چگونه منتور فوقالعادهای باشیم؟
بهواقع، در محیط کار امروز جای خالی یک مربی حس میشود؛ شخصی که مایل و قادر است که کارمندی را زیر بالوپر خود بگیرد و برای کمک به او بهصورت حرفهای مشاوره دهد؛ البته متخصصان جوان امروزی بیش از حد مغرور و شاید حتی بدبین هستند که نمیتوانند راهنمایی مربی (منتور) را بپذیرند؛ اما تحقیقات نشان میدهد که وجود منتور فواید بسیاری دارد.
متخصصان با سالها مطالعه به این نتیجه رسیدند که بهطور معمول، روابط مربیگری به جبران خدمت بیشتر، رضایت شغلی بیشتر، دریافت ترفیع بیشتر و افزایش اعتمادبهنفس برای مربی منجر میشود. با درنظرگرفتن نقشها و مسئولیتهایی که مربی معمولی شما دارد، انگیزه، مشاوره، حمایت مالی و الهامبخشیدن و مزایای بیشمار دیگر، جای تعجب است که کسبوکارهای متوسط برای نشاندادن فوتوفن به کارمندان جدید چنین برنامهای ندارد.
حتی اگر سازمانتان از اتخاذ یا تشویق مربیگری خودداری کند، شاید لازم باشد که این کار را خودتان انجام دهید تا شخصی را راهنمایی کنید. آیا مطمئن نیستید که از ویژگیها و مهارتهای لازم برخوردارید؟ در این مطلب، نکاتی درمورد اینکه چگونه مربی ماهری باشید، آورده شده است.
۱. بر راهنماییکردن دیگران تمرکز کنید
اگرچه راهنماییکردن دیگران در دفتر کار به نظم و رسمیت نیازی ندارد، اما اطمینان از وجود ساختار در آن، هنوز هم ایده محتاطانهای به شمار میآید. شما میخواهید مهارتها و تحصیلات خود را با فردی که به او کمک میکنید مطابقت دهید، بر فرد و نیازهای او تمرکز کنید و مطمئن شوید که رابطهی منتورینگ سازندهای دارید.
بهعنوان مثال، اگر در بخش بازاریابی هستید، باید متخصص روابط عمومی مشتاقی را پیدا کنید، نه یک متخصص منابع انسانی. همیشه مهم است که بهعنوان یک مربی، در زمینه کاری خود خِرَد را به شخصی منتقل کنید؛ این بهترین فرایند برای انجام این کار است؛ زیرا تضمین میکند که شما بر فرد تحت مراقبت تمرکز میکنید. به یاد داشته باشید که مربی باید فرد مناسبی را انتخاب کند و بالعکس.
۲. اهداف را مشخص کنید
در اینجا موردی وجود دارد که هر دو طرف، مربی و کارآموز، باید بپرسند: هدف این رابطه چیست؟ با تشریح اهداف اصلی این مشارکت، میتوانید مطمئن شوید که تلاشتان نتیجهبخش است؛ تلاشی که به پیشرفت شخصی و شغلی منجر خواهد شد. بهجای اتلاف وقتتان، فقط با بهاشتراکگذاشتن نکاتی درمورد کار، میتوانید مدل مؤثری را ارائه دهید که شامل بسته شغلی زیر است:
- تقویت ارتباطات؛
- تقویت مهارت های نرم و سخت؛
- سازگارشدن با تغییر زمان؛
- آمادهشدن برای هر نقطه عطف مهم.
برای رسیدن به این هدف، باید بهطور فعالانه به کارآموزتان گوش دهید. شما برای راهنمایی او آنجا هستید، بنابراین به خواستهها و اهداف اوتوجه کنید، نه به اهداف خودتان؛پس از انجام این کار، جمله معروف فیلم کازابلانکا (Casablanca) را نقل میکنید: «فکر میکنم این آغاز یک دوستی زیبا باشد.»
۳. آنچه را میدانید به اشتراک بگذارید
بیایید صریح باشیم؛ هنر ارتباطات، در حال مرگ است. خواه به این دلیل باشد که ما در تلفنهای هوشمند خود گم شدهایم، خواه اینکه همه ناگهان دچار اضطراب اجتماعی میشویم و دیگر نمیدانیم چگونه ارتباط برقرار کنیم. حتی شخص حرفهای و باتجربهای که دههها در این حرفه فعالیت داشته است، شاهد ازبینرفتن مهارت های ارتباطی خود است؛ وظیفه شماست که آن را بهبود ببخشید؛ این پیشرفت مهمی محسوب میشود؛ زیرا یکی از جنبههای مهم در راهنمایی، بهاشتراکگذاشتن دانستههایتان است.
اگر نمیتوانید این تاکتیک مؤثر را اجرا کنید، پس باید اکنون کنار بروید و اجازه دهید که فرد دیگری مربی شود. شما بهعنوان یک مربی، به میزان چشمگیری با اطلاعات بهصورت حرفهای و غیره، برخورد کردهاید؛ این وظیفه شماست که این چشمه خِرَد را با تازهواردان به اشتراک بگذارید.
هرآنچه میدانید، درمورد شغل، زندگی و روابط، باید به نسل جوان انتقال دهید؛ بله! ضروری است که کارمندان جدید برای یادگرفتن سوارکاری، چند بار از اسبشان بیفتند؛ اما شما هنوز هم میتوانید برای اینکه احتمال ماندن بر پشت اسب را بیشتر کنید، بهقدر کافی به او توصیههایی را ارائه دهید.
