سلامت سازمانی چیست؟ آیا سازمان شما یک سازمان سلامت است؟
سازمانهای سالم میتوانند تقریباً از پس هر بحرانی بر بیایند. تحقیقات نشان داده سازمانهای سالم به اندازه کافی برای تحمل رویدادهای غیرقابلپیشبینی در دنیای کسبوکار قوی هستند و به اندازه کافی برای همگامشدن با انتظارات متغیر مشتریان انعطافپذیر میباشند. در نتیجه، احتمال ترقی یک سازمان سالم در درازمدت بیشتر است. در این مطلب میخوانید سلامت سازمانی چیست، چه اصول و عناصری دارد و راه رسیدن به آن چیست. با ما همراه باشید.
سلامت سازمانی چیست؟
سلامت سازمانی ظرفیت یک کسبوکار برای تطبیق با دنیایی است که همواره در حال تحول است.
به توانایی یک سازمان برای برآمدن از عهده تغییرات و ادامه عملکرد همراه با فرهنگ سازمانی با کارایی بالا، سلامت سازمانی گفته میشود.
امروزه محیط کسبوکار همواره در حال تغییر است. بسیاری از شرکتها در صنایع مختلف در شرایط دشوار اداره میشوند. در سال ۲۰۲۱، آمار نشان داد نزدیک به ۴۷٪ از سازمانها نوعی از اختلال را تجربه کردهاند؛ کسبوکارهایی به علت فقدان استعداد، افت تقاضای مشتری یا مقررات جدید به چالش کشیده شدهاند. اینکه چقدر خوب نسبت به این چالشها واکنش نشان دهید به سامت سازمانی شما بستگی دارد.
پاتریک لنچیونی (Patrick Lencioni)، نویسنده در حوزه مدیریت کسبوکار، بر این باور است که بزرگترین مزیتی که هر شرکت میتواند از آن بهرمند شود سلامت سازمانی است. متأسفانه اکثر رهبران، مشغول شدن با دنیای دادهمحور هوش سازمانی را به سلامت سازمانی ترجیح میدهند. مشکل این است که بدون سلامت سازمانی خوب، هوش سازمانی دچار ضعف خواهد شد.
سازمان زمانی سالم است که بی کموکاست، باثبات و کامل باشد. وقتی مدیریت، فعالیتها، استراتژی و فرهنگ آن همگی با هم تناسب داشته و دارای منطق باشند. وقتی کمترین اعمال سیاست و کمترین سردرگمی، درجات بالایی از اخلاق و بهرهوری و کمترین نرخ ریزش را بین کارکنان خوب داشته باشید، به سلامت سازمانی دست یافتهاید.
پاتریک لنچیونی- کتاب مزیت
۵ عنصر سلامت سازمانی
۱. ارزشها: ارزشها برای سازمان مانند قطبنما هستند. ارزشها زیربنای هرآنچه هستند که در سازمان ساخته میشود. خواه ارزشها بهطور واضح شناسایی شده باشند یا نه، در رفتار و اخلاقیات کارکنان نهادینه شدهاند. شناسایی آنها نیمی از راه است که به دستیابی به سلامت سازمانی کمک میکند.
۲. اهداف: سازمانی که میخواهد به سلامت سازمانی دست یابد، باید اهداف خود را اظهار کند. اهداف، «چرایی» پشت هر کاری است که سازمان انجام میدهد. بدون یک علت وجودی واضح، سازمان برای مشخصکردن مأموریتش با چالش مواجه میشود. با یک چرا، چهچیزی و چگونه واضح، سازمان میتواند به ارزش پیشنهادی خود دست یابد؛ چیزی که باعث میشود سازمان در آنچه ارائه میکند متمایز باشد.
۳. افراد: ارزشها باید یک بنچمارک باشند که برای اندازهگیری تناسب افراد جدید با سازمان استفاده میشوند. افرادی که با آنها مصاحبه میکنید باید شما را به یاد کارکنانی بیاندازند که نماینده ارزشهای سازمان شما هستند. شباهت نداشتن یک متقاضی به اعضای کنونی تیم، زنگ خطری برای سلامت سازمانی است. سازمانهایی که تجربه و مهارتهای افراد را بالاتر از ارزشها قرار میدهند، خود را به مخاطره میاندازند و فرهنگی را شکل میدهند که در آن، خودپسندی حکمرانی میکند.
