چالشها و راه های تقویت انعطاف پذیری شناختی
انعطاف پذیری شناختی، ابتدا توسط روانشناسان در سال ۱۹۶۰ میلادی معرفی، سپس بهعنوان مفهوم رایجی در چرخههای روانشناسی آموزشی تعریف شد. انعطاف پذیری شناختی، توانایی فرد برای تغییر دیدگاه، تغییر شیوه تفکر یا سازگاری ذهنی با محیط است. استراتژیهای رایج برای بهبود انعطاف پذیری شناختی، شبیه به استراتژیهای تقویت تفکر واگرا، خلاقیت و گشودگی است.
اگرچه این تعاریف و استراتژیها، افکار منعطف را خروج از شیوه تفکر معمول ترسیم میکنند، تعریف جامعتر آن میتواند توضیح کارآمدی نحوه معمول تفکر را نیز در بر بگیرد: با چه میزان انعطاف، میتوانیم بخشهای مختلف مغز خود را در پاسخ به تکلیف درگیر کنیم؟ خواه تکلیف، نیازمند تفکر متفاوت باشد، خواه نه.
برای مثال، ما در اکثر فعالیتها باید به اندوختههای تجارب شخصی، معلومات و تخیل خود برای پرداختن به تکلیف رجوع کنیم. کیفیت کار، بسته به میزان انعطافپذیری ما در جهتیابی درست این ۳ حیطه است. از آنجا که تلاش میکنیم تا سیل پیوسته و عظیم اطلاعاتی را که توسط تکنولوژی و شبکههای دیجیتالی در قرن ۲۱ به مغز وارد شده است، مدیریت کنیم، تعریف کاربردیتر انعطاف پذیری شناختی میتواند این باشد که چقدر خوب میتوانیم هم محدود و هم خلاقانه فکر کنیم.
چالشهای انعطاف پذیری شناختی
حافظه
اگر در حال حل مسئله باشید، ممکن است مسیر مستقیم و واضح را انتخاب کنید، مشکل مشابه آن را از گذشته خود فرا بخوانید یا داستانی را که درباره حل مشکل مشابهی شنیده یا دیدهاید، به یاد بیاورید. توانایی استفاده از خاطرهای مربوط به گذشته برای حل مشکل کنونی، قلب انعطاف پذیری شناختی است؛ نهتنها بهخاطر اینکه در گذشته با آن مشکل مواجه شدهاید، بلکه بهخاطر اینکه میتوانید بین آن مشکل و مشکل دیگر ارتباط برقرار کنید و الگوی مربوطه را بشناسید.
وقتی داستان فرد دیگری را میشنوید و در پاسخ، داستان مشابه خود را بیان میکنید نیز همین فرایند تکرار میشود؛ این کار سختتر از چیزی است که به نظر میرسد. شاید داستان بهتر و مرتبطتری داشتید، اما نمیتوانستید آن را در آن لحظه به خاطر بیاورید. تقویت انعطاف پذیری شناختی، افزایش توانایی خود در یادآوری اینگونه چیزها، همچنین بهبود توانایی یادآوری حقایق یا چیزهای مرتبطی است که خواندهاید، آن هم در مواقعی که فردی درمورد موضوع خاصی صحبت میکند.
برای رسیدن به تفکر انعطافپذیر، باید بتوانید از ذخایر بیشمار معلومات و خاطرات خود برای انجام تکلیف یا مسئله موجود استفاده کنید. توانایی دسترسی عمیق به گذشته و نه فقط فراخوانی اولین و دمدستترین مورد از حافظه، نیازمند حافظه اخباری (declarative memory) قوی است.
توانایی دیدن فوری و همزمان همه تجارب مرتبط یا تکههای معلومات و انتخاب بهترین پاسخ ممکن بر اساس آنها عالی به نظر میرسد؛ اما اکثر ما نمیتوانیم در آن لحظه اینقدر خوب عمل کنیم. چطور این عملکرد را در خود تقویت کنیم؟
سیان کنگ (Sean Kang)، استاد دانشکده آموزش دارتموث (Dartmouth)، میگوید: «ما چیزها را به یاد میآوریم چون آنها به هر حال خود را نشان میدهند؛ آنها با پایگاه معلومات ما مرتبط هستند و میتوانند بهراحتی در آن ادغام شوند یا چیزهایی هستند که ما در طول زمان آنها را بارها بازیابی یا بازشماری کرده یا از آنها بهره بردهایم».
تعصب تأییدی
گاهیاوقات، همانطور که سن ما بالا میرود، به شیوه تفکر خاصی میچسبیم و نمیتوانیم آن را رها کنیم و به سراغ ایدههای جدید برویم؛ تمایل داریم که آنها را طوری شکل دهیم که با اطلاعات قبلی ما همخوانی داشته باشند؛ بنابراین، ارزشمندترین بخش یادگیری را از دست میدهیم.
