پارادایم (Paradigm) یا الگوواره؛ معنی، انواع و نحوه شکلگیری آن
اصطلاح پارادایم یا الگوواره را اولین بار توماس کوهن (Thomas Kuhn) مطرح کرد که در حوزههای مختلفی مانند روانشناسی و جامعهشناسی نیز کاربردی است. در این مطلب توضیح میدهیم تعریف و معنی پارادایم (Paradigm) چیست و به پیدایش آن میپردازیم. همچنین در مورد تغییر پارادایم و انواع آن توضیح میدهیم.
پارادایم چیست؟
پارادایم علمی عبارت است از چارچوبی که تمام دیدگاههای پذیرفته شده رایج پیرامون یک موضوع را در برمیگیرد و شامل قواعد مربوط به مسیر تحقیق و چگونگی انجام آن است.
در فرایند پیشرفت علم، حمایت از یک فرضیه افزایش مییابد و آن فرضیه در طول زمان، به نظریه و مدل تبدیل میشود. این نظریهها و مدلها به نوبهی خود در یک چهارچوب تئوریکال بزرگتر قرار دارند.
علم با جمعآوری دادههایی پیش میرود که از فرضیهها پشتیبانی میکنند. به مرور زمان، این فرضیهها به مدلها و نظریهها تبدیل میشوند. خود این مدلها و نظریهها در چارچوب نظری بزرگتری وجود دارند.
واژگان و مفاهیم در قوانین سهگانه نیوتن یا اصل یا دگم مرکزی (central dogma) در زیست شناسی، نمونههایی از «منابع صریح» (Open sources) علمی هستند که دانشمندان آنها را پذیرفتهاند و اکنون بخشی از پارادایم علمی را تشکیل میدهند.
پارادایمها به تاریخ و فرهنگ هر جامعه پیوند خوردهاند. به عنوان مثال، یک محقق پزشکی چینی در عصر مدرن که به پزشکی شرقی اشراف دارد، الگوی عملکردی متفاوتی نسبت به یک پزشک غربی در دهه ۱۸۰۰ میلادی دارد. البته تعریف پارادایم در روانشناسی و رشتههای دیگر کمی متفاوتتر است.
معنی پارادایم چیست؟
پارادایم دربرگیرندهی باورها و مفروضاتی است که در نهایت خود را به شکل نظریهها و قوانین نشان میدهند.
این کلمه ریشهی یونانی دارد و به معنای «مدل» یا «مثال» است. این مفهوم به اواخر دهه ۶۰ میلادی برمیگردد و به مدل خاصی از تفکر یا تفسیر اشاره دارد که به پدیدههای مربوط به یک رشته پژوهشی یا حوزهی اجتماعی- تاریخی میپردازد. به هر حال، معنی پارادایم گسترده است؛ این مفهوم ممکن است به مدل پیچیدهای اشاره کند که یک پدیده علمی خاص، موضوعی بسیار عادی، متغیرها و تفسیر روابط اجتماعی را توضیح میدهد.
در هر صورت، یک پارادایم به درک معینی از مسائل اشاره دارد و باعث ترویج یک روش تفکر خاص نسبت به سایر روشهای فکری میشود. در حوزهی علوم، ایدهی الگوواره در ارتباط با مفهومی است که توماس کوهن در کتاب «ساختار انقلابهای علمی» به آن اشاره کردهاست. از نظر او پارادایم عبارت است از: مسائلی که باید مشاهده و بررسی شوند؛ سؤالاتی که باید برای پیدا کردن پاسخ هدف تنظیم شوند؛ ساختار این سؤالات و تفسیر نتایج علمی.
با توجه به این تفسیر، پارادایم اساساً مدلی از چگونگی انجام تحقیقات و آزمایشات علمی است که باید در آن احتمال تکرار و تناوب مدل در نظر گرفتهشود. یک الگوواره در امور علمی، چیزی بسیار بیشتر از یک مدل تجربی و آزمایشی است؛ در حوزهی علم، مشخص کردن روش های فکر کردن، فهمیدن و اقدامات عملی بر عهده پارادایم است. همین امر درخصوص مراتب اجتماعی نیز صدق میکند. برای مثال، از این نظر که جوامع در لحظهای از تاریخ چگونه جهان را به هر طریقی درک میکنند.
منشأ پارادایم چیست؟
اکنون که با معنی پارادایم آشنا شدید، در ادامه به پیدایش این مفهوم میپردازیم. کوهن به این موضوع علاقهمند بود که چگونه تئوریهای فراگیر دربارهی واقعیت میتواند بر مدلها و تئوریهایی تأثیر بگذارد که راجع به واقعیت میسازیم.
