خودتان را برای این چهار نوع شکست شغلی ببخشید!
چرا برای داشتن یک شغل عالی با شکست مواجه خواهید شد؟
مقدمه: شکست شغلی یا جواب "نه" شنیدن برای یک تقاضا، موقعیت، ارتقا و یا همکاری جدید، یکی از بدترین اخبار حرفهای همه ماست. فرض کنید رزومه ای برای شرکتی فرستاده اید و همچنان پاسخ مناسبی به شما داده نشده و یا در همان مرحله اول جواب منفی گرفته اید. در این حالت اغلب کسانی که میخواهند مسیر جدید شغلی را شروع کنند، یا حس می کنند تناسب رزومه و پیشنهاد شغلی کاملا برابر بوده، شاید حس به آخر دنیا رسیدن را داشته باشند. برخی هم خودشان را سرزنش می کنند و یا ممکن است شکست را به عوامل بیرونی نسبت بدهند. ولی هستند افرادی که شکست را تجربه یادگیری و رشد برای موفقیت بعدی می دانند. در این مقاله بت لسلی (Beth Leslie) از بلاگ نویسان حوزه مسیر شغلی و سبک زندگی به چهار شکست متداولی اشاره کرده که فراموشی آنها و یادگیری از شکستشان باعث قرار گرفتن در مسیر پیشرفت می شود.
"انسان جایز الخطاست و بخشش از آن خدا." این جمله معروف الکساندر پوپ (Alexander Pope)، شاعر و منتقد انگلیسی اشاره به عادت رفتاری تاسف آمیز ماهیت انسان دارد. همه ما اشتباه میکنیم اما برای بخشیدن آنها، کشمکشی (درون خود) داریم. علاوه بر این، تندترین محکومیت ما اغلب متوجه کسی است که بیشترین نیاز را به بخشیده شدن دارد: یعنی خودمان.
وقت آن است که دوباره فکر کنیم
در محیط کار، زمانهایی وجود خواهد داشت که توقف را تجربه می کنیم. اوقاتی که مسئولیت اشتباهبه طور مستقیم به خود ما بر میگردد. برخی اشتباهات به اندازه ای که اجتناب ناپذیرند، مطلوب واقع می شوند- زیرا با خطا و اشتباه هست که یاد میگیریم و رشد میکنیم.
1) جواب رد تقاضای شغلی:
خبر خوبی نیست. شما به موقعیت شغلی یا به ارتقا نرسیدید. مذاکره تان به نتیجه نرسیده و یا مقاله تان در مجله معتبری چاپ نشده. به اندازه کافی خوب نبودید و فرد دیگری انتخاب شده است. در واقع، شما شکست خورده اید. به جای اینکه در مارپیچ منفی گرایی گرفتار شوید، قبول کنید که جواب رد بخشی از زندگی است. هیچ دونده ای همیشه برنده مسابقه ماراتن نیست. وینست ون گوک در طول زندگی خود فقط یک تابلو فروخت. استفان اسپیلبرگ سه دفعه برای شرکت در آکادمی فیلمسازی رد شد و دوازده ناشر هم چاپ کتاب هری پاتر را کنار گذاشتند. اگر شما رد شدن را ناشی از کاستی (صلاحیت) شخصی بدانید، و سپس مساله و چالش را ارزیابی و جبران کنید، آنگاه این اقدام تجربه یادگیری ارزشمندی برایتان خواهد بود. اگر در رقابت یا موقعیتی شکست خوردید، به خودتان بیایید و دوباره تلاش کنید. برای رسیدن به جایگاه بالا، همیشه بیش از یک مسیر وجود دارد.
2) خطایی سهوی و قابل اجتناب که منجر به شکست شده:
صرفا (چالش) این نیست که اشتباه کرده اید. مساله این است که شما خطای قابل اجتنابی انجام داده اید. (به عنوان مثال) اگر با دقت مدارک را بررسی کرده بوده و خوب می خواندید، متوجه اشکال نامحسوس تایپی در عنوان می شدید. یا اگر همه جزییات دیدار مهم خودتان را قبلا می نوشتید، اطلاعات کلی آن را فراموش نمی کردید. اینکه خودتان را برای این اشتباهات سرزنش کنید، کمکی به حل مشکل نخواهد کرد. حتی اگر این اشتباه از روی تنبلی و بی کفایتی شما باشد. پس به اصطلاح، گذشته ها گذشته. اگر اشتباه قابل جبران است، نگرانیتان را متوقف ساخته و برای اینکه در مسیر درست قرار بگیرید، برنامه ریزی را شروع کنید.
