رویکرد ۶ کلاه تفکر چیست؟
آیا تا به حال چیزی دربارهی رویکرد ۶ کلاه تفکر شنیدهاید؟ آیا از میزان کارایی آن در توسعهی پروژه باخبر هستید؟ در این مطلب، دربارهی این رویکرد مهم توضیحاتی را خواهیم داد. با ما همراه باشید.
۶ کلاه تفکر چیست؟
رویکرد ۶ کلاه تفکر را پزشکی به نام ادوارد دو بونو (Edward De Bono) بنا نهادهاست. او پیشینهای بسیار غنی دارد، اما به طور خاص برای تئوری خود درمورد تفکر جانبی که موضوع این مطلب است، زبانزد است.
رویکرد ۶ کلاه تفکر شباهت بسیاری به رویکرد ۳ صندلی دیزنی دارد. این روش امکان ایجاد دیدگاههای مختلف را درمورد یک موضوع مشخص فراهم میکند و از ایجاد هرگونه بحث و جدال میان همکارانی که نظرات مخالف دارند، جلوگیری میکند؛ به عبارت دیگر، شرکتکنندگان دیدگاههای مختلف را دربارهی یک موضوع تجزیهوتحلیل میکنند تا بدانند که آیا اجرایی هستند یا خیر.
یکی از مزایای این رویکرد لزوم همکاری افراد با یکدیگر و انتقال تخصص و افکار آنهاست که به ارائهی پروژهای حرفهایتر و بهتر منجر میشود. این رویکرد اشتیاق برای تیمسازی و کار تیمی را افزایش میدهد. به یاد داشتهباشید که این رویکرد نیز مانند سایر روشهای طوفان فکری، نیازمند پیروی از قوانین خاص و کلی است.
عملکرد این رویکرد چگونه است؟
برای شروع رویکرد ۶ کلاه تفکر، باید ۶ کلاه با رنگهای متفاوت داشته باشید. این رنگها معنای عمیقی دارند و به شما این امکان را میدهند که ایدههای متنوعی را درمورد موضوعات مختلف ارائه دهید.
نگران نباشید؛ قرار است از تصاویر کلاههای رنگارنگ استفاده کنید، نه کلاههایی واقعی؛ بعد از آن، باید ۶ تصویر را به طور مرتب روی میز بچینید و گروههای کوچکی را تشکیل دهید. هر تیم باید از ۶ کلاه استفاده کند تا بتواند ایدههای بیشتر و جدیدتری را ارائه دهد. برای فهم آسانتر این توضیحات، تصویر زیر را تجزیهوتحلیل میکنیم:
همان طور که میبینید، برای هر رنگ یک نام یا نقش انتخاب میشود؛ یعنی باید نظرات و ایدههایی را همسو با نقش یا کلاهی که دارید، ارائه دهید. اکنون هر کلاه را بررسی خواهیم کرد تا نقش آن را بهتر درک کنید.
کلاه سفید
دارای دیدگاه خنثی و عینی است؛ در غیر این صورت، باید بر اساس دادههای موجود، دیدگاهی را ارائه دهید؛ با این حال، به یاد داشتهباشید که شما در اینجا نظرات خود را به اشتراک میگذارید، نه واقعیتها را.
کلاه قرمز
بر خلاف کلاه سفید، در اینجا باید نظرات خود را بر اساس احساسات، شهود و قضاوت خود بیان کنید. سایر اعضای تیم نباید درمورد آنچه افراد فکر میکنند، بازخوردی منفی ارائه دهند. در هر مرحله، افراد باید بتوانند افکار و عقاید خود را به طور آزادانه بیان کنند.
کلاه سیاه
در این بخش از ۶ کلاه تفکر، باید نظرات منفی خود را ارائه دهید. با دیگران در میان بگذارید که چرا آیندهی پروژه امیدوارکننده نیست، باید همهی مشکلاتی را که پیشبینی میکنید، بیان کنید.
کلاه زرد
بر عکس کلاه سیاه، در این بخش باید تمام جوانب مثبت را بیان کنید؛ یعنی انگیزه و اشتیاق خود را نشان دهید و بیان کنید که چرا به این پروژه ایمان دارید و فکر میکنید موفقیت واقعی حاصل خواهد شد. از طرف دیگر، باید منطقی باشید. مثبت بودن به معنای فراموش کردن نظرات واقعیتان نیست.
کلاه سبز
در اینجا باید تخیلاتتان را فعال کنید. برای پاسخ به مسئلهی تعریفشده، باید ایدههای خلاقانه و مفیدی را ارائه دهید. برای تأیید راهحلهای شناساییشده، میتوانید از کلاههای سیاه و زرد استفاده کنید.
کلاه آبی
میتوانیم آن را کلاه انضباطی بنامیم. شخصی که این نقش را به عهده دارد، باید بر کل جلسه نظارت کند؛ به عبارت دیگر، سرپرست وظیفه دارد مسئله و اهدافی را که باید محقق شوند، تعیین کند. وی همچنین باید ایدههای منتخب را مشخص کند و از پیشرفت پروژه گزارشی را ارائه دهد.
نکتهی مهم و پایانی
هنگام استفاده از رویکرد ۶ کلاه تفکر، باید به یاد داشتهباشید که بهسادگی ارتباط برقرار کنید؛ یعنی باید افراد را با ذکر رنگ کلاهشان راهنمایی کنید، نه با معادل عاطفی آن.
به عنوان مثال، اگر از کسی بخواهید که از کلاه زرد استفاده کند، میتواند مانند نقشی که به او داده میشود، بیندیشد و عمل کند؛ اما اگر بخواهید از کلاه استفاده کنید تا مثبت باشید، کارتان بسیار سختتر خواهد شد.
پس فراموش نکنید که اگر میخواهید پروژهی موفقیتآمیزی داشتهباشید، باید از بیش از ۱ کلاه استفاده کنید!
شما چه تجربهای در استفاده از ۶ کلاه تفکر دارید؟ آیا شما هم استفاده از آن را مفید میدانید؟
منبع: think2make.ch
دیدگاه