برجستگی
بخش بزرگی از مغز، شبکه برجستگی، به توجه به چیزهای برجسته و متمایز در محیط دوروبرمان اختصاص یافته است؛ تعیین اینکه کدامیک از این چیزها ارزش توجه دارند، نیازمند انعطاف پذیری شناختی است.
ویلیام سیلی (William Seeley)، نورولوژیست دانشگاه سنفرانسیسکو کالیفرنیا (California, San Francisco)، میگوید: «مغز ما مدام توسط اطلاعات حسی بمباران میشود و ما باید به تمام آن اطلاعات بر اساس میزان ارتباطشان از لحاظ شخصی، برای هدایت رفتارمان نمره دهیم».
کوتهنظری (در مقابل آیندهنگری)
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در نقطهای از مکالمه با خود بگویید: «خیلی خستهکننده است، مکالمههای همیشگی، چیزهایی که قبلا هم درباره آنها صحبت کردهایم». انعطاف پذیری شناختی، توانایی انعطاف عضلات مغز و کنارزدن پردهها و پیداکردن موضوع جالبتری برای مکالمه است. اکثر ما به خود زحمت نمیدهیم و بدون اینکه به عقب برگردیم و مسیر هیجانانگیزتری را پیدا کنیم، مسیری را که در آن قرار گرفتهایم، ادامه میدهیم. خیلی از ما با جریان حرکت میکنیم، که بهخودیخود مشکلی ندارد، اما انعطاف پذیری شناختی واقعی، این جریان را به سمتی هدایت میکند که برای شما و همصحبتهایتان ارزشمند باشد. آگاهی از اینکه چه چیزی را میدانید که گفتن آن بیشترین سود را برای همصحبتهای شما دارد، انعطاف پذیری شناختی است.
پایینبودن بازداری نهان
بازداری نهان (Latent inhibition)، عنوانی است برای این حقیقت که معنیبخشیدن به محرکی آشنا، بیشتر از محرکی جدید زمان میبرد؛ برای مثال، همه ما ممکن است هر روز از کنار همان خانههای همیشگی عبور کنیم و اهمیت چندانی به آنها ندهیم؛ تا وقتی که بهدلیل خاصی، توجه ما را جلب کنند؛ این چیز نرمالی است و به مغز ما اجازه میدهد تا به اطلاعات قدیمی توجه نکند و بتواند بر اطلاعات جدید متمرکز شود. برخی از افراد، بازداری نهان کمی دارند؛ یعنی گنجاندن آن خانهها در دسته «اطلاعات قدیمی» و گذر از آنها برایشان دشوار است. افراد دارای اختلال اوتیسم، بهراحتی درگیر محرکهایی میشوند که برای سایر افراد، آشنا هستند. شاعران، نویسندگان و هنرمندان دیگر هم بیش از حد درگیر جزئیات چیزها میشوند؛ این ویژگی به آنها اجازه میدهد تا خلاقیت بیشتری داشته باشند؛ اما گاهی اوقات به مغز اجازه نمیدهد تا تصویر بزرگتر را ببیند یا از آن محرکها عبور کند.
تنگناهای اطلاعاتی
گاهیاوقات، انعطاف پذیری شناختی ما با تنگنا مواجه میشود، زیرا بار ذهنی ما آنقدر سنگین است یا اطلاعات و تجارب ذخیرهشده در اندوخته معلومات ما آنقدر زیاد است که تنگنا یا گلوگاه به وجود میآید؛ مثل وقتی که قطعات یخ نمیگذارند که آب از بطری خارج شود، تکههای اطلاعاتیای که میتوانیم در یک موقعیت به یاد بیاوریم، آنقدر زیاد است که در نهایت هیچچیز به ذهنمان نمیرسد. چند راه برای غلبه بر این وضعیت در بخش بعدی ذکر خواهد شد.
تفکر انعطافناپذیر
تفکر انعطافناپذیر، نقطه مقابل انعطاف پذیری شناختی است و چیزی است که وضعیتهای روانشناختی، مثل افسردگی و اضطراب را تعریف میکند: ما در چرخه باطل نشخوار فکری، گیر میکنیم و نمیتوانیم نحوه تفکر خود را تغییر دهیم. آگاهی از الگوی افکار خود، قدم بزرگی در راستای دیدن دنیا از زاویه جدید و کسب احساس مثبتتری از جهان اطراف است.
