چرا شخصیت از شهرت مهمتر است؟
شاید در نگاه اول، شهرت در محل کار خیلی مهم به نظر برسد. هرچه محبوبتر باشید یا هرچه دیگران بیشتر با عادات کاری شما آشنا باشند، احتمال موفقشدنتان در شغل افزایش مییابد؛ البته این موضوع همیشه درست نیست و درک آن پیچیدهتر از این حرفهاست. در این مطلب میخوانید که چرا اینطور نیست.
چرا شخصیت؟
شهرتتان چیزی است که برای دیگران واضح است و شما را با آن میشناسند. شخصیتتان چیزی است که شما را به رفتارهایی وامیدارد که شهرت خاصی را برای شما به ارمغان میآورد؛ اما هنگام تصمیم گیری در موقعیتهای دشوار، شخصیت شماست که دست به انتخاب میزند. ممکن است فرد مشهوری باشید که پرتلاش است و به اهداف خود میرسد، اما لحظه سرنوشتساز مسیر شغلی شما، یعنی موقعیتی که فقط یک بار در بلندمدت پیش میآید، بهوسیله شخصیتتان تعریف میشود.
برای مثال، فرض کنید که شهرتتان میگوید رفتاری دوستانه دارید، قادرید تکالیف دشوار را مدیریت کنید و هرآنچه را که برای موفقیت سازمان لازم باشد، انجام میدهید؛ اما ناگهان با انتخابی مواجه میشوید که ماهیت اخلاقی دارد؛ شما فرد معتمد و امینی هستید و سازمان از این موضوع آگاه است؛ بنابراین، از شما خواسته میشود که به سفر کاری بروید؛ این سفر موجب میشود که یک هفته از خانواده خود دور بمانید؛ اما تکنوازی پیانو دخترتان سه روز دیگر است؛ او از حرفزدن درباره این موضوع دست نمیکشد و میدانید که حضور شما چقدر برای او مهم است؛ اینجاست که شخصیت شما دست به انتخاب میزند.
ممکن است بیشتر نگران شهرت در محل کارتان باشید یا بهراحتی کاری را انتخاب کنید که فکر میکنید باید بهعنوان پدر یا مادر انجام دهید؛ این مثال بسیار سادهای است؛ مثالی که شاید در وهله اول ساده به نظر برسد، اما بهخوبی نشان میدهد که در نهایت و در برههای از زمان، آنچه در ماهیت شماست، شهرتتان در محل کار را شکست میدهد.
چگونه شخصیت خود را نشان میدهید؟
شهرتتان بخشی از شخصیت شماست که فکر میکنید دیگران میخواهند ببینند. در واقع شما هر کاری میکنید تا شهرتتان را، حتی با سرکوبکردن جنبه واقعی خود، بهبود دهید؛ تلاش کنید که همین امروز تغییر را شروع کنید؛ سعی کنید تا فقط بر اساس اصول کلیدی خود عمل کنید؛ شهرت شما بر اساس این اعمال شکل میگیرد. ممکن است به این دلیل که دوست دارید خودتان باشید، همیشه به انجام آنچه کارفرمایتان نیاز دارد، تمایل نداشته باشید؛ اما صداقت و تمایلتان به خود بودن، بالاخره با کارفرمایی درست نتیجه خواهد داد.
اگر کارفرمای فعلی، شما را بهدلیل اینکه خود واقعیتان هستید، تحسین نمیکند، بهدنبال کارفرمایی باشید که شما را به همین شکل بپذیرد. من برای مشتریانم بهعنوان نویسنده freelancer (مستقل) شهرت دارم؛ زیرا آنها میدانند که به مسائل مختلفی که در اطرافم پیش میآید، بهخوبی واکنش نشان میدهم؛ شهرت برایم اهمیت ندارد؛ بهسختی کار میکنم و بر رضایت مشتریانم تمرکز دارم؛ اما آنها هم از اصول من آگاهاند. نمیدانم که این کار برای من باعث بهدستآوردن یا ازدستدادن پول شده است، اما میدانم که آنها شخصیتم را میبینند و این چیزی است که شهرتم را شکل داده است؛ این شهرت همچنین باعث شده است که مشتریانی را به دست آورم که دوست دارم با آنها کار کنم.
یک مثال شخصی برای روشنکردن موضوع
بهترین مثال برای این موضوع، به زمانی بر میگردد که تازه کار نوشتن را شروع کرده بودم؛ روی مقالههای بهینهسازی موتورهای جستوجو کار میکردم؛ آن زمان فقط نیاز بود که کلمات مشخصی را در مقاله جا بدهم؛ مشاغل زیادی داشتم که دستوراتی مانند «۵۰۰ کلمه بنویس؛ از ۸ کلمه کلیدی استفاده کن» را شامل میشدند. اولین مقالهای که نوشتم تقریبا دو برابر آنچه مشتری میخواست بود؛ چراکه برای درست بهکاربردن کلمات کلیدی، ضروری به نظر میرسید؛ مشتری به من اطلاع داد که آنها فقط ۳۰۰ کلمه میخواستند؛ به آنها توضیح دادم که در این صورت، مقاله معقول به نظر نمیرسید؛ مشتری جواب داد که من فقط باید یک جمله مینوشتم و کلمه کلیدی را در آن جا میدادم و اصلا مهم نبود که جمله معنادار باشد.
به مشتری گفتم که این کار را به این نحو انجام نمیدهم؛ در نهایت، برای مدتی طولانی مشغول به کار روزنامهنگاری با تمرکز بر سئو برای مشتری دیگری شدم. مسئله آنها فقط وجود کلمه کلیدی در مقالهها بود و در بقیه موارد آزاد بودم؛ بنابراین، زمانم را برای جستوجو و نوشتن مقالاتی صرف کردم که هم معنادار و هم کلمه کلیدی را در بر بگیرند؛ میخواستم افراد با خواندن نوشتههایم، بهواقع به چیزی که میخواهند برسند؛ حتی اگر نام من بهعنوان نویسنده ذکر نمیشد.
این تفاوت شهرت و شخصیت است؛ انتخاب کردم که از دستورالعملها، طبق خواسته مشتریانم پیروی کنم. تفاوت فقط در این بود که کار اضافهای انجام میدادم که خواسته نشده بود؛ به این دلیل که مطمئن شوم کاری را انجام میدهم که به آن افتخار میکنم؛ این کار را با آگاهی از این انجام میدهم که پول اضافی به دست نمیآورم؛ این روند به عقیده من درست است؛ شاید این راه سختتر و طولانیتر باشد، اما به من اجازه میدهد که شبها راحت بخوابم.
منبع: careeraddict.com
دیدگاه