آیا باید به حس ششم اعتماد کرد
حس ششم چیست؟
حس ششم یا غریزه، احساسی است که نشان میدهد چیزی را میدانیم اما علت دانستن آن را نمیدانیم؛ این دانش براساس فکر کردن آگاهانه نیست و به سختی میتوانیم این احساس را به زبان آوریم. روانشناسان حس ششم را به عنوان «فرآیند ناخودآگاه ارتباطی» تعریف میکنند. براساس تحقیقات روانشناسی، حس ششم در برخی تصمیمات ما را راهنمایی میکنند. برای مثال حس ششم در موارد زیر بسیار مهم است:
- اطلاعات زیاد: هنگامیکه در شرایط خاصی اطلاعات بسیار زیادی وجود دارد که باید آگاهانه درک شوند.
- کمبود زمان: در شرایطی که زمان کافی برای حل کردن منطقی مشکلات نداریم.
- نشانههای محیطی: زمانیکه نشانهای از محیط اطراف، ذهن ما را به شیوهای جدید (آگاهی موقعیتی) درگیر میکند.
در تمام این موارد حس ششم میتواند مانند ابزاری مفید به شما در انتخاب و تصمیمگیری کمک کند. واقعیت این است که نمیتوانیم از خودمان انتظار داشته باشیم که همهی تصمیماتمان را آگاهانه بگیریم، به خصوص هنگامیکه دربارهی چیزی حسی قوی داریم باید به احساسات خود اعتماد کنیم. برای مثال در تحقیقی، رانندهی مسابقات فرمول یک در نزدیکی پیچی ناگهان احساس کرد باید ترمز کند؛ او دلیل این احساس را نمیدانست اما با این کار جان خود را نجات داد. در این مثال نشانههای محیطی باعث تقویت حس ششم راننده شدند، او نمیدانست چرا ولی احساسش او را مجبور کردند ترمز کند.
تحقیقات نشان میدهد پزشکان نیز گاهی از حس ششم خود برای تصمیمات پزشکی کمک میگیرند؛ هنگامیکه در بیماری علائم و نشانهها و آزمایشات چیزهای متضادی را نشان میدهند، آنها از حس ششم خود کمک میگیرند. ما نیز به همین طریق میتوانیم در زندگی از احساسات خود استفاده کنیم.
چگونه حس ششم خود را تقویت کنیم؟
تجربه
هنگامیکه در کاری تجربهی زیادی داریم، حس ششم ما قویتر و قابلاعتمادتر میشود. در مثالهای ذکر شده در بخش بالا، راننده و پزشکان در مواردی که تجربهی زیادی داشتند از حس ششم خود استفاده کردند؛ راننده فرمول یک در مسابقات زیادی شرکت کرده و پزشکان نیز با علائم و روشهای درمانی بسیاری از بیماران آشنا هستند. به عبارت دیگر هر چه شما دربارهی موقعیتی تجربهی بیشتری داشته باشید، با اطمینان بیشتری میتوانید حس ششم خود را دنبال کنید. حس ششم در مسائلی که تجربهی کمی داشته و دربارهی آنها چیزی نمیدانید، موثر نیست.
افزایش آگاهی
همانطور که قبلاً گفتیم هرچه دانش و آگاهی ما بیشتر باشد، راحتتر میتوانیم به حس ششم خود اعتماد کنیم. گاهی این احساس با علائم جسمی مانند افزایش ضربان قلب و تنفس همراه است؛ بنابراین هنگامیکه ذهنمان وضعیتی را ارزیابی میکند، آگاهی از تغییرات جسمی در بررسی آن وضعیت موثر است. ورزشهایی مانند یوگا و مدیتیشن باعث افزایش آگاهی نسبت به بدن میشوند. ذهن تنها محدود به مغز نمیشود بلکه کل سیستم عصبی با ذهن ارتباط دارند؛ به همین دلیل بسیاری از احساسات و عواطف ما نمودی جسمانی دارند، پس برای درک آنچه در درونمان اتفاق میافتد باید به بدن خود توجه کنیم.
نوشتن خودکار
نوشتن خودکار یا خود به خودی از تکنیکهایی است که با آن میتوانید به ضمیرناخودآگاه خود برسید. هدف این کار این است که هر چیزی به ذهنتان میرسد بدون فکر کردن یا ویرایش، آن را بنویسید.
نیازی نیست جملات کامل یا درست بنویسید یا چیزهایی که مینویسید منطقی باشند؛ فقط به نوشتن ادامه دهید. با این کار جدا از عقل و منطق به مسائل نگاه کرده و به ناخودآگاه که در آن حس ششم بسیار قوی است دسترسی پیدا میکنیم.
اعتماد کردن
برای حس ششم باید تا حدی به خودمان اعتماد کنیم. اگر به احساسات خود شک کنید هرگز به آنها توجه نکرده و آنها را محک نمیزنید. مطمئن باشید ذهن شما قادر است حدسهای درست و مناسبی بزند. حتی اگر هنوز هم برای انتخاب به زمان نیاز دارید ذهن شما از تجربیات گذشته برای حدس زدن استفاده میکند.
برای تمرین و تقویت حس ششم نیاز نیست از کارهای بزرگی مانند سرمایهگذاری پسانداز خود در بورس شروع کنید بلکه میتوانید از کارهای کوچکی مانند حدس زدن دمای هوا یا حدس زدن دربارهی چیزی که دوستتان میخواهد بگوید شروع کنید؛ ممکن است این کار نتیجهی واقعی نداشته باشد اما باعث میشود دربارهی احساسات خود فکر کرده و براساس آنها دربارهی موضوعی مانند هوا حدس بزنید.
دیدگاه