۴. شرکا: درست مانند استخدام افراد در تیم، باید هنگام انتخاب شرکای تجاری به همراستا بودن ارزشها اهمیت دهید. ممکن است غیرمنطقی باشد که قبل از شایستگیها، به همراستا بودن فرهنگها و ارزشهای سازمانی توجه کنید، اما این کار در نهایت برای سازمان شما سودآور خواهد بود.
۵. برنامهریزی: برنامه بلندمدت باید مأموریت شما را به واقعیت تبدیل کند. هر کاری که در این روز، این هفته، این ماه و این فصل انجام میدهید باید این پرسش را درون خود داشته باشد: کاری که اکنون در حال انجام آن هستیم، چگونه سازمان را در راستای دستیابی به برنامه بلندمدتش حمایت میکند؟ اگر پاسخ شفافی پیدا نکردید، روی کار درستی تمرکز نکردهاید. هر چیزی که سازمان را به مأموریتش نرساند، تنها یک حواسپرتی است.
قواعد سلامت سازمانی
یک سازمان چه باید بکند تا سالم شود؟ ساختن سازمانی سالم به تلاشی موشکافانه و زیاد نیاز دارد. لنچیونی الگویی با ۴ قاعده برای سلامت سازمانی تهیه کرده است:
قاعده ۱: تیم رهبری منسجمی بسازید
اگر افرادی که مدیریت تیم را بر عهده دارند از نظر رفتاری منسجم نباشند، سازمان به تنهایی نمیتواند سالم باشد. در هر نوع از سازمان، از کل سازمان گرفته تا دپارتمانی از آن، از شرکتی کوچک و کارآفرین گرفته تا یک کلیسا یا مدرسه، سوء عملکرد در رأس آن ناگزیر منجر به عدم سلامت سازمانی در سرتاسر آن میشود.
قاعده ۲: شفافیت ایجاد کنید
علاوه بر رفتار منسجم ، رهبری یک سازمان سالم باید بتواند بهطور منطقی، هماهنگ و متعهدانه به سوالات زیر پاسخ دهد تا به سلامت سازمانی دست پیدا کند:
- چرا وجود داریم؟
- چگونه رفتار میکنیم؟
- چه میکنیم؟
- چگونه موفق خواهیم شد؟
- در حال حاضر چه چیزی بیشترین اهمیت را دارد؟
- چه کسی باید چه کاری را انجام دهد؟
در مورد این مسائل بنیادی، نباید بین رهبران اختلاف نظر وجود داشته باشد.
قاعده ۳: بر شفافیت تأکید کنید
هنگامی که تیم رهبری، انسجام رفتاری را نهادینه کرد و به سؤالات با شفافیت پاسخ داد، باید این پاسخها را بهطور واضح، مکرر، مشتاقانه و باز هم مکرر به اطلاع کارکنان برساند. وقتی نوبت به تأکید بر شفافیت میرسد، چیزی به عنوان بیش از حد ارتباط برقرار کردن معنا ندارد.
هر چقدر هم که وسوسهکننده بهنظر برسد، رهبران نباید مسئولیت اجتماعی و تأکید بر شفافیت را ترک کنند یا به شخص دیگری محول کنند. بهجای آن باید برای حصول اطمینان از اینکه کارکنان سراسر سازمان بهطور پیوسته و مکرر به یاد بیاورند که چه چیزی اهمیت دارد، نقشی خستگیناپذیر ایفا کنند.
قاعده ۴: شفافیت را تقویت کنید
در نهایت، برای حفظ سلامت سازمانی در طول زمان، رهبران آن باید چندین سیستم حیاتی و غیر بوروکراتیک برای تقویت شفافیت در هر فرایند مانند استخدام، مدیریت عملکرد، پاداش و قدردانیها و عزل کارکنان برقرار کنند که افراد درون سازمان شامل آن شوند.
