کنید. دوباره مثال بی‌اعتمادی بالا را در نظر بگیرید؛ می‌توانید به خود بگویید که بیش‌تر مردم با صداقت رفتار می‌کنند و درست‌کار‌ هستند. شما برای تقویت این باور از شواهد موجود استفاده می‌کنید. تلاش کنید اعتقاد محدودکننده‌ی قدیمی خود را رها کنید؛ بپذیرید که نادرست بوده و شما را محدود کرده‌است. در ادامه،  شروع به پذیرش این موضوع کنید که مردم به طور کلی صادق و درست‌کار هستند. اکنون به آخرین مرحله از تکنیک تغییر باور می‌پردازیم. 

گام ۴ تکنیک تغییر باور

آخرین مرحله‌ی تکنیک تغییر باور این است که هر روز باورهای جدید را به خودتان یادآوری کنید. به یاد داشته‌باشید که بیش‌تر افراد عمرشان را صرف اعتقادات محدودکننده‌ی خود کرده‌اند؛ بنابراین، جایگزین کردن آن‌ها با سایر باورها کمی زمان‌بَر است.

با تکنیک تغییر باور هرچه بیش‌تر و به طور آگاهانه عقاید جدیدتان را به خود یادآوری کنید، به آن‌ها عمیقا بیندیشید و احساسشان کنید، قادر خواهید بود که عقاید قدیمی را به‌سرعت جایگزین کنید. شاید دوست داشته‌باشید به محض بیدار شدن از خواب، بارها و بارها در طول روز اعتقادات جدید توان‌مندکننده‌ را به خود یادآوری کنید.

این کار غیرضروری نیست، زیرا آن‌چه من انجام می‌دهید یادآوری واقعیت و توان‌مندی به خودتان است. هرچه بیش‌تر این کار را انجام دهید، ضمیر ناخودآگاه شما زودتر شروع به القای افکار، احساسات و اعمال موردنظر می‌کند. سیستم‌های اعتقادی ما قدرت‌مند هستند و تقریبا بر هرآن‌چه فکر می‌کنیم، احساس می‌کنیم و انجام می‌دهیم، تأثیر می‌گذارند.

نکات مهم درمورد باورهای ناخودآگاه در تکنیک تغییر باور

نکات مهم درمورد باورهای ناخودآگاه در تکنیک تغییر باور

بخش زیادی از تمرکز ما در این مطلب روی تکنیک تغییر باور محدودکننده بود که به طور مستقیم با اهداف بهبودی فرد مخالفت می‌کردند؛ با وجود این، باورهای دیگری نیز وجود دارند که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم. این نوع باورها ممکن است با بهبودی فرد در تضاد نباشند، اما می‌توانند به اندازه‌ای در بدن واکنش استرسی ایجاد کنند که مانع بهبودی وی شوند! به این معنا که رابطه‌های استرس‌زا یا واکنش فرد نسبت به این نوع باورها برای او مفید نیستند.

در ادامه چند نمونه از این نوع باورهای محدودکننده را آورده‌ایم:

  • مادر برادرم را بیش‌تر از من دوست دارد؛
  • من همیشه از کارم عقب خواهم ماند؛
  • من احمق هستم؛
  • من همیشه تنها خواهم ماند؛
  • همیشه همه‌ی اطرافیانم من را رها می‌کنند؛
  • من آسیب دیده‌ام؛
  • من همیشه از همه‌چیز عقب خواهم ماند؛
  • من همیشه آخرین هستم؛
  • اگر عواطفم را حس کنم، خواهم مُرد؛
  • اگر احساساتم را درک کنم، دیگر هرگز خوشحال نخواهم شد؛
  • من فقط در مواقعی که دیگران خوشحا‌ل‌اند، در امنیت هستم؛
  • برای نشان دادن خود واقعی‌ام به اجازه نیاز دارم؛
  • اگر احساساتم را بیان کنم، اتفاق بدی رخ می‌دهد.

همان طور که احتمالا متوجه شده‌اید، برخورداری از چنین باورهایی برای فراهم کردن محیط لازم برای بهبودی غیرمفیدند. این نوع باورهای محدودکننده ممکن است همان درمان خودتخریبی‌ای را که تاکنون بیان کردیم، ایجاد نکنند، اما به طور قطع هیچ سودی هم ندارند. حتی اگر باوری در حال حاضر واقعیت داشته‌باشد، مانند «من درآمد کافی ندارم»، استفاده از این روش برای پاک‌سازی واکنش‌های استرس‌زا پیرامون چنین باور مضری نتایج شگفت‌انگیزی را به دنبال دارد.

به یاد داشته‌باشید که واقعیت وجودتان ارتباط مستقیمی با باورهایتان دارد؛ بنابراین، ممکن است درمورد آن‌چه در ابتدای زندگی‌تان اتفاق افتاده و به شکل‌گیری و تغییر باورهای شما منجر شده‌است، سناریو مرغ و تخم‌مرغ را در نظر داشته‌باشید، اما توجه کنید که تغییر یکی از آن‌ها می‌تواند دیگری را نیز تغییر دهد!