پارادایم تعیین میکند:
- چه چیزی مشاهده و اندازهگیری شود؛
- چه سؤالاتی باید دربارهی مشاهدات پرسیده شود؛
- سؤالات چگونه تنظیم و تدوین شوند؛
- نتایج چگونه تفسیر شوند؛
- تحقیق چگونه انجام شود؛
- چه تجهیزاتی برای تحقیق مناسب است.
بسیاری از دانشآموزان باور دارند که در حال طی کردن منطقیترین مسیر برای یادگیری واقعیات عینی هستند. اما علم، مانند هر رشته دیگری، در معرض ویژگیهای ایدئولوژیک، تعصبات و تصورات قبلی و فرضیههای پنهان است.
در واقع، پیشنهاد جدی کوهن مبنی بر این بود که تحقیق دربارهی پارادایمی که ریشههای عمیقی دارد، همواره به تقویت آن الگوواره ختم میشود، زیرا هر نتیجه متضاد یا نادیده گرفته میشود یا بهوسیلهی رسوم و قواعد از پیش تعیینشده به عقب رانده میشود تا زمانی که با یک قاعدهی مقرر و پابرجا مطابقت پیدا کند.
مجموعه شواهد موجود دربارهی یک وضعیت، جمعآوری و تفسیر همهی شواهد بعدی را شکل میدهد. چیزی که پذیرش جایگزینهای دیگر را بسیار دشوار میکند یقین پیدا کردن به این نتیجه است که پارادایم کنونی، واقعیت عینی بهحساب میآید.
اگرچه کوهن بر علوم پایه تمرکز داشت، مشاهدات او در باب پارادایم درباره سایر رشتهها مانند رشته روانشناسی نیز کاربردی است.
میشل فوکو (Michel Foucault)، فیلسوف و روانشناس، به تجزیه و تشریح زبان و گفتار معروف بود. او معتقد بود که زبان عبارت است از کلمات و نمادهایی که برای تحکیم یک الگوواره استفاده میشود. بسیاری از مورخان عصر مدرن میتوانند با قاطعیت در مورد پارادایمهای گذشته صحبت کنند، چراکه به طور طبیعی وقتی افراد، در زمان شکلگیری پارادایمها نباشند، راحتتر درباره آنها صحبت میکنند! در ادامه به تغییر الگوواره میپردازیم و توضیح میدهیم معنی تغییر Paradigm چیست.
تغییر پارادایم چیست؟
در میان دانشمندان بسیار متداول است که مدلهای خاصی را کنار بگذارند یا نظریههای نوظهور را انتخاب کنند. اما هر چند وقت یک بار، مجموعهای از صفات خلاف قاعده در یک حوزه روی هم جمع میشوند، به طوری که کل پارادایم برای تطبیق پیدا کردن با آنها باید تغییر کند.
به اعتقاد کوهن، علم شامل دورههایی است که دادهها طی آن و به تدریج در یک پارادایم گردآوری میشوند. همان طور که یک الگوواره بالغ میشود، این دادهها با تکاملهای گاهبهگاه به آن میپیوندند.
فرایند یک علم معمول و بههنجار، فرایندی علمی و گامبهگام است که با شکیبایی بر بدنهی تحقیقات قبلی بنا میشود. علم انقلابی، علم حاشیهای (علومی که بر حدس و گمان و مقدماتی تکیه دارد که مردود شدهاند)، خود پارادایم را زیر سؤال میبرد.
کوهن معتقد بود که یک پارادایم با یک خیز ناگهانی به سمت پارادایم دیگری متمایل میشود و این فرایند، تغییر نام دارد. در تغییر پارادایم یا پارادایم شیفت (Paradigm shift)، پارادایم جدید بر پایهی پارادایم قدیمی بنا نشدهاست، بلکه قوانین آن، ساختار پارادایم قدیمی را کاملاً تغییر میدهد.
وقتی صحبت از «تغییر پارادایم» میشود، اشاره به تحول فکری در رشتهها و جوامع دارد که در طول تاریخ رخ میدهد و باعث ترویج و ظهور یک مدل فکری جدید میشود. تا به اینجای مطلب دانستیم تغییر پارادایم چیست و معنی Paradigm را بررسی کردیم. در ادامه مثالی از تغییر پارادایم میآوریم تا با مفهوم آن آشنا شوید.
مثالی از تغییر پارادایم
بسیاری از فیزیکدانان در قرن نوزدهم متقاعد شده بودند که پارادایم نیوتنی که به مدت ۲۰۰ سال پارادایم غالب بود، اوج اکتشاف است و پیشرفتهای علمی، کم و بیش اقدامات اصلاحی هستند.