۴. «سیاست درهای باز» را اجرا کنید
این امر ممکن است ذاتی باشد، یا ممکن است آموخته شود؛ در هر صورت، مهم این است که در دسترس باشید؛ شخصی که به او تعلیم میدهید؛ میخواهد احساس کند که میتواند در هر زمان و برای هر کاری به شما مراجعه کند.
اگر بهطور معمول، فرصت صحبتکردن با خودتان را از آنها سلب میکنید یا به نظر میرسد که همیشه درگیرترین فرد جهان هستید (نه، بازی ۱نفره به حساب نمیآید!)، ممکن است کارآموزانتان از انتخاب شما به عنوان مربی مردد شوند. با حرکت به جلو، باید «سیاست درهای باز» را ایجاد کنید.
چطور این کار را انجام دهید؟ بهاندازه کافی ساده است.
اگر فرد تحت تعلیم شما بخواهد درمورد مشکلی با شما صحبت کند یا توصیههایی در ارتباط با موقعیت خود بخواهد، باید بهراحتی در دسترس باشید؛ البته، در مواردی ممکن است غیرممکن باشد، اما اگر این موضوع تکرارشونده باشد، آنها احساس طردشدن و ناامیدی میکنند.
۵. صادق باشید
حقیقت را بگویید یا حداقل دروغ نگویید. ممکن است جمله قدیمی «صداقت، بهترین سیاست است» را شنیده باشید؛ این جمله درست است و بخشی از خِرَد، که هنگام کار با کارمندان جوان باید از آن استقبال کنید. چنانچه با پنهانکردن ارزیابی واقعی خود، بهدلیل اینکه نمیخواهید احساسات او را جریحهدار کنید، دروغ بگویید و از صداقت خودداری کنید، در درازمدت بیشتر از آنکه به او منفعت برسانید، به او آسیب میزنید. نقش مربی دوستی نیست، بلکه مربیگری است و در صورت نیاز، به صراحت احتیاج دارد.
تصور کنید که مدیر فوتبال یا مربی NBA هرگز از بازیکنان خود انتقاد نکرده است. گرچه درست است که نیروی کار جوان بهدلیل اینکه میخواهند در مسیر شرکت بیشتر ترقی کنند، بیشتر مستعد حساسیتها هستند؛ اکنون وظیفه شما این است که آن را اصلاح کنید و مطمئن شوید که آنها برای دنیای واقعی آماده هستند یا خیر؛ این بخشی از مهارت های مربیگری شماست.
مورد مهم دیگر این است که باید در علاقه خود به فرد، صادق باشید. این بخشی از صداقت است؛ اگر علاقه خود را جعل کنید، از راههای مختلف بسیاری آشکار خواهد شد.
۶. در حزب بیطرفی باقی بمانید
عینیت و بیطرفی از مؤلفههای مهم مربیبودن است. اگر شخصی اشتباه فاحشی را مرتکب شد، پس باید از او پاسخ بخواهید. اگر آنها در دفتر اشتباه قدم برداشتند، باید به آن اشاره شود. اگر آنها نتوانند هرچیزی را جدی بگیرند، پس مسئولیت شما این است که علاقه آنها را به کار بگیرید.
بدون این ۲ ویژگی مهم و موارد بسیار دیگر، شما بهراحتی یک ناظر بیتفاوت در دفتر کارتان هستید و برای هیچکس مفید نیستید. در واقع، شما در حال صرف وقت، انرژی و منابع خود برای مربیگری هستید و مهم است که یک ناظر آموزشدیده باشید؛ شما همیشه باید نگرش بیطرفبودن را حفظ کنید.
۷. به یادگیری ادامه دهید
اشتباه رایجی که مربیان تازهکار مرتکب میشوند، اعتقاد به این است که آنها باید جادوگران دانشمندی باشند که پاسخ همهچیز را میدانند و هرگز خطا نمیکنند؛ این مورد از زوایای متعددی اشتباه است. رهبران میتوانند اشتباه کنند و خواهند کرد؛ اما مهم این است که از آنها بیاموزیم و این به ذهن مربی منتقل شود و اهمیت یادگیری مادام العمر را مشاهده کند.
علاوه بر این، مربی باید بهطور مداوم درمورد صنعت، شغل، شرکت و هرچیز دیگری که برای مؤثربودن بهعنوان یک مربی ضروری است، چیزهای جدیدی را یاد بگیرد. فقط به این دلیل که ۵۰ساله هستید یا چندین سال است که در این حرفه فعالیت میکنید، به این معنی نیست که تحصیلات خود را کنار بگذارید. شما مدیون خود و کارآموزانتان هستید که همیشه در حال پیشرفت هستند.
سخن پایانی
بنابراین، اگر شما علاقهمند به مربیگری هستید، امیدواریم که درباره آن زیاد فکر کرده باشید. این کار نیازمند تلاش و پیگیری است و نباید انتظار داشته باشید که بتوانید آن را یکشبه انجام دهید.
از آنجا که تعهد زیادی برای این کار لازم است، باید کاملا مطمئن شوید که میخواهید شخص فارغالتحصیلی را که میخواهد حرفه خود را در امور مالی، بازاریابی، حقوق یا آشپزی پیش ببرد، راهنمایی کنید؛ آنها مشتاق و آماده کار هستند؛ تحمل این نوع انرژی برای بیشتر مربیان این روزها سخت است.
برای تبدیلشدن به یک مربی ماهر، عوامل بسیاری وجود دارد. شما به وقت، ذکاوت، فداکاری و از همه مهمتر، علاقه واقعی نیاز دارید که شخصی را زیر بالوپرتان بگیرید. اگر چیزهای زیادی برای ارائه دارید، این یک پیروزی است.
منبع: careeraddict.com
دیدگاه