تقویت
فکرکردن مثل راهرفتن است: هرجا که بروید ردپایی به جا میگذارید و هرچقدر جلوتر بروید، مسیر را بهتر میشناسید. مسیرهای عصبی نیز در وضعیت مشابهی قرار دارند. مغز ما آنچه را که در مسیرهای عصبی خود تقویت کردهایم، به خاطر میآورد؛ بنابراین اگر همیشه از اطلاعات یکسان استفاده کنیم یا همان داستانهای مشابه را تعریف کنیم، مسیرهای عصبی خود را با آنها علامتگذاری میکنیم و این، یعنی همیشه داستانهای تکراری را برای فردی تکراری تعریف میکنیم و با انعطاف پذیری شناختی کمتری به موقعیتها و تکالیف واکنش میدهیم.
چگونه انعطاف پذیری شناختی را در خود تقویت کنیم؟
۱. به افکار خود توجه کنید
وقتی از شما خواسته میشود تا معلومات یا تجارب خود را به اشتراک بگذارید، ذهن شما به کجامیرود و به کجا نمیرود؟
۲. هدفمند باشید
از خود سئوال کنید: میخواهی چهچیزی را بدانی؟ میخواهی درمورد چه چیزی صحبت کنی؟
۳. دستهبندی کنید
دستهبندیهای ذهنی برای اطلاعات و موقعیتهای پیش رو ایجاد کنید تا بتوانید راحتتر تجارب خود را سازماندهی کنید. هنگام خواندن اخبار، رئوس آن را در دستهبندیهای ذهنی مثل محیطزیست، سیاست، هنر و غیره جا بدهید تا بعدا راحتتر بتوانید آنها را از ذهن خود فرا بخوانید.
۴. کدگذاری و نشانههای بازیابی را هماهنگ کنید
راجع به معنای عملکردی اطلاعات فکر کنید، اینکه آنها را در چه زمینهای به کار میبرید؛ این کار به شما کمک میکند تا آنها را در مواقع نیاز به یاد آورید. مهمترین علت شکست استارتآپها، گردش نقدینگی نیست، بلکه این واقعیت است که مردم محصول آنها را نمیخواهند.
۵. تجربه خود را ثبت کنید
گاهی اوقات مغز خود را تمیز کنید؛ برخی اطلاعات و خاطرات را از آن خارج کنید و روی کاغذ بیاورید. تحقیقات میگویند که اگر نگرانیهای خود را تخلیه کنید، فضای بیشتری در مغز باز میشود که به شما کمک میکند تا در طول روز به چیزهای دیگری نیز فکر کنید و انعطاف پذیری شناختی بهتری داشته باشید.
۶. اگر چیزی را درست بفهمید، آن را فراموش نمیکنید
همه ما اغلب نمیتوانیم مفاهیمی را که لازم داریم به خاطر آوریم؛ چون احتمالا آنقدر که فکر میکردیم، آنها را بهدرستی درک نکرده بودیم.
۷. ورزش بدنی
مغز شما فقط بعد از ۲۰ دقیقه ورزش شدید، دوپامین، سروتونین، اپیود، اندورفین، نوروتروفیک و اندوکانابینوئید آزاد میکند. همه اینها مواد شیمیایی شادیآوری هستند که به بدن و مغز شما اجازه یادگیری و رشد میدهند. بدن، به دلایل تکاملی، هنگام ورزشکردن بهتر میتواند یاد بگیرد؛ همچنین ورزش باعث افزایش تمرکز و کاهش اضطراب میشود و بهمرور خُلق را متعادل میکند، اندازه هیپوکمپ را افزایش میدهد و عصبزایی را تقویت میکند. همه این موارد باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی میشوند.
۸. یادگیری مهارتهای جدید
یادگیری مهارتهای جدید باعث تقویت انعطافپذیری شناختی میشود. یادگیری نوعی ساز موسیقی، زبان یا بازی جدید را امتحان کنید.
۹. تغییر روتین روزمره
برای حفظ انعطافپذیری و هوشمندی ذهن، موارد جدیدی را به روتین روزمره خود وارد کنید. مواجهه با هر محرک جدیدی باعث افزایش انعطافپذیری ذهنی میشود، زیرا مغز، شما را مجبور میکند تا سریع با آن سازگار شوید. سفر نمونه عالی از آن است؛ اما میتوانید بهسادگی از مسیر جدیدی از خانه به محل کار بروید یا در مکانهایی پیادهروی کنید که تا به حال امتحان نکردهاید. گاهی اوقات، اطراف خود را با آدمهایی که شبیه شما نیستند پر کنید؛ این کار مغز شما را بهسمت ایجاد روابط جدید سوق میدهد.
۱۰. شوخطبعی را در خود بپرورانید
توانایی شوخیکردن، نشانه انعطافپذیری شناختی است. توانایی شوخیکردن یا جوکگفتن، به این معنی است که بهجای گیرکردن در معنی تحتاللفظی موقعیت، میتوانیم به عقب برگردیم و تصویر بزرگتر را ببینیم. یافتن نکات خندهدار در موقعیتهای مختلف، تمرینی برای انعطافپذیری شناختی است.
منبع: opencolleges.edu.au
دیدگاه