وقتی انیشتین نظریهی خود را درخصوص نسبیت عام منتشر کرد، این نظریه فقط یک ایدهی متفاوت نبود که به راحتی در پارادایم موجود جا بیفتد. در واقع، نظریه نسبیت عام، یک پارادایم بزرگتر بود و فیزیک نیوتنی به زیرمجموعهای از آن تبدیل شد. قوانین سهگانه نیوتن، هنوز به صورت قبل در مدارس تدریس میشود، با این حال اکنون، تدریس آنها در چهارچوب یک پارادایم گستردهتر صورت میگیرد.
جالب است که نظریه کوهن در آن زمان چیزی شبیه به یک تغییر و تبدیل چشمگیر بود، زیرا دانشمندان عادت نداشتند با روابط متافیزیکی به کارهای انجام شدهشان فکر کنند. به نظر می رسد امروزه نظریههای کوهن در بخشی از یک تغییر پارادایم بزرگتر در علوم اجتماعی هستند، و همچنین از زمان انتشار اولیه اصلاح شدهاند. امروزه حتی خود اصطلاح پارادایم راه خود را به روانشناسی و حوزههای دیگر نیز باز کرده است.
کوهن بعداً پذیرفت که روند پیشرفت علمی ممکن است بیشتر تدریجی باشد. برای مثال، نسبیت به طور کامل اشتباه نیوتن را ثابت نکرد، بلکه فقط نظریهی او را مجددا شکل داد. حتی جایگزین شدن انقلاب کوپرنیک (Kopernik) به جای باورهای بطلمیوس (Ptolemy)، روند آهستهتری داشت.
معنی و مفهوم Paradigm با دیدگاه افلاطون و ارسطو دربارهی دانش، ارتباط تنگاتنگی دارد. ارسطو معتقد بود که دانش فقط میتواند بر اساس آنچه قبلاً شناخته شدهاست، یعنی بر اساس روش علمی استوار باشد و افلاطون معتقد بود باید دانش را بر اساس آنچه چیزی میتواند به آن تبدیل شود، داوری کرد: نتیجه نهایی و هدف نهایی.
فلسفه افلاطون بیشتر شبیه به جهشهای شهودی است که باعث تکاملهای انقلابی علم میشود. حال آنکه فلسفه ارسطو متکی بر جمعآوری تدریجی دادههاست.
انواع پارادایم چیست؟
دکارتی
این الگوواره که به عنوان پارادایم نیوتنی نیز شناخته میشود، نگاهی مکانیکی و ماتریالیستی به علم دارد، زیرا طبق این مدل، یک کل باید شناخته شود، تا بتوان آن را به اجزای تکمیل کنندهاش تقسیم و هر یک از بخشها را به صورت جداگانه مطالعه کرد. مثلا برای این که بتوانید یک ماشین را واقعاً بشناسید، باید از تمام قطعات آن مانند موتور و سیستم الکتریکی آگاهی داشته باشید؛ یعنی شناخت ماشین بسیار پیچیدهتر از سوار شدن و رانندگی کردن است.
کلنگر
مفهوم پارادایم کلنگر بعد از مدل الگوواره دکارتی پدیدار شد، زیرا باید به انسان به عنوان یک کل نگاه کرد، یعنی موجودی که پر از احساسات است، انسان موجودی نیست که فقط خدمات یدی یکی از بخشهای کارخانه را انجام دهد. این مدل الگوواره به طور گسترده در طب شرقی مورد استفاده قرار میگیرد و باعث دستاوردهای علمی بزرگی در زمینهی سلامت شده است، زیرا بسیاری از بیماریها تنها زمانی قابل درمان هستند که فرد منشاء عاطفی و ذهنی آنها را کشف کند.
برنامهنویسی
هدف از پدید آمدن این الگوواره طبقهبندی عملکرد زبانها در برنامه نویسی است. این پارادایم مشخص میکند که چگونه هر زبان برنامهنویسی میتواند مشکلات خاصی را در حوزه فناوری اطلاعات حل کند. میتوان زبانهای برنامه نویسی را در چندین الگووارهی برنامهنویسی که بیشترین استفاده را دارند، طبقهبندی کرد: تابعی (functional)، منطقی (logical)، اعلانی (declarative) و امری (imperative).
خلاصه
دامنهی کاربردی الگوواره بسیار گسترده است. امروزه پارادایم در روانشناسی و در رشتهها و حوزههای مختلف دیگر کاربرد دارد. در این مطلب توضیح دادیم معنی و تعریف پارادایم چیست و چه انواعی دارد. همچنین تاریخچه و تغییر پاردایم را بررسی کردیم. اگر سؤالی یا نظری دربارهی این مطلب دارید با در میان بگذارید.
منبع:
explorable.com
thinkleansixsigma.com
edukalife.blogspot.com
دیدگاه