اگر قابل جبران نیست، مساله را مال خود بدانید و از طرف های مربوطه عذرخواهی کنید. طوفان فکری را برای روش های اصلاح انجام دهید و پیش بروید. همیشه به خاطر داشته باشید که این خطاها خسران همیشگی و ماندنی نیست. اگر مشتری با شما همکاری اش را قطع کرد و یا از شغل خود اخراج شدید، همیشه می توانید مشتریان و شغل جدیدی پیدا کنید. جاده زندگی پر از سرعتگیرهایی است که نمی توانید همیشه آنها را پیش بینی کنید و یا از آنها آگاه باشید. خودتان را دوباره پیدا کنید و مسیر را ادامه دهید.
3) رها کردن حجم فشار (بیش از حد):
حجم پروژه ها و وظایف کاری که باید انجام دهید، همچنان بالاست، ولی به قدر کافی کار کرده اید. آماده رفتن به خانه می شوید و وقتی به خانه رسیدید، دوش می گیرید. اما خیلی زود حس گناهی به شما دست میدهد که چرا تا شب در دفتر کارتان نماندید. خصوصا اینکه پس از حادثه کاری ماه پیش که برایتان خسته کننده بوده و روی میزکاری خوابتان میبرد، انرژی تازه ای گرفته اید. در فرهنگ جدید سازمانی، یک کارمند خوب کسی است که ساعت های طولانی درگیر کار شده، صرفا چهار ساعت شبانه بخوابد و همه زمان خودش را صرف شبکه سازی در صنعت، رویدادها و یا ثبت نام دوره آموزشی کند. اما این تفکر غیرمفید بوده، روحیه را کاهش داده و احتمال رسیدن به اهداف (موفقیت) نیز تا حدودی غیرممکن میشود.
واقعیت این است که ذهن انسان توان مواجه شدن با سطح اضافی تلاش و کوشش را ندارد. مدتی پس از سختکوشی لازم است که استراحت کند. برای همین است که استراحتهای منظم به بازگرداندن بهره وری شما کمک می کند. اینجا فرقی میان تنبلی و رسیدن به حداکثر ظرفیت وجود دارد. وقتی می دانید که بهره وری شما متوقف شده، کار کردن را هم متوقف کنید. اختصاص وقت برای خودتان، کفه ترازوی « تعادل زندگی-کار» را افزایش می دهد و حتی می توانید به بالاترین سطح بهره وری هم برسید.
4) مقابله کردن
دریافت ایمیل نسبتا تند فردی که دلخوشی زیادی از او ندارید، ممکن است باعث از دست دادن کنترل شما شده و جواب تندی برایش بفرستید. و یا دیگری شما را به مانند عادت رفتاری همیشه در وسط جریان جلسه رسمی کنار بگذارد و شما هم واکنش نشان دهید. البته روش مناسبی برای تضادهای شخصی در محیط کار وجود دارد. و از دست دادن خلق و خوی شما اقدام ایده آلی نیست.
به هرحال انسان هستید و نه روبات. انسانها همیشه حرف های رفتار نکرده و مودب بودنشان را حفظ نمی کنند. برخی اوقات تعامل با افراد بسیار سخت میشود و شوخ طبعی خودشان را از دست میدهند. این اتفاق رخ می دهد، بنابراین قبول کنید که گاهی اوقات ممکن است وضعیت قرمزی وجود داشته باشد، پس روی موقعیتی که پس از این اتفاق رخ می دهد، کار کنید.اولین کاری که باید زمان از دست دادن خلق و خویتان انجام دهید، این است که خودتان را از موقعیت دور کنید. وقتی هنوز عصبانی هستید، توان حل مساله را نخواهید داشت. پس برای آرام شدن، به خودتان زمان دهید تا به صورت عقلانی وضعیت را ارزیابی کنید. سپس، دوباره به فردی که توافق ندارید، نزدیک شده و به خاطر بلند کردن صدا از وی عذرخواهی کنید. اما به مسائل و موضوعاتی که منجر به واکنش شما شده هم اشاره کرده و پیشنهاد کنید که هر دو شما به دنبال راهی برای حل مساله باشید. اگر آنها با شما همراه نشدند، تنها راهکار شما این است که رابطه کاری حداقل ممکن با آنها داشته باشید و یا موضوع را به فردی که اختیار بیشتری دارد، ارجاع دهید.
منبع: Personalbransingblog
دیدگاه