همه‌ی ما در حال زندگی، همراهی و تغییر دائمی در این جهان هستیم و در ارتباط با همدیگر ممکن است باورهایی را برای دیگری خَلق کنیم. باورهای قدرت‌مند افراد بخشی باورنکردنی از روند جهان هستی محسوب می‌شوند. یک تمرین عالی برای کشف و سپس تغییر باورهای غیرمفید در ذهنتان، این است که نگاهی دقیق به واقعیت وجودی خود بیندازید؛ به عبارتی، واقعیت وجود هر انسانی بازتاب اعتقادات اوست؛ به همین دلیل، فقط با نگاهی به زندگی خود می‌توانیم به باورهایمان برسیم.

برای مثال، اگر حقیقت وجودتان این است که پول یا عشق کافی دریافت نمی‌کنید، ممکن است این باور را داشته‌باشید که «برای دوست‌ داشته شدن کافی نیستم» یا «من همیشه فقیر خواهم ماند». اگر احساس می‌کنید که هیچ‌چیزی مطابق میلتان پیش نمی‌رود، ممکن است این باور محدودکننده را در ذهنتان داشته‌باشید که «وقایع خوب برای همه، غیر از من، اتفاق می‌افتند». به عبارت دیگر، اگر می‌بینید که الگوهای خاصی در زندگی واقعی و وجودتان ظاهر می‌شوند، نشان‌دهنده‌ی این است که باورهایی متناسب با آن‌ها در ذهنتان دارید که با استفاده از تکنیک تغییر باور، می‌شود آنان را اصلاح کرد.

جمع‌بندی

وقتی به بررسی دقیق آن‌ها زمانی را اختصاص می‌دهیم و تلاش می‌کنیم، می‌توانیم مواردی را که مانع زندگی اصولی می‌شوند، حذف کنیم؛ سپس می‌توانیم با تکنیک تغییر باورها  و روش‌هایی که هرگز تصورشان را هم نمی‌کردیم، آن‌ها را با اعتقادات توان‌مندکننده جایگزین کنیم. حال از خودتان بپرسید «به چه چیزی باور دارم؟»

منبع:
consciouslifestylemag.com
skilledatlife.com

۵.۰ ( ۳ امتیاز )

استخدام در شرکت‌های برتر

فرصت شغلی توسعه خدمات الکترونیکی آدونیس

توسعه خدمات الکترونیکی آدونیس

بانکداری

تهران
در حال استخدام
استخدام در گروه مالی کارآمد

گروه مالی کارآمد

بورس و بازار سرمایه

تهران
در حال استخدام
پاسخگویی سریع
استخدامی های امروز آوا پرداز

آوا پرداز

فناوری اطلاعات/ نرم‌افزار و سخت‌افزار

کرمان
در حال استخدام
پاسخگویی سریع
فرصت اشتغال در فراتحقیق سپاهان

فراتحقیق سپاهان

عمران و ساخت‌وساز | خدمات مهندسی و تخصصی

اصفهان
در حال استخدام
پاسخگویی سریع
آگهی استخدام آنلاین در مهداد - MAHDAAD

مهداد - MAHDAAD

فناوری اطلاعات/ نرم‌افزار و سخت‌افزار

تهران
در حال استخدام

بخش کارفرما

آگهی استخدام خود را ثبت کنید و منتظر بهترین‌ها باشید

مطالب مرتبط

۴.۷

چگونه به یک رهبر همدل تبدیل شویم؟

رهبران و مدیران کسب‌وکار معمولا این شانس را دارند که برای بهبود و توسعه مهارت‌ها و همچنین خصوصیات اخلاقی خودشان، زمان کافی بگذارند؛ خصوصیاتی مانند ...

  ۲,۲۵۹  |    ۷ دقیقه 

۴.۸

چه مهارت‌هایی شما را به رهبری اثربخش تبدیل می‌کند؟

رهبر ارکستر با واپسین چالش رهبری مواجه است: ایجاد هماهنگی کامل بدون به زبان آوردن حتی یک کلمه. در این بحث جذاب، ایتای تالگام سبک ...

  ۳,۷۳۰  |    ۴ دقیقه 

چگونه از فردی خوداشتغال به کارمند تمام‌‌وقت تبدیل شویم؟

تغییر شغل یا حرفه تحول بزرگی در زندگی افراد است و به همان اندازه که چالش‌برانگیز است، می‌تواند مهیج نیز باشد. تغییر از خود‌اشتغالی به ...

  ۱,۴۲۲  |    ۶ دقیقه 

۴.۵

صبوری چیست و چگونه می‌توانیم به فردی صبور تبدیل شویم؟

معنی صبوری چیست؟ چرا باید صبور بودن را تمرین کنیم؟ نشانه‌های صبوری نکردن چیست؟ چگونه می‌توانیم عدم صبوری را مدیریت کنیم؟ فواید صبر چیست؟ چگونه ...

  ۴۵,۴۴۷  |    ۸ دقیقه 

دیدگاه

۰  دیدگاه‌