این قواعد ممکن است کمالگرایانه به نظر برسد که البته کمالگرایانه است، اما سلامت سازمانی درجاتی دارد. هر پیشرفتی مزایایی به همراه خواهد داشت. همیشه کسانی خواهند بود که از «کمالگرایی» به عنوان بهانهای برای تلاش نکردن استفاده میکنند. اگر سازمانی میخواهد سالم باشد، باید مشارکت خالص و فعالانه افراد مسئول را داشته باشد. برای یک شرکت، این مربوط به هیئت مدیره است، برای یک کسبوکار کوچک، مالک آن و برای مدرسه، مدیر آن است.
۳ قانون کلیدی برای سنجش سلامت سازمانی
دانستن اینکه چه چیزهایی بر سلامت سازمانی تأثیر میگذارد تنها یک بخش از معادله است. باید قادر باشید سلامت سازمانی را بسنجید تا بتوانید به طور منظم برای بهبود آن اقدام کنید.
در نهایت، سه قاعده کلیدی برای سنجش سلامت سازمانی وجود دارد:
۱. چابکی
چابکی بر روی اینکه به چه سرعت و هر چند وقت میتوانید بینشی درباره سازمان کسب کنید، تمرکز دارد. به طور مثال، آیا میتوانید در طی مکالمه با مدیران، بلادرنگ اطلاعات را به یاد آورده و بهروزرسانیهایی در مورد دادهها ارائه دهید؟ یا نیاز دارید که از قبل برای دسترسی به اطلاعات برنامهریزی کنید؟
ترجیحاً باید اطلاعات بهروز شده به طور منظم دم دستتان باشد. این به این خاطر است که چابکی بیشتر به شما اجازه میدهد روندها را شناسایی نموده و پیش از آنکه روندها به مشکلات بزرگتر ریشه بدوانند، به سرعت اقدام کنید.
نمونههای رایج نقاط داده که میتوانند سطح چابکی مورد نیاز را فراهم کنند تا سلامت سازمانی به صورت لحظهای درک شود عبارتاند از:
مشارکت کارکنان: درخواست از کارکنان برای پر کردن اطلاعات هفتگی یک به یک با مدیرانشان میتواند انبوهی از اطلاعات در مورد سطوح مشارکت آنها را ارائه دهد. یکی از بهترین شاخصها، درخواست از کارکنان برای امتیاز دادن به هفته کاری (مثلاً در مقیاس ۱ تا ۵) است، از این طریق میتوانید روند امتیازدهی را برای هر فرد در طی زمان دنبال کنید.
پرداخت منصفانه: بررسی دستمزد در بین فاکتورهایی مانند تیم، ارشدیت، جنسیت و غیره میتواند به تضمین پرداخت یکسان کمک کند.
۲. مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیری تماماً در مورد شفاف بودن درباره چیزی که سنجش میکنید، با هدف وارد کردن تمام سازمان به بحث و گفتگو است. هر چه بیشتر بتوانید حس مسئولیت پذیری ایجاد کنید، افراد بیشتری در تمام سطوح شرکت را در اقدامات سلامت سازمانی سهیم میکنید. این مورد میتواند به تمام کارکنان کمک کند تا رفتار سالمتری را در خود و همتیمیهایشان برانگیزانند.
کلید فعالسازی مسئولیتپذیری در شفافیت و همکاری نهفته است. بعضی از بهترین روشها برای ایجاد حس مسئولیتپذیری برای سلامت سازمانی عبارتاند از:
اشتراکگذاری نتایج پرسشنامهها: وقتی شرکت شما پرسشنامههایی تهیه میکند تا انواع مختلف اطلاعات را ارزیابی کند، هر چه اطلاعات بیشتری با تمام تیم به اشتراک بگذارید (به شرط اینکه مناسب باشد)، بهتر است. به طور مثال، بهاشتراک گذاری اطلاعات میتواند به افراد کمک کند تا درک کنند سازمان کجا ایستاده است و احساس کنند بخشی از راهحل هستند.
دادن اجازه مشارکت در اقدامات کلیدی: اجازه مشارکت روی فعالیتهای کلیدی، به نوبه خود به همگان حس مالکیت در فرایند را میدهد و شفافیت بیشتری به برنامههای توسعه میبخشد که این دو، سطح بالایی از مسئولیتپذیری را ترویج میکنند.
۳. هماهنگی
هماهنگی بر حصول اطمینان نسبت به اینکه همگی درک یکسانی از سنجشهای کیفی و کمی دارند تمرکز دارد. برای مثال، این درک یکسان، باید کمک کند احساس رهبران و کارکنان نسبت به هر شاخص بهآسانی با هم منطبق شود. هرچه هماهنگی بیشتری در سازمان داشته باشید، میتوانید فرایندهای منصفانهتری ایجاد کنید که به همگی اجازه میدهد سریعتر به اتفاق نظر برسند و به جلو پیش بروند.
سرمایهگذاری روی مفاهیم شفافیت و مشارکت که از پیشنیازهای تحقق هماهنگی هستند، بسیار اهمیت دارد. دسترسی منسجم به دادهها و حق محافظت از اطلاعات حساس، باعث میشود کارکنان احساس کنند شفافیت در سازمان وجود دارد و در فرایندها مشارکت میکنند.
در ادامه با مثال توضیح میدهیم هماهنگی چگونه به سلامت سازمان کمک میکند:
تنظیم ارزیابیهای عملکرد: بهدست آوردن بینشی از نتایج رتبهبندی عملکرد، به افراد اجازه میدهد تشخیص دهند که آیا تیم خود یا هر گروه دیگری از افراد را بیش از حد دست بالا یا دست پایین گرفتهاند یا خیر. این نتایج تضمین میکند که همه افرادی که ارزیابیها را انجام میدهند، دید یکسانی نسبت به اینکه هر رتبهبندی چه معنایی میدهد داشته باشند. در نتیجه، این مورد نه تنها نتایج نهایی منصفانهتری در اختیار سازمان قرار میدهد، بلکه کمک میکند که فرایند سریعتر پیشرفت کند.
درک نیازمندیهای رشد: برنامه ریزی منابع انسانی به مدیران اجازه میدهد تا آنچه نیاز دارند را دیکته کنند، اما این رویکرد از بالا به پایین، نیازمند هماهنگی عمیق بین تیمها است. به طور خاص، رهبران باید بدانند دیگر تیمها چگونه بزرگتر میشوند تا بتوانند برای تیمهای خودشان بر آن اساس برنامهریزی نمایند. برای مثال اگر مدیر ارشد بازاریابی دریابد که تیم فروش با سرعتی بیشتر از تیم بازاریابی در حال بزرگتر شدن است، ممکن است بفهمد قادر به پیدا کردن سرنخ بازاریابی کافی برای تیم فروش نیست. این اطلاعات به مدیر ارشد بازاریابی کمک میکند متناسب با تیم فروش، تیم خود را بزرگتر کند. این هماهنگی بین تیمها، به مدیران فروش و بازاریابی کمک میکند به اهدافشان دست یابند و در نهایت برای سازمان سودآوری بیشتری رقم بزنند.
جمعبندی
یک سازمان سالم اثری فزاینده دارد که بر تمام افرادی که با آن یا کارکنان آن در تماس هستند اثر میگذارد. برای پرورش یک سازمان سالم، مشخص کنید که وقتی صحبت از دستیابی به اهداف کلیدی هست کدام معیارها بیشترین اهمیت را دارند. بسنجید که شرکت شما بر پایه آن معیارها در کجا قرار میگیرد و برنامهای منسجم برای بهبود توسعه دهید. در این مسیر به یاد داشته باشید که هر کسبوکاری متفاوت است و در ابتدا باید مبنایی از آنچه برای شرکت شما در جهت عملکرد بالا و موفقیت معنا میدهد مقرر کنید.
در این مطلب توضیح دادیم سلامت سازمانی چیست، چه عناصری دارد و چگونه سنجیده میشود. امیدواریم مطالعه این مطلب برای شما مفید بوده باشد. نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه